در جستجوی اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران
در جستجوی اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران
علی عسگری
استادیار گروه مدیریت بحران
دانشگاه یورک
تورنتو-کانادا
چکیده
علوم و حرفه ها معمولا بر مبنای سلسه ای از اصول بنیان گذارده می شوند که در طول زمان دستخوش تغییر و تحول شده ولی زیربنایی برای حرکتها و فعالیتهای آن رشته را فراهم می نمایند. مدیریت بحران به صورت یک حرفه و رشته علمی نسبتا نوپا و جوان برای آنکه به عنوان یک رشته علمی و حرفه ای بتواند استمرار یابد نیاز به توسعه اصول خود دارد و به همین دلیل امروزه بحث اصول مدیریت بحران تبدیل به یکی از مباحث اصلی محققان و کارشناسان این رشته شده است. اصول همان قواعد مسلم و واقعیات کمتر قابل انکار و یا دکترین های جامعی هستند که سایر قواعد و دستورالعمل های علمی و عملی از آنها استخراج می شوند. محققان و کارشناسان مدیریت بحران طی دهه های گذشته جستجوهایی را برای شناسایی و تدوین اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران آغاز کرده اند. را برای مدیریت و برنامه ریزی بحران در کشور با توجه به خصایص و ویژگی های کشور تهیه و تنظیم نمود. این مقاله تلاش کرده است تا ضمن روشن کردن مفاهیم و کاربردهای اصول در برنامه ریزی و مدیریت بحران با ذکر نمونه هایی از اصول ارایه شده، الگوهای تهیه و تنظیم آنها را شناسایی و ارایه نماید. همچنین برخی چالشهای اساسی در زمینه توسعه آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.
۱- مقدمه
علوم و حرفه ها معمولا بر مبنای سلسه ای از اصول بنیان گذارده می شوند که در طول زمان دستخوش تغییر و تحول شده ولی زیربنایی برای حرکتها و فعالیتهای آن رشته را فراهم می نمایند. با آنکه بحرانها همواره با بشر همراه بوده اند مدیریت بحران به صورت یک حرفه و رشته علمی نسبتا نوپا و جوان است (Asgary, 2006) و برای آنکه به عنوان یک رشته علمی و حرفه ای بتواند استمرار یابد نیاز به توسعه اصول و مبانی خود دارد. این اصول که بر مبنای ارزشها، عقلانیت و تجربه استوار هستند زمینه ساز پیشرفتهای علمی و راهنمای مدیران بحران در عمل خواهند بود. از همین رو طی سالهای گذشته محققان و کارشناسان همواره در جستجوی یافتن اصولی برای این حرفه و رشته بوده اند تا بتوانند پیشرفتها و اقدامات بعدی را بر پایه آنها استوار سازند. اگر چه تلاشهای انجام شده در این زمینه تا حدودی به نتیجه رسیده اند، ولی جستجو و بحث و تبادل نظر بین اندیشمندان و صاحبان تجربه بر سر اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران همچنان ادامه دارند و ضرورت تداوم و به نتیجه رساندن آنها همچنان کاملا احساس می شود. مروری بر بخش های مختلف ادبیات و دستورالعمل های موجود در مدیریت بحران نشان می دهد که اگر چه اصول متعددی در عرصه های مختلف مدیریت بحران ارایه شده اند ولی به نظر می رسد این موضوع آنچنان که باید و شاید هم در مجامع علمی و هم در عمل مورد توجه قرار نگرفته است. اگر این باور کلی وجود داشته باشد که استراتژی ها، تاکتیکها، و اقدامات اجرایی باید مبتنی بر اصول اولیه و پذیرفته شده باشند جایگاه خاص اصود در مدیریت و برنامه ریزی بحران روشن تر خواهد شد. از طرف دیگر فقدان اصولی جامع و سازگار موجب شده است که سازمانهای درگیر در مدیریت بحران روشهای متفاوت و در مواردی متناقض را بکار گیرند.
کشور ایران نیز اگر چه سابقه مقابله با بحرانهای زیادی را دارا است، ولی حرفه و رشته مدیریت بحران درآن سالهای آغازین خود را پشت سر می گذارد. با این حال تجربیات و دانش موجود در این زمینه به اندازه ای هستند که بتوان از آنها در تهیه، تدوین و پیشبرد اصول مدیریت بحران استفاده نمود. به نظر می رسد که اکنون بتوان با یکپارچه کردن این تجربیات و با بهره گیری از دانش و تجربیات دیگران در این زمینه اصول و مبانی قابل قبولی را برای مدیریت و برنامه ریزی بحران در کشور با توجه به خصایص و ویژگی های کشور تهیه و تنظیم نمود.
اهداف اصلی این مقاله عبارتند از: ۱) معرفی برخی از تلاشهای صورت گرفته در زمینه تهیه و تدوین اصول مدیریت بحران، ۲) ارایه چارچوبی برای تهیه و تدوین اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران و ۳) ارایه پیشنهادهایی برای تدوین اصول مدیریت بحران در ایران. بنابراین ادامه این مقاله به صورت زیر تنظیم شده است. قسمت دوم به اختصار مفهوم اصول و جایگاه آنها در علوم و رشته های مختلف از جمله مدیریت بحران توضیح می دهد. در قسمت سوم نمونه هایی از اصول ارایه شده برای مدیریت و برنامه ریزی بحران و فعالیتهای مرتبط با آن که توسط محققان و کارشناسان تهیه شده اند ارایه می شوند. قسمت چهارم به دسته بندی و ارایه الگوهای تهیه و تدوین اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران اختصاص داده شده است. در قسمت پنجم مسایل و چالشهای اصلی فرا راه تهیه و تنظیم اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران و الزامات آن با تاکید بر ایران تشریح می گردند. بالاخره قسمت ششم به جمع بندی و نتیجه گیری مقاله اختصاص داده شده است.
۲- "اصول" و جایگاه آنها در مدیریت بحران
کلیه علوم و رشته ها دارای اصول (principles) علمی و عملیاتی مخصوص به خود می باشند. فرهنگ لغات وبستر (Webster) این تعاریف را از اصول ارایه داده است: "واقعیتهای پایه ای و اساسی"، "دکترین و قواعد جامعی که سایر قواعد از آنها استخراج شده و یا بنیان گذارده می شوند"، "واقعیتی کلی"، "اصل موضوعه"، "قواعد آشکار و بدیهی"، "اصول اولیه" و "مرام و منش". فرهنگ کلمات آکسفورد "اصل" را به عنوان "آغاز" و یا "منبع اصلی اقدام" تعریف کرده است. بنابر این، برای انجام هر کار و اقدامی داشتن اصول ضروری و بسیار مفید خواهند بود. در این مقاله منظور از اصول بیشتر همان قواعد و دکترین های جامعی هستند که سایر قواعد و دستورالعمل های علمی و عملی از آنها استخراج می شوند.
بطور کلی اصول را می توان به دو دسته تقسیم نمود. اول، "اصول ماهیتا اخلاقی" که به نظر می رسد رعایت آنها خیلی جای بحث و جدل ندارند. دوم، قواعدی که مبتنی بر قضاوت (عقلانیت) و تجربه بوده و توسط جامعه برای راهنمایی نحوه انجام امور بکار برده می شوند (Pictet, 1979:11-12). در حقیقت اصول مدیریت بحران ترکیبی از این دو نوع اصول می باشند (Leader, 1998).
سوالاتی که اکنون برای همه کسانی که در تحقیق و تدریس و کاربرد مدیریت بحران مشغول هستند این است که اصول علم و حرفه مدیریت بحران کدامند؟ آیا چنین اصولی همانطور که در علوم دیگر وجود دارند در مدیریت بحران نیز وجود دارند؟ چگونه می توان این اصول را تهیه و تدوین کرد؟ آیا اساسا می توان اصولی جهان شمول که مورد قبول همگان باشد برای مدیریت بحران تهیه و تنظیم نمود؟ چه تلاشهای تا کنون در این زمینه انجام شده اند؟ با توجه به ماهیت بین رشته ای بودن مدیریت بحران آیا می توان از اصول موجود در علوم دیگر در تهیه و تنظیم اصول مدیریت بحران کمک گرفت؟
بیش از ۵۰ سال تحقیقات مداوم در زمینه بحرانها و مدیریت و برنامه ریزی آنها انجام شده است و در نتیجه آنها اصولی ارزشمند بدست آمده اند. این اصول باید در توسعه این رشته و فرایند برنامه ریزی و مدیریت بحرانها مورد استفاده قرار گیرند. به عبارتی دیگر این اصول باید بهتر شناخته شده و بهتر از گذشته نیز بکار گرفته شوند. بسیاری از اصول نسبتا قدیمی مدیریت بحران همچنان قابل قبول و ارزشمند می باشند (Tirrney, 1992). با این حال بسیاری از آنها یا اصلا بکار گرفته نمی شوند و یا به درستی بکار گرفته نمی شوند. شکست بسیاری از فرایندهای مدیریت بحران طی سالهای گذشته تا حدود قابل ملاحظه ای ناشی از بی توجهی به اصول اولیه مدیریت و برنامه ریزی بحران بوده است. بنابر این مدیریت و برنامه ریزی بحران نه تنها نیازمند استراتژی ها و و روشهای جدید می باشد بلکه باید اصول و مبانی محکم موجود را به خوبی شناخته و به مورد اجرا بگذارد.
بطور کلی دو دسته از اصول را می توان در مدیریت و برنامه ریزی بحران از یکدیگر تفکیک نمود. اول اصولی که می توان آنها را اصول محتوایی نامید و به اینکه چگونه هر کدام از کارهایی که در مدیریت بحران انجام می شوند اختصاص دارند. دوم اصولی که می توان آنها را اصول بنیانی و رویه ای مدیریت و برنامه ریزی بحران نامید. اینها عمدتا اصولی هستند که مربوط به خود حرفه می شوند. به عنوان مثال می توان به رعایت عدالت اشاره نمود. این اصل در واقع بیشتر متوجه نحوه عمل مدیران بحران است و اینکه چگونه باید عمل کنند تا بیشترین کارایی و رضایت از فعالیتهایشان بوجود آید. البته این دسته از اصول با اصول محتوایی مدیریت بحران کاملا مرتبط هستند. اینها می توانند دو روی یک سکه باشند اگر چه ممکن است کاملا شبیه به هم نباشند.
دلایلی که بحث پرداختن به اصول مدیریت بحران را ضروری می سازند بسیار واضح و روشن و غیر قابل بحث و جدل می باشند و بسیاری بر این باورند که اکنون زمان مناسبی برای روشن ساختن تکلیف اصول مدیریت بحران در سطوح علمی و حرفه ای است. با این حال باید توجه داشته داشت که از هر زاویه ای که نگریسته شود هدف اصلی اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران اطمینان یافتن از این است که بحرانها کمترین اثرات جانی و ملی و زیست محیطی را بوجود آورند. این کار می تواند با پیشگیری، آمادگی، مقابله کارا و بازسازی اندیشیده و برنامه ریزی شده صورت پذیرد. مهمترین نکته ای که در اینجا وجود دارد آن است که اصول مدیریت بحران مانع از آن شوند که آنچه از نظر اخلاقی، علمی و تجربی نادرست است در مدیریت و برنامه ریزی بحران قبل و بعد از بحرانها انجام شوند. نقش و جایگاه اصول مدیریت بحران در اینجا آن است که هم انجام اقدامات خوب و مناسب برای مدیریت بحرانها را تشویق نموده و هم به عنوان راهنمایی برای همه کسانی که در فرایند مدیریت بحران دخالت دارند عمل کرده و مورد استفاده واقعی قرار گیرند.
با این حال قبل از پرداختن به اصول مدیریت بحران لازم است برخی شرایط خاص که زمینه های پرداختن به این بحث را بوجود آورده اند مورد توجه قرار گیرند. طی سالهای اخیر تغییر و تحولات زیادی در عرصه های محیطی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وقوع پیوسته اند که همگی بر مدیریت بحران و نحوه انجام آن تاثیر گذار بوده و خواهند بود. بحرانهای ناشناخته و کمتر سابقه داری بروز کرده اند، مسایل سیاسی منجر به شکل گیری انواع جدیدی از بحرانهای انسان ساز گشته و توسعه تکنولوژی و افزایش وابستگی جوامع انسانی به آنها زمینه های بیشتری را برای رفاه و در عین حال آسیب پذیری جوامع فراهم نموده است. این موضوع بخصوص به دلیل وابستگی روزافزون جوامع به تکنولوژی ارتباطات و اینترنت قابل ملاحظه است. این موضوع باعث شده است که بحرانها ابعاد جهانی پیدا کرده و دارای پیامدهای بین الملی باشند و تلاشهای بین المللی بیشتری را هم از نظر علمی و هم از نظر عملی و اجرایی طلب نمایند. در این شرایط پرداختن به اصول مدیریت بحران نیز از چنین ابعادی برخوردار خواهد بود.
طی سالهای اخیر بحرانهای بزرگی از انواع مختلف رخ داده و یا در شرف وقوع می باشند که در هیچ زمانی به این اندازه نبوده است. فقط در نیمه اول دهه جاری میلادی جهان شاهد بحرانهای طبیعی و انسان ساز و تکنولوژیکی زیادی بوده است. به عنوان مثال در حالیکه در تمامی سالهای دهه ۹۰ میلادی تعداد بحرانهای بزرگ بین المللی به ۴۷۵۲ فقره رسیدند، از سال ۲۰۰۰ میلادی تا کنون بیش از ۵۵۸۴ فقره بحران بزرگ در جهان گزارش شده اند (EM-Dat, 2007). واقعه یازدهم سپتامبر در آمریکا، سونامی در آسیا، زلزله در بم و مظفر آباد پاکستان، سیل، خشکسالی و گرمای شدید در اروپا و طوفان کاترینا در آمریکا فقط نمونه هایی از بحرانهای بزرگ بوده اند که نمونه آنها در گذشته کمتر مشاهده شده بود. این به معنای آن است که دنیای کنونی و آینده دنیایی متفاوت از نظر تعداد و اندازه بحرانها خواهد بود. اگر چه برای جوامع انفرادی این تعداد بحران ممکن است موضوع چندان قابل توجهی نباشد ولی در جمع و در سطح جهانی و برای جامعه جهانی این تعداد بسیار زیاد و قابل توجه می باشد.
علاوه بر اینها این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت که جوامع و کشورها از نظر سطوح مدیریت بحران و پیشرفتهای انجام شده در این زمینه تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. در حالیکه در برخی از کشورها نهادهای اجرایی، حقوقی، آموزشی و تحقیقاتی در زمینه مدیریت بحران مدتها است که فعال بوده اند در برخی دیگر از کشورها، علیرغم وجود بحرانهای متعدد، این نهادها یا شکل نگرفته و یا ناقص شکل گرفته و یا در سالهای آغازین فعالیت خود می باشند. بسیاری از این تلاشها محصول توجه خاص به موضوع مدیریت بحران در سالهای اخیر بوده است. بنابر این هر گونه تلاش برای تهیه و تدوین اصول مدیریت بحران، بخصوص اگر در نظر باشد که در سطح جهانی مورد استفاده قرار گیرد، باید این ملاحظات را مورد توجه قرار دهد.
بالاخره اینکه باید اذعان نمود که آنچه اکنون از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است این است که در سطح بین المللی و در بسیاری از کشورها نهادهای ویژه مدیریت بحران شکل گرفته و یا در حال شکل گرفتن می باشند و در داخل کشورها نیز سطوح پایینتر دولت نیز اقدام به ایجاد سازمانهای مخصوص مدیریت بحران نموده اند. این به معنای آن است که زیربناهای لازم برای پرداختن به بحث اصول مدیریت بحران تقریبا فراهم شده است. این سازمانها هم به عنوان توسعه دهندگان و هم به عنوان کاربران اصلی چنین اصولی می توانند نقش ویژه ای در تهیه و تدوین و پیشبرد این اصول بنمایند.
در مجموع و با ملاحظه مسایلی که در این قسمت به آنها اشاره شد مهمترین سوالاتی که مدیریت و برنامه ریزی بحران در ارتباط با اصول و مبانی خود با آن مواجه و نیازمند یافتن پاسخ می باشد عبارتند از:
- اصول مدیریت بحران چه باید باشند؟
- چه کسی باید این اصول را تدوین کند؟
- محتوای این اصول چه باید باشد؟
- چه چارچوبهایی باید برای تهیه و تنظیم اصول بکار گرفته شوند؟
- آیا اصول جهانشمود در مدیریت و برنامه ریزی بحران وجود دارند؟
- تاثیر تغییر و تحولات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و محیطی بر اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران چیست؟
- چه سازمانهایی مسئول اجرای اصول هستند؟
- چگونه می توان کیفیت این اصول را ارزیابی و آنها را اصلاح نمود؟
۳- نمونه هایی از اصول ارایه شده برای مدیریت بحران
چنانچه قبلا اشاره شد اصول زیادی برای مدیریت و برنامه ریزی بحران و اجزای مختلف آن توسط محققان و سازمانها و حتی کشورهای مختلف ارایه شده اند. در این قسمت از مقاله نمونه هایی از اصول تدوین شده آنگونه که در ادبیات مدیریت و برنامه ریزی بحران وجود دارند ارایه می شوند. بدیهی است در این جا هدف ارزیابی این اصول نبوده بلکه هدف اصلی طرح این نمونه ها به منظور آشنایی بیشتر با فعالیتهای انجام شده در این زمینه بوده است. تلاش شده است تا این نمونه ها هم از ادبیات علمی و هم از ادبیات حرفه ای و سازمانها و نهادهای مختلف و حتی الامکان در عرصه های مختلف مدیریت و برنامه ریزی بحران باشند تا تصویری عمومی از کم و کیفیت اصول ارایه شده بدست دهند.
۳-۱- نمونه اول: "اصول برنامه ریزی بحران خوب"
یکی از تلاشهای خوبی که برای تهیه و تدوین اصول مدیریت بحران برداشته شد توسط کوارنتیلی و دیگران بود که تحت عنوان اصول برنامه ریزی و مدیریت بحران خوب ارایه شدند. از نظر ارایه کنندگان این "اصول برنامه ریزی خوب و کارای بحران" دارای ویژگی هایی است که می تواند به عنوان اصول کلی مورد استفاده قرار گیرند. دیدگاه کلی در ارایه این اصول آن بود که برنامه ریزی بحران اگر به بهترین شکل خود انجام شود باید خصایص و ویژگی هایی داشته باشد که می توان این ویژگی ها را اصول برنامه ریزی خوب بحران دانست (Quarantelli, 1991). این اصول برای اولین بار توسط کوارینتیلی (Quarantelli, 1982)ارایه شدندو باور بر این بود کاین اصول می توانند در مورد بسیاری از فعالیتهای برنامه ریزی در مدیریت بحران که توسط دولت ها، بخش خصوصی و کلیه سازمانهای فعال در مدیریت بحران انجام می شوند مورد استفاده قرار گیرند. پری و لیندل (Perry and Lindell, 2004) این اصول را به صورت زیر خلاصه کرده اند:
- برنامه ریزی بحران فرایندی پیوسته است.
- برنامه ریزی بحران باید به دنبال کاهش "ناشناخته های" وضعیت های بحرانی باشد.
- برنامه ریزی به دنبال فراخواندن اقدامات مناسب است.
- برنامه ریزی بحران باید مبتنی بر آن چیزی باشد که احتمال بروز آن وجود دارد.
- برنامه ریزی بحران باید بر اساس دانش و اطلاعات قابل قبول باشد.
- برنامه ریزی بحران باید روی اصول کلی تمرکز کند.
- برنامه ریزی بحران فعالیتی آموزشی است.
- برنامه ریزی بحران باید بر موانع غلبه کند.
- برنامه ریزی بحران باید آزمایش شود.
این اصول ده گانه آنگونه که تنظیم کنندگان آن معتقدند مربوط به کلیه فازهای برنامه ریزی بحران و نه فقط برای فاز واکنش می باشند. اما سوالات زیادی در مورد این اصول مطرح می باشند. به عنوان مثال یکی از سوالاتی که مطرح است این است که آیا این اصول به همان اندازه که در مورد کشورهای توسعه یافته مصداق دارند در مورد کشورهای در حال توسعه نیز کاربرد دارند؟ واقعیت این است که این اصول تا حدودی و به همان اندازه که سایر اصول در مورد کشورهای در حال توسعه قابل استفاده هستند در این کشورها قابل کابرد می باشند. به عبارت دیگر این اصول به گونه ای تدوین شده اند که جهانی بوده و در کلیه نطامهای اجتماعی قابل کاربرد باشند. هر چند تعدادی از کشورهای در حال توسعه یا سازمانهای برنامه ریزی بحران ندارند و یا اگر دارند چندان قدرتمند نمی باشند و توانایی طراحی و برنامه ریزی سیاستها و اقدامات کاملی را ندارند.
۳-۲- نمونه دوم: اصول مدیریت کاهش خطرات
در ماه می سال ۱۹۹۴ کشورهای عضو سازمان ملل در یوکوهامای ژاپن در کنفرانس جهانی کاهش بلایای طبیعی که به مناسب دهه کاهش بلایای طبیعی برگزار شده بود دور هم گرد آمدند. در نتیجه این کنفرانس کشورهای شرکت کننده اصول زیر را برای اعمال در مدیریت بحران و رعایت آن در کشورهای خود نهایی نمودند. این اصول ده گانه عبارت بودند از:
- ارزیابی خطر (Risk Assessment) گامی ضروری برای تهیه و اجرای سیاستها و معیارهای مناسب و موفق کاهش بحرانها می باشد.
- پیشگیری و آمادگی در برابر بحرانها از اهمیت اساسی برای کاهش نیاز به اقدامات امداد و نجات برخوردار است.
- پیشگیری و آمادگی در برابر بحرانها باید به عنوان جزیی جدایی ناپذیر از سیاستها و برنامه های توسعه در سطح بین المللی، ملی، منطقه ای و محلی باشند.
- توسعه و بهبود ظرفیتهای پیشگیری، کاهش و از بین بردن بحرانها باید اولویت اصلی کشورها در طی دهه های آینده باشد.
- هشدار به موقع و پیش از وقوع بحرانها و اطلاع رسانی موثردر مورد آنها با استفاده از سیستمهای ارتباطی و اطلاعاتی مانند شبکه های اطلاع رسانی عااملی کلیدی در کاهش و پیشگیری موفقیت آمیز بحرانها و پیامدهای آنها است.
- معیارها و روشهای پیشگیری زمانی بیشترین تاثیر را دارند که مشارکت همه دست اندرکاران در کلیه سطوح از مردم محلی گرفته تا سطوح بالای سازمانهای دولتی را در بر داشته باشد.
- آسیب پذیری را می توان از طریق بکار گیری روشهای مناسب طراحی و الگوهای توسعه ای که بر گروههای هدف متمرکز هستند از طریق آموزش و تربیت کل اجتماع کاهش داد.
- جامعه بین المللی باید نیاز به انتقال و در دسترس بودن تکنولوژیهای پیشگیری، کاهش و از بین بردن بحرانها را در اولویت قرار دهد. این نوع تکنولوژی ها باید به صورت آزاد و در زمان مناسب به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از همکاری فنی بین کشورها در اختیار آنها قرار داده شوند.
- حفاظت زیست محیطی جزیی از توسعه پایدار و فقر زدایی همراه و همگام با پیشگیری و کاهش اثرات بحرانهای طبیعی است.
- هر کشور مسئول حفاظت از جان شهروندانش، زیرساختها و سایر اموال و دارایی های مردمش می باشد. با این حال جامعه بین المللی باید از نظر سیاسی آمادگی لازم برای به جریان انداختن منابع مورد نیاز و استفاده مناسب از آنها در شرایط بحرانی را داشته باشد (ISDR, 1994)
۳-۳- نمونه سوم: اصول پیشگیری و کاهش اثرات بحرانها
دنیس میلیتی (Mileti, 1999) مجموعه ای از اصول را برای پیشگیری و کاهش اثرات بحرانها تهیه و تنظیم کرده است. این اصول که با توجه خاص به مبانی توسعه پایدار تنظیم شده اند بسیار مورد استقبال مجامع علمی و سازمانهای اجرایی از جمله سازمان ملل قرار گرفته اند. این اصول عبارتند از:
- حفاظت و در صورت امکان تقویت کیفیت محیطی
- حفاظت و در صورت امکان تقویت کیفیت زندگی مردم
- تقویت استقامت و توان محلی و مسئولیت پذیری در برابر بحرانها
- اقتصاد پایدار و با نشاط محلی از ملزومات پایداری و کاهش و پیشگیری اثرات بحرانها است:
- شناسایی و اطمینان از تحقق عدالت درون و بین نسلی:
- استفاده از روشهای جلب توافق همگانی از سطوح محلی:
۳-۴- نمونه چهارم: اصول بازسازی مسکن در مدیریت بحران
بازسازی مسکن بعد از بحرانها یکی از مهمترین و در عین حال پیچیده ترین فعالیتهایی است که در چارچوب مدیریت بحران انجام می گردد. سازمانهای مختلف دست اندرکار این فعالیتها از گذشته تا کنون به دنبال تهیه و تدوین اصولی بوده اند که بتوانند راهنمای عمل مجریان قرار گیرند. اعتقاد بر این است که وجود چنین اصولی به کلیه دست اندرکاران برنامه ها و اقدامات کمک می کنند تا درک و چارچوب مشترکی برای انجام فعالیتها و برنامه های خود داشته باشند. اصولی که در اینجا مورد اشاره قرار می گیرند در نتیجه بیست سال مطالعه و بررسی اسکان اضطراری بدست آمده و بارها مورد اصلاح و تجدید نظر قرار گرفته اند. این اصول ابتدا در طی تحقیقاتی که طی سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۲ در مورد اسکان موقت و دایمی انجام شدند تهیه گردیدند (UNDRO, 1982). اکنون با گذشت بیست سال از این تلاشهای اولیه تجربیات وسیعی در این زمینه بدست آمده اند و زمینه های تدوین اصول جامع تری را فراهم آورده اند. یکی از نتایج این تلاشها "کدهای عمل" (Code of Conduct) بودند که اولین بار در سال ۱۹۹۴ توسط فدراسیون جهانی صلیب سرخ و هلال احمر ارایه شدند (International Federation of Red Cross and Red Crescent Societies). این کدها به سرعت مورد قبول جامعه جهانی قرار گرفتند. این کدها شامل ۱۰ اصل کلی به شرح زیر می باشند:
منابع و بازماندگان بحرانها: منبع اصلی در فرایند اسکان، انگیزه های خود بازماندگان، دوستان و اقوام آنها است.
اسکان فرایندی فعال و پویا و نه ثابت و ایستا است: اسکان بازماندگان بعد از بحرانها فرایندی اجتماعی، فنی، تدارکاتی، و توسعه ای است.
تعیین نقش و وظایف گروههای کمک کننده: موفقیت برنامه های اسکان بعد از بحرانها بستگی زیادی به توزیع درست و منطقی وظایف بین گروههای درگیر است.
ارزیابی نیازها و ظرفیتهای اسکان موقت: در ارزیابی فرایند اسکان بعد از بحرانها، ارزیابی درست و پیوسته نیازهای بازماندگان در بلند مدت مهم تر از ارزیابی تفصیلی خسارات وارده به اموال و املاک آنها است (OXFAM, 2002):
جابجایی و تخلیه بازماندگان: تخلیه و جابجایی اجباری بازماندگان بحرانها می تواند به شدت فرایند بازسازی را مختل کرده و مقاومتهای جدی مردم آسیب دیده را باعث می شود.
۶- برنامه ریزی قبل از بحران برای اسکان: از تجربیات بدست آمده در شرایط مختلف چنین استنباط می شود که بسیاری از نیازهای بعد از بحرانها و از جمله مسکن را می توان از قبل شناسایی و برای آنها برنامه ریزی کرد. ا
جابجایی سکونتگاهها: اصولا جابجایی مردم آسیب دیده با مشکلات جدی مواجه است (Badri et al., ۲۰۰۶).
کاربری و مالکیت زمین: اگر جابجایی سکونتگاهها اجتناب ناپذیر باشد لازم است مساله مالکیت زمین قبل از اجرای هر گونه برنامه ای مورد توجه و حل و فصل قرار گیرد.
تامین مالی اسکان موقت: اساسا یکی از مهمترین اجزای اسکان بعد از بحرانها مربوط به سیستم تامین مالی است.
فرصتهای سیاسی و محدودیتها: تهیه سکونتگاه بعد از بحرانها احتمالا سیاسی ترین بخش مدیریت بحران است.
۴- الگوهای تهیه و تدوین اصول مدیریت بحران
با ملاحظه نمونه هایی از اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران که در قسمت قبل مرور شدند و با توجه به اقداماتی که در حال حاضر برای تهیه و تنظیم اصول در حال جریان هستند می توان الگوهای چندی را که در این رابطه بکار گرفته شده اند شناسایی و استخراج نمود. در این قسمت برخی از این الگوها و روشهای بکار گرفته شده به اختصار تشریح می شوند:
۴-۱- الگوی "مدیریت جامع بحران"
یکی از روشهایی که می توان برای تهیه و تدوین اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران بکار گرفت و اخیرا در کتابهای نوشته شده در زمینه مدیریت بحران نیز بکار گرفته شده است استفاده از فرایند جامع مدیریت بحران و فازهای آن برای طبقه بندی و ارایه اصول است (Alexander, 2002; Coppola, 2007; Lindell et al., 2007). در این الگو اصول مدیریت بحران به تفکیک فازهای چهارگانه (پیشگیری و کاهش اثرات، آمادگی، مقابله، بازسازی) که هم شامل برنامه ریزی و هم مدیریت می گردند می شود. جدول شماره ۱ نمونه ای از کاربرد این الگو را نشان می دهد.
جدول شماره ۱: نمونه ای از کاربرد الگوی تدوین اصول مدیریت بحران بر مبنای الگوی مدیریت و برنامه ریزی جامع بحران
فازهای مدیریت و برنامه ریزی بحران | اصول |
پیشگیری و کاهش اثرات: | روشهای غیر سازه ای باید اولویت داده شوند. |
آمادگی: | سازمانهای اصلی که باید هنگام بحران وارد عمل شوند باید از قبل شناسایی شده و وظایف و مسئولیتهای آنها کاملا مشخص و تعریف شده باشد. |
مقابله: | باید بین سازمانهایی که وظایف سنتی را انجام می دهند و سازمانهایی که وظایف جدید را انجام می دهند نوعی موازنه برقرار شود. |
بازگشت به حالت عادی و بازسازی: | فعالیتهای مربوط به بازگشت به حالت عادی و بازسازی باید از قبل برنامه ریزی شده و بخشی از برنامه های توسعه اجتماعی باشند. |
استفاده از این الگو برای تهیه و تدوین اصول کاربردی و عملیاتی بسیار مفید است و به همین دلیل در تهیه اصول ارزشی و بنیانی کمتر مورد استفاده قرار گرفته اند. این ممکن است به معنای آن باشد که با استفاده از این روش ممکن است برخی اصول کلی و بنیانی نادیده گرفته شوند.
۴-۲- الگوی سلسه مراتبی و یا هرمی
در تابستان سال ۲۰۰۶ عده ای از متخصصان بحران و مدیریت بحران در دانشگاه تورنتو در کانادا گرد هم آمدند تا اصول مدیریت بحران را مورد بحث و بررسی قرار دهند. هدف این کارگاه آن بود که دلایل وجود اختلافات در اصول مدیریت بحران بین سازمانها و جوامع مختلف را بررسی نماید و چارچوبی فراهم نماید که در آن این اصول بهتر فهمیده شوند تا از طریق آن بتوان اصول را جامع تر و کامل تر نمود. صاحب نظران اصلی این کارگاه را افرادی مانند ایان دیویس (Ian Davis)، کنث میشل (Kenneth Mitchell)، کنث هویت (Kenneth Hewitt) و تری جگل (Terry Jeggle) تشکیل می دادند. یکی از الگوهای مطرح شده برای تدوین اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران الگویی است که در اینجا به نام الگوی سلسله مراتبی و سطح بندی شده مورد اشاره قرار می گیرد که توسط ایان دیویس ارایه گردید.
دیویس بر این اعتقاد است که اصول متعددی تا کنون ارایه شده اند و بسیار پراکنده هستند و نیاز مبرمی به هماهنگی و سازگار کردن آنها وجود دارد. یک شیوه مناسب برای جمع کردن آنها قرار دادنشان در نوعی سیستم سلسله مراتبی یا هرمی است . از نظر او اصول مدیریت بحران را می توان به ۴ دسته اصلی به صورت زیر تقسیم بندی نمود: سطح اول: اصول اخلاقی، اصول پایه و ریشه ای. سطح دوم: اصول استراتژیک. سطح سوم: اصول تاکتیکی. سطح چهارم: اصول اجرایی.
در این الگو اصول ارزشی و اخلاقی (سطح ۱) احتمالا ثابت هستند ولی اصول سطوح ۳ و ۴ ممکن است در طول زمان تغییر کنند.
با رعایت چارچوب فوق نمونه ای از تنظیم اصول به صورت سلسله مراتبی در جدول شماره ۲ آورده شده است:
جدول شماره ۲: نمونه ای از اصول مدیریت بحران بر اساس الگوی سلسه مراتبی
| اصول اخلاقی و پایه | اصول استراتژیک | اصول تاکتیکی | اصول اجرایی |
بازسازی و بازتوانی | دستیابی به بازتوانی کامل پس از بحرانها نیازمند تعهد و پایبندی همه گروههای ذینفع می باشد. | تاکید بر برنامه ریزی قبل از بحران برای پایه ریزی بنیانهای جوامع مقاوم | ظرفیت سازی و توانمند سازی مقامات دولتی از طریق ارایه برنامه های آموزش و تربیت کارکنان | نظارت بر پیشرفت ایجاد جامعه توانمند در برابر بحرانها از طریق ارزیابی برنامه ها بر اساس معیارهای از قبل تعیین شده هر ۶ ماه یکبار |
سوالات زیادی در مورد این الگو و کاربرد آن همانگونه که دیویس خود هم به آنها اشاره کرده است مطرح می باشند. از جمله اینکه: اصول بازتوانی و یا بازسازی در هر کدام از این موارد کدامند؟ چگونه این اصول با هم ارتباط می یابند چون بین این انواع بازتوانی ارتباط وجود دارد؟ آیا سلسله مراتبی از اصول وجود دارند و یا ماتریسی از اصول که باید مورد توجه باشند؟ آیا این روش درست است؟ ایا این اصول توسعه یافته، ایده آلی و یا واقع گرا هستند؟ چگونه می توان این اصول را عملیاتی نمود؟ آیا این نوع دسته بندی از اصول مورد توافق همگان می باشد؟
۴-۳- الگوی سازمان ملل
بسیاری از اسناد و مدارک سازمان ملل نیز به نوبه خود در صدد ارایه اصولی برای مدیریت و برنامه ریزی بحران بوده اند. ارایه این اصول از ابتدای سالهای دهه ۹۰ میلادی که به عنوان دهه کاهش بلایای طبیعی نام گذاری گردید شروع و تا کنون ادامه پیدا کرده اند. بر اساس این اسناد و مدارک می توان چنین برداشت نمود که از دیدگاه سازمان ملل اصول مدیریت بحران را می توان به دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود: اصول نهادی (institutional principles). اصول رویه ای (procedural principles). اصول نهادی بیشتر متوجه نهادهای مدیریت بحران در کشورها می باشند در حالیکه اصول رویه ای برخی روشهای انجام فعالیتهای مدیریت بحران بخصوص در زمینه های کاهش اثرات و آمادگی جوامع در مقابل بحرانها به شیوه ای فنی مورد نظر می باشند.
یکی از نمونه های این نوع نگرش را می توان در جدیدترین تلاش سازمان ملل در این زمینه یعنی "چارچوب اقدام هیوگو" (Hyogo Framework of Action) جستجو نمود. در این چارچوب اصول استراتژیک چندی برای استفاده و کابرد توسط کشورها ارایه شده اند. هدف اصلی این اصول توانمند سازی جوامع و ملتها در برابر بحرانها ذکر گردیده است. اصول استراتژیک این چارچوب عبارتند از:
- یکپارچه کردن اقدامات کاهش خطرات با سیاستها و برنامه های توسعه پایدار در کلیه سطوح با تاکید خاص بر روی پیشگیری و کاهش اثرات، آمادگی و کاهش آسیب پذیری.
- توسعه و تقویت نهادها، مکانیسمها، و ظرفیت ها در کلیه سطوح بخصوص در سطح جوامع که می توانند بطور سیستماتیک به ساختن جوامع مقاوم در برابر مخاطرات کمک نمایند.
- وارد کردن سیستماتیک روشهای کاهش خطرات در طراحی آمادگی در برابر بحرانها، واکنش و مقابله با آنها و برنامه های بازسازی جوامع آسیب دیده از بحرانها.
دیدگاه اصلی در این نوع اصول ارایه خط مشی های کلی برای کشورها برای اقدام در مدیریت بحرانها بخصوص پیشگیری و کاهش اثرات آنها می باشد. بر اساس این چهار چوب اولویتهای تهیه اصول عبارتند از:
- حکومت و اداره: اطمینان از اینکه کاهش خطرات بحرانها در اولویت دولتهای محلی و ملی قرار گرفته و نهادهای قوی لازم برای آن ایجاد می شود.
- شناسایی خطرات: شناسایی، ارزیابی و پیمایش خطرات بحرانها و تقویت نظانهای هشدا به موقع
- دانش: استفاده از دانش، ابداعات و آموزش برای ساختن فرهنگ ایمنی و مقاوم سازی جامعه در کلیه سطوح
- کاهش عوامل بنیانی ایجاد کننده خطرات
- بهبود مکانیسمهای آمادگی در برابر بحرانها: برای واکنش موثر و کارا
۴-۴- الگوی سازمان های امدادی و غیر دولتی و بشر دوستانه
سازمانهای صلیب سرخ جهانی و هلال احمر در چارچوب فدراسیون بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر تلاشهای خوبی در مدیریت بحران بخصوص بخش واکنش و مقابله (امداد و نجات) از سالهای آغازین فعالیتشان انجام داده اند. از سالهای دهه ۸۰ گامهایی به منظور تهیه و تدوین اصولی در این خصوص توسط سازمانهای بین المللی و غیر دولتی بر مبنای تجربیات صلیب سرخ و هلال احمر برداشته شده است (Pictet, ۱۹۸۵). عوامل متعددی در تهیه و تدوین این اصول مورد توجه قرار داشته اند. برخی از آنها عبارتند از: ماهیت در حال تغییر بحرانها، تغییر و تحولات سازمانهای درگیر در مدیریت بحران و تغییر و تحولات سیاستها و برنامه های دولتها در واکنش به بحرانها در درون مرزها و بیرون از مرزهای خود.
در این الگو اصول به سه دسته تقسیم شده اند. دسته اول اصول اساسی (essential) (ارزشی و اخلاقی و یا اصطلاحا انسانی) می باشند. اینها اصولی ارزشی و اخلاقی بوده و جای بحث و تردید نداشته و ابعاد اخلاقی اقدامات را هدایت می نمایند. این اصول تا حدودی به اهداف اصلی مدیریت بحران بر می گردند. دسته دوم اصول مشتق شده (derivative) می باشند که برای رسیدن به اصول اساسی و یا اهداف مورد استفاده قرار می گیرند. این اصول مورد نیاز هستند تا مدیریت بحران به خوبی و به درستی و با رعایت اصول اخلاقی و ارزشی انجام شوند. دسته سوم اصول ارگانیک هستند که در مورد نحوه انجام امور توسط سازمانهای درگیر در مدیریت بحران بحث می کنند (جدول شماره ۳).
جدول شماره ۳: نمونه ای از اصول مدیریت بحران (امداد و نجات و کمکهای بشر دوستانه) مبتنی بر الگوی سازمانهای امدادی و غیر دولتی
|
|
اصول اساسی: اهداف | تعمیق بشر دوستی (رعایت حقوق بشر در امداد و نجات) |
گسترش بشر دوستی(استفاده از کمکهای انسانی برای پیشگیری از بحرانها) | |
اصول مشتق شده (روابط بین سازمانهای امداد و نجات و کمک رسان) | استقلال |
بی طرفی | |
رعایت تمامیت ارضی کشور و مرد آسیب دیده | |
اصول ارگانیک (نحوه انجام امور) | حسابدهی و پاسخگویی (Accountability) |
رعایت اصول حرفه ای و تعهد به انجام آنها | |
رعایت و توجه به فرهنگ و رسوم مردم آسیب دیده | |
مشارکت دادن افراد آسیب دیده |
مآخذ: Leader, 1998
این تجربیات همچنین نشان می دهند که اصول نقش مهمی در هماهنگی و سازگاری بین نهادها و سازمانهای درگیر در مدیریت بحران بوجود می آورند. بطور خاص زمانی که سازمانهای صلیب سرخ و یا هلال احمر متعددی در امر امداد و نجات درگیر هستند با داشتن اصول مشترک بهتر می توانند برنامه ها و اقدامات خود در این زمینه را سازگار نمایند.
۴-۵– الگوی ترکیبی ( پیشنهادی)
به نظر می رسد برای تهیه و تدوین اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران اکنون بتوان الگویی مرکب از الگوهای فوق ارایه نمود. الگویی که روش مدیریت جامع بحران و روش سلسله مراتبی و روش سازمانهای امداد رسانی و غیر دولتی را با یکدیگر تلفیق می نماید. این الگو از چند جهت قابل توجه است:
- کلیه فازهای مدیریت بحران را در بر می گیرد.
- سلسله مراتب اصول را مورد توجه قرار می دهد.
این نوع دسته بندی و تنطیم اصول باعث می شود که کاربرد آنها برای انواع مختلف کاربران آسانتر شده و زمینه های توسعه و گسترش آنها فراهم آید. این در واقع ماتریسی از فازهای مدیریت بحران و سطوح مختلف اصول می باشد (نمودار شماره ۲).
نمودار شماره ۲: چارچوب ترکیبی برای تهیه و تنطیم اصول مدیریت و برنامه ریزی بحران
سطوح اصول فازهای مدیریت و برنامه ریزی بحران | سطح اول: اصول اخلاقی و ارزشی | سطح دوم: اصول استراتژیک | سطح سوم: اصول تاکتیکی | سطح چهارم: اصول عملیاتی |
کلیات مدیریت و برنامه ریزی بحران |
|
|
|
|
پیشگیری و کاهش اثرات |
|
|
|
|
آمادگی |
|
|
|
|
واکنش و مقابله |
|
|
|
|
بازسازی و بازگشت به حالت عادی |
|
|
|
|
۵- مسایل و چالشهای تهیه و تدوین اصول مدیریت بحران و الزامات آن
بنابر آنچه اشاره شد تهیه و تنظیم اصول جامع مدیریت بحران یکی از چالشهای مهم گذشته و حال مدیریت بحران بوده است. اگر چه اصولی از گذشته تا به حال مطرح شده اند ولی چون بطوری منظم در کنار یکدیگر قرار نگرفته اند کمک چندانی به پیشرفت علمی و عملی این حرفه نکرده اند و یا اگر نموده بسیار محدود بوده است. تحول مدیریت و برنامه ریزی بحران نیاز به تفکر و توسعه اصول آن را نیز بیش از پیش آشکار و تقویت نموده است. بسیاری از اختلاف نطرها و تناقضاتی که در مدیریت بحران وجود دارند تا حدودی مربوط به قصوری است که در این زمینه صورت پذیرفته است. اکنون زمان آن فرا رسیده است که با تهیه و ارایه اصول این مجموعه پراکنده را دور هم گرد آورید.
یکی از مسایل و چالشهای بزرگ بر سر راه تدوین اصول مدیریت بحران به ماهیت این فعالیت مربوط می شود که بسیار گسترده بوده و سازمانها و نهادهای متعددی در سطوح مختلف محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی در آن درگیر می باشند. به عبارت دیگر مدیریت بحران اغلب خیلی پراکنده و غیر متمرکز است و سازمانهای زیادی وجود دارند که هر کدام دارای وظایف و مسئولیتهای مرتبط با مدیریت بحران هستند. روابط بین این سازمانها نیز بسیار پیچیده است. در برخی از کشورها مسئولیت مدیریت بحران از پایین به بالا تنظیم شده است. بر همین اساس با ناتوان شدن سازمانهای سطوح پایینتر به ترتیب سازمانهای سطوح بالاتر مسئولیتها را بر عهده می گیرند. به طور کلی این چارچوب مناسبی برای ارایه مجموعه منظمی از اصول نیست.
چالش دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که ماهیت و نوع بحرانها با گذشت زمان فرق می کنند. در سالهای ابتدایی پیدایش مدیریت بحران نگرانی های عمده مربوط به مسایل جنگ و دفاع غیر نظامی ناشی از شرایط جنگ سرد بود. بعد از آن نیز برای مدتها بلایای طبیعی در صدر توجهات نهادها و سازمانهای مدیریت بحران در کشورها و در سطح بین المللی و تحقیقات و مطالعات علمی قرار داشتند. در سالهای اخیر مسایل مربوط به بحرانهای انسان ساز، تغییرات آب و هوایی و همچنین بازگشت بیمارهای فراگیر ویروسی نگرانی ها را متوجه خود کرده اند. بسیاری از خطرات یا در گذشته وجود نداشته اند و یا به اشکال متفاوتی ظهور پیدا نموده اند. بنابر این اشکال جدیدی از خطرات در حال پیدایش هستند. اگر اصول مدیریت بحران را بر مبنای مخاطرات شناخته شده بنیان نماییم نیاز به تغییرات دایمی در آنها احساس می گردد زیرا اشکال جدید خطرات دایما در حال ظهور هستند.
چالش سوم در این زمینه نحوه استفاده و اجرای اصول مدیریت بحران است. این باور وجود دارد که این اصول در مواردی هم که وجود داشته اند در عمل مورد بی توجهی و کم اعتنایی قرار گرفته اند. به همین دلیل صرف نظر از تغییرات احتمالی در روشهای استراتژیک مورد استفاده، تلاشهای بیشتر و نظام یافته تری برای اجرایی کردن اصول برنامه ریزی و مدیریت بحران باید بکار گرفته شوند. اینها همان اصولی هستند که از مطالعات و تحقیقات پیشین استخراج شده اند. اگر چه دانش فعلی بشر در مورد بحران و مدیریت بحران کامل نیست، ولی حتی اگر قرار نبود اصول دیگری ارایه شوند با کاربرد دانشی که هم اکنون در اختیار است می توان سطح مدیریت بحران را به میزان زیادی ارتقاء داد.
چهارمین چالشی که باید مورد توجه قرار گیرد، چنانچه قبلا نیز به آن اشاره شد، تهیه و تنطیم اصولی است که جهانشمول باشند و در همه جوامع قابل کاربرد باشند. این مساله بخصوص زمانی که اصول بر مبنای تحقیق و تجربه کشورهای توسعه یافته استخراج شده و برای کشورهای در حال توسعه پیشنهاد می شوند مطرح است. با توجه به ماهیت رشته مدیریت بحران که دارای ابعاد انسانی و اجتماعی فراوانی است بعید به نظر می رسد که بتوان اصولی کاملا جهانشمول تنظیم نمود ولی در عین حال باید گفته شود که این تفاوتها همچنان که قبلا نیز به آنها اشاره شد چندان زیاد نیستند و می توان با کمی تعدیل و تطبیق اصول را بومی نموده و مورد استفاده قرار داد. در هر صورت لازم است تفاوت های موجود بین کشورها و جوامع در تهیه و تدوین و کاربرد این اصول مورد توجه قرار گیرد. پیچیدگی این موضوع زمانی بیشتر می شود که تفاوتهای فرهنگی و ارزشی که زیربنای اصول ارزشی و اخلاقی مرتبط با مدیریت بحران هستند در نظر گرفته شوند. وجود این تفاوتها تا حدودی زیادی بر تدوین اصول غیر ارزشی نیز تاثیر می گذارند.
بالاخره اینکه یکی دیگر از چالشهای فرا راه تهیه و تدوین اصول مربوط به منشاء و منبع تدوین آنها است. به عبارت دیگر یکی از مهمترین مسایلی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که خود اصول باید بر چه مبنایی تهیه و تدوین شوند. بسیاری از اصولی که تا کنون ارایه شده اند عمدتا بر اساس تجربیات و تحقیقات انجام شده بر روی بحرانها و مدیریت بحران در گذشته و ایده آل های مورد توجه دست اندرکاران مدیریت بحران بوده است. قبلا اشاره گردید که اصول بر دو دسته کلی هستند. اصولی که ارزشی و اخلاقی هستند و اصولی که ماهیت عملی و اجرایی و همینطور علمی و تجربی دارند. اینکه منبع و منشاء تدوین هر دسته از این اصول چه باشند همچنان جای بحث و بررسی بیشتر دارد.
۶- جمع بندی و نتیجه گیری
علیرغم چالشها و مسایل و مشکلاتی که وجود داشته است تلاش محققان و دست اندرکاران مدیریت و برنامه ریزی بحران برای تهیه و تدوین اصولی که بتوان از آنها به عنوان دستورالعمل و خط مشی اخلاقی، استراتژیکی، تاکتیکی و عملیاتی در کلیت مدیریت بحران و یا فازهای مختلف آن استفاده نمود در حال پیشرفت بوده اند. البته تلاشهای بیشتری لازم است تا این اصول را در چارچوبی که مورد قبول باشد گرد هم آورد. در این مقاله چارچوبی ارایه گردید که تهیه و تدوین اصول مدیریت بحران می تواند بر مبنای آن صورت گیرد. واقعیت این است که اصول بنیانی مدیریت بحران خیلی گسترده نبوده و در طول زمان دستخوش تغییرات زیادی نخواهند گردید بنابر این زمانی که تدوین گردند برای مدتها باقی خواهند ماند.
به نظر می رسد یکی از مهمترین وجوهی که باید به آن به همان اندازه که به تهیه و تدوین اصول توجه می شود توجه شود اجرای اصول است. بسیاری از اصول مدیریت بحران که در گذشته تهیه و ارایه شده اند اگر چه صد در صد بدون نقص و کامل نیستند ولی هنوز قابل قبول هستند و علیرغم درستی و مفید بودن آنها هنوز رعایت نشده و جوامع پیامدهای ناگوار عدم رعایت اصولی ساده را می پردازند. به عبارت دیگر آنچه در گذشته بسیار مشکل ساز بوده است بیش از اینکه فقدان اصول باشد فقدان تعهد و سازمانهایی بوده است که آنها را به درستی اجرا نمایند. این موضوع بخصوص به دلیل حضور سازمانهای زیاد در امر مدیریت بحران بسیار مهم و اساسی است.
اصول مدیریت بحران ضروری هستند. وجود این اصول برای اطمینان یافتن از اینکه مدیریت و برنامه ریزی بحران درست انجام می شوند اهمیت زیادی دارند.
با توجه به اینکه ایران تجربه وسیعی در زمینه مدیریت بحرانها دارد و مطالعات نسبتا خوبی در این زمینه انجام شده است یکی از تحقیقاتی که لازم است برای استفاده بهتر از این تجربیات و دانش انباشته شده صورت پذیرد طراحی اصول مدیریت بحران در ایران بر اساس آنها است. به نظر می رسد مقاله حاضر توانسته باشد مفاهیم، دلایل نیاز به اصول، روشها و چارچوبهای تهیه آنها را به گونه ای عملی ارایه داده باشد.
منابع و مآخذ:
Alexander, D.E. (2000), “Scenario methodology for teaching principles of emergency
Alexander, D.E. (2002), Principles of Emergency Planning and Management, Terra Publishing.
Alexander, D.E. (2003) Towards the Development of Standards in Emergency Management Training and Education. Disaster Prevention and Management ۱۲ (۲): ۱۱۳–23.
Asgary Ali and Willis K.G., (1997), “Households’ Behavior in Response to Earthquake Risk: An Assessment of Alternative Theories”, International Journal of Disaster Studies, Policy and Management, Vol. 21, No. 4.
Asgary Ali, 2006, “Theorizing Disaster and Emergency Management” in “Tsunami and Disaster Management: Law and Governance” edited by C. Raj Kumar and D.K. Srivastava, Thomson, Hong Kong.
Badri S.A., Asgary A., Eftekhari, AR., and Levy J., 2006, “Post Disaster Resettlement, Development and Change: 12 Years after Manjil Earthquake”, Disasters, 30 (4): 451-468.
Coppola D. P., (2007), “Introduction to International Disaster Management”, Elsevier.
Davis Ian, 2005, “Problems with Principles of Emergency Management ”, 2nd CRHNet Annual Symposium, November 17-19.
Davis Ian, 2006, “Learning from Disaster Recovery Guidance for Decision Makers”, International Recovery Platform (IRP): http://www.undp.org/bcpr/iasc/content/docs/Learning_from_Disaster_Recovery_Exec_Summary_May2006.pdf
Fred Cuny (1983) Disasters and Development; New York: Oxford University Press.
Geis, D. 2000. "By Design: The Disaster Resistant and Quality of Life Community" Natural Hazards Review. ۱(۳) p152
ISDR, 1994, “Yokohama Strategy and Plan of Action for a Safer World”, UN World Conference on Natural Disaster Reduction Initiatives, Geneva, The United Nations.
Leader, N. (1998), “Proliferating Principles; Or How to Sup with the Devil without Getting Eaten”, Disasters 22(4): 288–308.
Lindell M.K., Prater C., and Perry R. W., (2007), “Introduction to Emergency Management”, Wiley.
Mileti, D. 1999. Disasters by Design: A Reassessment of Natural Hazards in the United States. Washington: Joseph Henry Press. p35.
Office of the United Nations Disaster Relief Co-Ordinator (UNDRO, 1982) ‘Shelter After Disaster, Guidelines for Assistance’ New York: United Nations (pp. 3-4)
OXFAM (2002) ‘Emergency Response Manual’ Second Edition page 44 ‘Oxfam Checklist for Rapid Assessment in Emergencies’ Oxford: Oxfam.
Perry R. W., Lindell M., (1997), “Principles for managing community relocation as a hazard mitigation Measure”, Journal of Contingencies and Crisis Management, 5(1), 49-59.
Perry R. W., Lindell M., (2004), “Preparedness for Emergency Response: Guidelines for the Emergency Planning Process”, Disasters, ۲۰۰۳, ۲۷(۴): ۳۳۶–350
Pictet, J. (1979), “The Fundamental Principles of the Red Cross”, Henry Dunant Institute, Geneva.
Pictet, J. (1985), “Development and Principles of International Humanitarian Law”, Martinus, Nijhoff, Dordrecht.
Quarantelli, E. L., (1982) Ten Research-derived Principles of Disaster Planning. Disaster Management ۲: ۲۳–5.
Quarantelli, E. L., (1994), “Twenty Criteria For Evaluating Disaster Planning And Managing And Their Applicability In Developing Societies”, Disaster Research Center,
World Conference on Disaster Reduction: 18-22 January 2005 in Kobe, Hyogo, Japan. Accessible at www.unisdr.org/wcdr .
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.