مشکلات ناشی از جمعیت زیاد
تأثیرات ناشی از افزایش جمعیت
آنچه همواره دولتمردان را موظف به توجه بیشتر و برنامه ریزی دقیق تر در سیاستگزاریهای جمعیتی می نماید، مشکلات و محدودیتهایی است که بدلیل رشد بی رویه و فزاینده جمعیت بوجود می آید. این مشکلات می توانند با تأثیر بر کلیه جنبه های اقتصادی، اجتماعـی و بهداشتـی مانع از سیر جامعه به سوی توسعه و پیشرفت مـی باشد. در ادامه به برخـی اثـرات افـزایش جمعیت در ابعـاد مختلف می پردازیم.
تأثیرات اقتصادی
در گذشته های بسیار دور جمعیت کره زمین ( به نسبت وضعیت کنونی ) بسیار کم و با توجه به شیوع بالای مرگ و میر ناشی از بدی شرایط زندگی، اپیدمی های مرگبار و جنگهای متعدد از رشد محدودی برخوردار بود. از طرفی منابع موجود در محیط زیست اعم از زمین های قابل کشت و حاصلخیز، جنگلها و مراتع، معادن و منابع انواع سوختها اکثراً بکر و دست نخورده بود. آن چه مانع از توسعه کشاورزی و صنعت می گردید، کمبود نسبی منابع انسانی، عدم وجود تکنولوژی مناسب در جهت مهار منابع طبیعی و استفاده مناسب از آنها و وجود موانعی مانند آفات و بلایای طبیعی همچون خشکسالی بود.
با پیشرفت دانش بشری و دستیابی به فن آوری نوین، انسانها توانستند معادن جدید کشف و استخراج نمایند. آدمی با مهار انرژی باد، آب، خورشید و اتم به منابع جدید انرژی دست یافت. از طرف دیگر پیشرفت تکنولوژی موجب تسریع توسعه صنعتی و همچنین بکارگیری فن آوری جدید در کشاورزی شد. تمـام این دستاوردهای تکنولوژی ظاهراً بسیار خوب و ضروری هستند. اما بتدریج آدمی با مشکلات دیگـری روبرو شد.
در درجه اول اینکه کلیه منابع موجود اعم از جنگلها، مراتع و معادن سوختهای فسیلی منابعی عملاً تجدید ناپذیر هستند. کما اینکه میلیونها سال فرصت لازم است تا معادن نفت و زغال سنگ تجدید گردند یا مراتعی که در طول سالیان در نتیجه استفاده طولانی مدت و تغییرات آب و هوایی دچار فرسایش شده اند، مجدداً بصورت طبیعی برگردند. به همین دلیل محدودیت منابع یکی از مشکلاتی است که دامنگیر صنایع در حال توسعه می گردد. در کشورهای اروپایی و امریکایی که دوره توسعه صنعتی را چندین دهه زودتر از سایر کشورها گذرانده اند، منابع مستعمرات تا حد زیادی کمک کننده بوده است، هر چند این گـروه کشـورها نیز همواره در پی یافتن منابع جدید انرژی برای جایگزینی بوده اند. اما در کشورهای در حال توسعه که نیاز به مصرف انرژی و منابع تولید سیر صعودی دارد و استفاده از منابع قلمرو دیگری امکانپذیر نیست، این مشکل چشمگیر و محسوس می باشد.
از طرف دیگر با کاهش میرایی، رشد جمعیت جهان سیر صعودی بخود گرفت، بنحوی که سرعت رشد جمعیت بسیار سریعتر از رشد و توسعه صنایع، بهره وری از امکانات و منابع و تولید محصولات مورد نیاز گردید. این مسئله از جنبه های مختلفی زیانبار است. افزایش جمعیت توأم با افزایش افراد در سنین جوانی و فعالیت و جویای کار می باشد. حال اگر سرعت رشد جمعیت جوان از سرعت رشد و توسعه صنایع فزونی گیرد، با کاهش نسبی فرصتهای اشتغال و افزایش درصد بیکاری مواجه خواهیم شد. بدین ترتیب شاخص سرباری افزایش نشان می دهد. طبعاً وقتی نسبت افراد شاغل از افراد بیکار کمتر شود، میزان درآمد سرانه کاهش یافته و با کاهش رفاه نسبی در جامعه مواجه خواهیم شد. از طرف دیگر سرعت رشد صنایع و افزایش میزان تولیدات در حدی نیست که تکاپوی نیاز جامعه با کاهش رفاه در جامعه همراه خواهد بود.
موارد فوق همگی جنبه واقعی داشته و در کلیه کشورهای با رشد جمعیت بالا نمود عینی دارند. اگر به زبان آمار بخواهیم این موارد را بیان کنیم می بینیم که: در ایران جمعیت شاغلین در سال ۱۳۳۵، ۶ میلیون بوده، در حالیکه کل جمعیت ایران در آن زمان بالغ بر ۹/۱۸ میلیون نفر بوده است. یعنی نسبت خالص سرباری که به نسبت جمعیت غیر شاغل به جمعیت شاغل اطلاق می شود، برابر با ۱۵/۲ بوده است. بتدریج با افزایش میزان فرصتهای شغلی و همچنین افراد جویای کار در سال ۷۵، جمعیت شاغلین به ۱۴ میلیون نفر رسید. در همان زمان کل جمعیت ۱/۶۰ میلیون نفر و لذا نسبت خالص سرباری ۲۹/۳ گردید. رشد نسبت خالص سرباری گویای افزایش درصد بیکاری و عدم تناسب رشد فرصتهای شغلی ( علیرغم کلیه سیاستگزاریهای دولت نظیر اعطای وام به افراد ایجاد کننده این فرصتها ) در مقابل رشد جوانان جویای کار می باشد. گفته می شود که به ازای هر ۱ درصد افزایش جمعیت، نیاز به ۴ درصد سرمایه گذاری اضافی در جهت ثبات استانداردهای زندگی می باشد.
لازم بذکر است که هر چند استفاده از منابع و گسترش صنایع لازمه ادامه زندگی انسانی می باشد، اما روند بی رویه این رشد و توسعه منجـر به تغییرات غیر قـابل جبرانـی در محیط زیست می گـردد. افزایش آلاینده های مضـر نظیر آلاینده های صوتی و حرارتی و همچنین آلاینده های شیمیایی همچون اکسید گوگرد، ازت و منوکسید کربن باعث آلودگی شدید محیط زیست انسانها و سایر موجودات زنده می گردد.
ایجاد پدیده گلخانه ای و افزایش درجه حرارت زمین و شکاف لایه ازن که منجر به افزایش اشعه های مضر خورشید و شیوع سرطانهای پوست می گردد، از دیگر نتایج توسعه بی رویه صنایع می باشد. در هر ۲۲ هکتار جنگل از بین می رود و حدود ۱۲ هکتار زمین به زمین غیرقابل کشت تبدیل می شود. تمام موارد فوق ضررهایی هستند که به حیات زیست و به خصوص جامعه بشری وارد می آید و اکثراً غیرقابل جبران هستند.
پس بطور خلاصه می توان به افزایش درصد بیکاری، افزایش نسبت سرباری در جامعه و کاهش رفاه در افراد جامعه ایجاد لطمات جبران ناپذیر به محیط زیست و نامناسب ساختن آن برای ادامه حیات بشر و کلیه موجودات زنده به عنوان پیامدهای رشد بی رویه جمعیت اشاره نمود.
تأثیرات اجتماعی
در جامعـه ای که رشـد جمعیت در حد بالا می باشد، هـرم سنـی دچار تغییراتـی می شود. بدین ترتیب که قسمت های قاعده هرم که نشان دهنده تعداد کودکان (جوانان سال های آینده) آن جامعه است وسیع تر می گردد. گروه های سنی جوان نیازهایی دارند، از جمله مسکن، شغل، امکانات آموزشی، تفریحی و سرگرمی که تأمین کلیه این حقوق و خواسته ها نیازمند برنامه ریزی دقیق و وجود منابع کافی می باشد. اگر رشد جامعه از ثبات کافی برخوردار باشد، پیش بینی این نیازها در سالیان آینده و برنامه ریزی برای تأمین آنها امکانپذیر است. اما در جامعه ای که رشد جمعیت به صورت فزاینده ای در حال صعود است، طبعاً این امر ممکن نیست. جوانانی که از امکانات کافی برای آموزش، پرورش، اشتغال، سرگرمی و اسکان برخوردار نباشند، مستعد روی آوردن به برخی ناهنجاریهای اجتماعی می گردند که در نهایت به ضرر کل جامعه است. در جوامعی که زاد و ولد سرعت بالایی داشته باشد، متوسط تعداد فرزندان هر خانواده و در نتیجه بعـد خانوار افـزایش می یابد. افزایش بعـد خانوار به معنای افزایش تعداد افراد نانخور و سربار در خانواده و کم شدن سهم نسبی هر فرد از رفاه تأمین شده برای خانواده است که منجر به نارضایتی عمومی افراد می گردد.
از طرف دیگر افـزایش جمعیت در مناطق روستایی روند مهاجرت به شهر ها را به دلایل مختلف از جمله کمبود نسبـی منابع (نظیر زمین های قابل کشت و آب) سبب می شود. اکثر مهاجرین به شهرها را افراد کم بضاعت تربیت شده در فرهنگی متفاوت از شهرهای مهاجرپذیر تشکیل می دهد. عدم ثبات اقتصادی، مشکلات اجتماعی ناشی از عدم تطابق با محیط جدید، کمبـود حمایت های مالی و اجتماعـی مورد نیاز این افـراد، عدم پذیرفتـه شدن در جامعه جدید واختلافات زبانـی همه و همه این مهاجـرین را مستعد ناراحتـی فکـری و روانی، تخطی از قوانین و رفتـارهای ضد اجتماعی می نماید.
فقدان امکانات کافی آموزشی و سرگرمی های متناسب با گروه های سنی در جامعه منجر به کاهش نسبی مهارت های فنـی و علمی افراد برای احـراز شغل مناسب، افـزایش ساعات بیکاری و طبیعتاً آماده شدن زمینه برای روی آوری به بزه، قانون شکنی و رفتارهای خلاف اجتماع می گردد.
تأثیرات بهداشتی
گفته شد که افزایش میزان باروری جمعیت توأم با افزایش تعداد فرزندان هر خانواده و کاهش فاصله بین تولدها می باشد. افزایش بعد خانوار به معنای افزایش تعداد افرادی است که با یکدیگر زندگی می کنند و منجر به فزونی تماس بین ایشان و بالا رفتن امکان سرایت بیماریهای واگیردار و در نهایت افزایش میزان میرایی در جامعه می گردد.
از طرف دیگر کاهش فاصله بین تولد فرزندان لطمات جبران ناپذیری را به سلامت مادر و فرزندان وارد می آورد. زایمان های زیاد علاوه بر آسیب جسمانی به مادر منجر به لطمات روحی و عصبی در وی نیز می گردد که طبعاً بر روی سلامت فرزندان و رشد و توانایی تربیت آنها و در نتیجه سلامت جامعه نیز تأثیر می گذارد. همچون شیوع بیماری در نوزادان و کودکان چنین خانواده هایی بیشتر شده و میزان میرایی را در این گروه افزایش می بخشد.
برمبنای نتیجه تحقیقات بعمل آمده، میزان ابتلا به بیماریهای واگیر و میزان میرایی با بعد خانوار رابطه مستقیم نشان می دهد. همچنین ضریب هوشی کودکان با بعد خانوار رابطه منفی قوی نشان می دهد که این امر را به افزایش میزان سوء تغذیه و آسیب های اجتماعی که لطمه به سلامت کودکان می زند و همچنین کمبود امکان تربیت و پرورش استعدادهای کودکان چنین خانواده هایی می توان نسبت داد.
علاوه بر اینها لطمات جبران ناپذیری که به محیط زیست به دلیل آلودگی های ناشی از توسعه بی رویه صنایع مزاحم و آلوده کننده وارد می آید، نمونه ای از تأثیرات منفی رشد جمعیت بر بهداشت جامعه است. کاهش میزان آب و محدودیت منابع غذایی از مهمترین پیامدهای افزایش جمعیت می باشد.
سرانه زمین زیرکشت با افزایش جمعیت کاهش می یابد، لذا سهم هر فرد از محصولات خوراکی کشاورزی کاهش می یابد. در حال حاضـر بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت جهـان (حدود ۶۰ درصد) دچار سوء تغذیه به اشکـال مختلف می باشند. طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۵ حدود ۳۱ درصد مردم جهان محروم از آب سالم و بهداشتی می باشند. با توجه به دور تسلسل بین سوء تغذیه، بیماری و فقر می توان به نقش منفی این موارد و لطمه ای که به سطح سلامت جامعه وارد می آید پی برد.
کاهش سهم نسبی هر فرد برای دسترسی به پزشک و امکانات درمانی، کاهش کمی و کیفی خدمات، افزایش میزان حاملگی پرخطر (در سنین بالا و پایین)، کاهش پوشش بیمـه های اجتماعـی درمانی از دیگر پیامدهـای رشد جمعیت هستند که بر سلامت پیکـره اجتماع ضربه می زنند.
منبع : جزوه جمعیت شناسی دانشگاه علامه طباطبایی ۱۳۸۹ – انتشار شهرسازی آنلاین
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.
تورم و بلندمرتبه سازی که همان ساخت ساختمانهای بالای چهارطبقه به استثنای همکف میباشد دو معضل جدانشدنی و سایه افزایش جمعیت هستند.هر چه نرخ رشد جمعیت بالاتر رود تورم و بلندمرتبه سازی نیز افزایش میابد که هم بر اقتصاد جوامع و هم بر اقلیم این کره خاکی صدمات جبران ناپذیر وارد میکنند. یگانه راه متوقف کردن این دو معضل نهادینه کردن تنظیم خانواده “فرزندآوری تا سقف سه فرزند در هر زوج برای همیشه و در تمام کشورها و جوامع” میباشد و جز این راه، راه دیگری وجود ندارد که توجیه و اعلام این امر مهم باید توسط سازمان ملل صورت بگیرد.