سیمای شهر و آن چه کوین لینچ از آن می فهمید

چکیده : یکی از دلائل عدم تحقق پذیری طرح های شهری و عدم استقبال شهروندان ، مدیران و کارشناسان از این طرح ها رویکردی است که بر تهیه طرح ها حاکم است .

یکی از مفاهیمی که امروزه در دانش طراحی شهری نقش محوری یافته واژه Image و بر گردان فارسی آن یعنی سیما یا تصویر ذهنی است .

واژه نامه آکسفورد دو تعریف اصلی برای این واژه ذکر کرده است که یکی به معنای وجهه ای است که یک فرد ، یک سازمان ، یک محصول و … در افکار عمومی دارد و دیگری تصویری ذهنی یا ایده است .

مفهوم Image توسط لینچ وارد ادبیات طراحی شهری شد . نام اصلی این کتاب  The Imge of the city  بود که به سیمای شهر ترجمه شده . این برگردان در زمان خود بسیار زیبا و ارزشمند بود ولی به دلایل متعددی باعث سوء تفاهماتی در معنی این مفهوم و کاربرد آن در طراحی شهری شد . امروزه اکثریتی که از این واژه استفاده می کنند ، آن را با منظر اشتباه می گیرند . فرهنگ نامه های غیر تخصصی معتبر فارسی نیز در این زمینه کار ساز نیستند . اولین کنگره طراحی شهری در قطعنامه مصوب خود تعاریفی برای سیما و منظر ارائه کرد و تفاوت های میان آن ها را مشخص نمود ولی مورد توجه کافی قرار نگرفت و با اضافه شدن اصطلاحاتی به آشفتگی معنایی دامن زده شد . یکی از همکاران واژه منظر ذهنی شهر را جایگزین سیمای شهر نمود ولی مشکل حل نشد بلکه مشکلات جدیدی نیز به همراه آورد . اول این که افرادی تفسیر به رای کرده و منظر عینی شهر را چیزی متفاوت از سیمای مورد نظر لینچ می پندارند و دوم آن که منظر واژه ای است عربی بر وزن مفعل که اسم مکان است بنابراین چیزی است عینی .

تصویر ذهنی حاصل تعامل میان ناظر و محیط اوست . تصویر ذهنی شهر در واقع کلیتی به هم پیوسته از نمادها و نشانه هاست .

بزرگترین دستاورد لینچ برای طراحی شهری خارج کردن این حرفه از جنبش های زیبا سازانه و منظر شهری است .

کورت لوین اولین کسی است که متوجه شد انسان ها نه  بر اساس واقعیت ها بلکه بر اساس ذهنیتی که از آن واقعیت دارند از خود عکس العمل نشان می دهند . او نظریه ای را در روانشناسی ابداع نموده بر اساس این نظریه رفتار تابع میدانی است که هنگام بروز آن وجود دارد .

منظور لوین از این میدان مجموع اموری است که با هم و در یک زمان موجود دارای بستگی متقابل هستند . او انسان را به خاطر داشتن رابطه ای عقلی/عاطفی موجودی مجزا و ممتاز از سایر حیوانات تعریف می کند . او جدایی شخص از بقیه جهان را با کشیدن یک شکل هندسی بسته مثلا یک دایره به تصویر می کشد ، این دایره دو خاصیت را بیان می کند :

یکی جدایی شخص از دیگر پدیده ها و دوم جزئی از یک کل بودن

لوین آن قسمت از عالم خارج را که مستقیما شخص را در بر گرفته محیط روانی می خواند . محیط روانی از شخص بزرگتر است و او را در بر می گیرد . لوین شخص و محیط روانی وی را در جمع فضای زندگی می نامد . این واقعیت که فضای زندگی را جهان غیر روانی یا فیزیکی احاطه کرده بدین معنی نیست که فضای زندگی و محیط روانی قسمتی از جهان فیزیکی است بلکه محیط روانی و فضای زندگی قسمت های تفکیک شده و جدا از کل بزرگتر یعنی جهان فیزیکی است .

لوین اعتقاد داشت هر تغییر مهمی در جهان فیزیکی ممکن است جهت فضای زندگی و محیط روانی را به کل تغییر دهد . امور محیط روانی نیز می توانند بر جهان فیزیکی تاثیر داشته باشند ولی جهان فیزیکی نمی تواند مستقیما هیچ ارتباطی با شخص داشته باشد .

بحث های لوین ادامه پیدا می کند به همین خاطر به این مهم که : آنچه در تصویر ذهنی شخص شکل گرفته متاثر از فضای روانی و فضای زندگی شخص می باشد ، بسنده می کنیم .

شهروندان نه بر اساس ذهنیت طراح و برنامه ریز بلکه بر اساس ذهنیت و تصویر ذهنی خود با جهان خارج ارتباط بر قرار کرده و در مقابل آن عکس العمل نشان می دهد .

لینچ می گوید : وضوح بصری یا خوانایی آن است که به آسانی اجزاء شهری را بتوان شناسایی کرد و بتوان آن ها را در ذهن در قالبی به هم پیوسته با یکدیگر ارتباط داد .

خوانایی و وضوح تنها صفت برای شهر مطلوب نیست . لینچ با توجه به قانونمندی معرفی شده توسط روان شناسی توپولوژیک که انسان ها برای درک و تصور یک پدیده پیچیده در ذهن خود به تشکیل طرحواره پرداخته و در نقشه ذهنی خود از اجزای آن پدیده ، آن را در قالبی به هم پیوسته از عناصر نقطه ای ، خطی و بقچه ای تصور می کنند ، به دنبال آزمایش عملی آن در شهر شدند . عناصر یاد شده فقط مربوط به خوانایی می باشند و تعمیم آن به بقیه کیفیت های شهر مجاز نمی باشد .

سیما و تصویر ذهنی فرد حاصل دو عامل است :

از طرفی خاطرات ، روابط و تجربیات ، آرزوها و توقعات و از طرف دیگر اطلاعات ارسال شده از منظر

سیما یا تصویر ذهنی ایجاد شده در ذهن تصور شهروند از محیط بوده و به همین خاطر با واقعیت انطباق کامل ندارد . عوامل متحرک هر شهر خاصه مردم و فعالیت های آنان همان قدر در ایجاد تصویر هر شهر در ذهن موثرند که عناصر ثابت کالبدی شهر .

عوامل بسیاری به شناخت و تشخیص محیط کمک می کنند که منجر به ایجاد تصویری از محیط در ذهن ناظر می شوند . هر چه کیفیت این تصویر از روشنی و وضوح بیشتری برخوردار باشد شهر خواناتر است و نه تنها احساس امنیت به وجود می آورد بلکه عمق و شدت تجربه فضایی را نیز زیاد می کند .

لینچ تضادی میان وضوح و تنوع نمی بیند او طرفدار تنوع در عین وضوح است .

لینچ یکی از مهم ترین عوامل آشنایی فرد با محیط و تشکیل تصویر ذهنی از آن را نقش انگیزی آن محیط می داند .

او به نتایج مشترکی با لوین رسیده به گفته وی تصویر هر محیط حاصل جریانی دو جانبه بین ناظر و محیط است .

علی رغم تفاوت های موجود در تصویر ذهنی و شدت و ضعف های آن نکات مشترکی نیز وجود دارد که به تصویر عمومی معروف شده است . لینچ تصویر هر محیط شهری را به سه جزء تجزیه می کند :

هویت – ساختار – معنی

لینچ پنج عامل اصلی شکل دهنده به تصویر ذهنی شهروندان را معرفی کرد .

مسیر عاملی است که معمولا با استفاده از آن حرکت بالفعل و بالقوه میسر می گردد . مسیر عنصری خطی است که هر شهروند از شبکه حرکتی و ترددی شهر خود دارد .

حوزه : این عنصر توسط دکتر مزینی محله ترجمه شده که بر گردان کاملا مناسبی نیست . بنا به تعریف لینچ قسمت هایی از شهر که واجد دو بعد باشند و خصوصیات مشترکی داشته باشند که همواره بتوان سیمای آن ها را از درون آن ها تشخیص داد ، حوزه نامیده می شوند .

گره : عنصری است که در ذهن انسان از تلاقی ، تمرکز یا تراکم یک سری از مظاهر ، رویدادها ، عملکردها ، و یا معانی در یک نقطه ، نقش می بندد . می توان گره ها را به گره های کالبدی ، عملکردی و معنایی تقسیم کرد .

لبه : تصویری خطی در ذهن شهروند است که به صورت مرز بین دو حوزه یا خط متصل کننده آن ها جلوه می کند .

نشانه : نقاط عطف ذهنی در سیمای شهر می باشد که توسط ظاهر عملکرد یا معنای یک پدیده در شهر به وجود آمده و به عنوان نقاط مبنا در جهت یابی استفاده می شوند . امروزه مشخص شده که نشانه ها نیز در سلسله مراتب شهری دارای سلسله مراتب خود هستند .

 تصویر فضایی توسط معنا و ظاهر عوامل اقتصادی ، اجتماعی ، عملکردی و کالبدی ارزیابی می گردد . این تصویر در مرحله اول فقط توصیفی و بدون هیچ گونه ارزش گذاری است .

نتیجه گیری : با توجه به مطالب فوق باید گفت منظور لینچ از واژه Image منظر یا آن چه به چشم آید نبوده ، بلکه تصویر ذهنی ای است که از یک منظر عینی در ذهن ایجاد می شود .

مترادف قرار دادن دو مفهوم سیما و منظر ، پیامدی جز توجه به مسایل کالبدی شهر و صحفه پردازی یا آرایش فضا نخواهد داشت .

منبع: کتاب:مقالاتی در باب مفاهیم معماری و طراحی شهری دکتر جهانشاه پاکزادمدیریت شهری -زهرا کریمی
-استاد دکتر ایراندوست – شهرسازی آنلاین

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0