بافت شهری اصفهان هویت ندارد
“باغ شهر اصفهان“، اصطلاحی جالب و البته امروز دیگر آرمانی است، آنچه این باغ شهر را شکل داد از یک سو زنده رود و کوه صفه به عنوان سرمایههای دیرین یک شهر که هنوز و همیشه معتبر هستند و از سوی دیگر بافتهای شهری با هویت بودند.
اما این سالها و هر چقدر که از روی این سالها میگذرد، میبینیم که از این باغ شهر آرمانی تنها شهرش باقی مانده و بقیه به تاریخ و رویاها پیوسته است و امروز در مقابل ما شهری است جدای از هویت که خلاصه شده در چند بزرگراه و مجتمع تجاری و به نسبت آن پارکینگ!
شهری که روزی به خاطر برخورداری از تمامی امکاناتی که به آن هویت میداد “نصف جهان” میخواندیمش گویی امروز محکوم به فناست و هویت خود را به تدریج از دست میدهد. این هویت تاریخی از دست رفته و آنچه امروز در اصفهان در حال رخ دادن است باب گفتوگوی ما شد با یک شهر ساز و یک معمار.در خانه تاریخی”مارتا پیترز” در اتاق رییس دانشگاه هنر که میز کنفرانس آن را یک در چوبی از یک خانه تاریخی تشکیل میدهد.
حال آنچه در زیر میآید بخشی از گفتوگو با دکتر “محمود مسعود”، استاد شهرسازی و “فرهنگ مظفر”، استاد معماری و رییس دانشگاه هنر اصفهان است.
نصف جهان، استراتژی مهمی که در حال تهدید است
دکتر مسعود ابتدای این گفت وگو اصفهان قدیم را به لحاظ شهرسازی ترسیم میکند و می گوید: اصفهان دقیقا تبیین یک باغ است. آرمان شهری در قالب یک باغ شهر که مرکزیت اولیه آن در دوره سلجوقی “میدان عتیق” است و توسعه شهری آن به طرف شمال و در دوره صفوی برای بهرهوری از آبهای زاینده رود و با نیت ایجاد یک باغ شهر به سمت جنوب توسعه مییابد و شهر دومی ایجاد میشود به مرکزیت “میدان نقش جهان” که ارتباط این دو میدان ( شهر قدیم و جدید) را بازار تشکیل میدهد. اما هیچ گاه شهر قدیم را به قیمت شهر جدید خراب نمیکنند تا اینکه در دوره پهلوی با احداث خیابان عبدالرزاق ارتباط دو میدان گسسته میشود.
این استاد شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان پیشینه و هویت میدان نقش جهان را اینگونه بیان میکند: میدان نقش جهان در دوره سلجوقی یک باغ بوده است و در دوره صفوی به مرکز شهر تبدیل میشود با چهار رکن اساسی عالی قاپو (رکن مدیریتی)، مسجد شیخ لطف الله (رکن فرهنگی)، مسجد امام ( رکن مذهبی) و بازار (رکن اقتصادی). این چهار رکن به گونهای در میدان واقع شده که اگر شما در هر بخشی از میدان مستقر شوید میتوانید سه المان را در یک نگاه ببینید.
وی نوع نگاه طراحی شهری در اصفهان را در راستای دو خط میداند یکی محیط ساخت (طبیعی) و دیگری انسان ساخت(ژئومتریک) که عمود بر راستای چهارباغ است و به آن “تفکر چهارباغی” گفته میشود و میافزاید: از اینجاست که دولتخانه صفوی نیز شکل میگیرد و المانهای دیگر مانند محلههای جلفا، عباس آباد و… نیز به وجود میآید و مردم چهار دین به صورت مسالمت آمیز در کنار هم روزگار میگذرانند.
مسعود چهارباغ را محور ستون فقرات شهری در دوره صفوی میداند که هنوز به عنوان محور شهری قوی مطرح است و میگوید: هر گونه لحاظ کردن توسعه شهری با توجه به این محور معنا مییابد چون دارای یک استخوانبندی منسجم و به شدت خردمندانه است.
این شهرساز، زاینده رود و کوه صفه را دو شاخصه اصفهان بیان میکند که هنوز و همیشه معتبر هستند و میگوید: هر شهری در تمام تمدنها در کنار آبها به وجود آمده و علت پایداری شهرها نیز علل طبیعی است. من امروز وقتی میبینم که باز صحبت از بسته شدن زاینده رود در تیر ماه است ناراحتم چون قطع این شریان حیاتی در اصل قطع حیات شهر است.
وی معتقد است وقتی میگوییم “اصفهان؛ نصف جهان است” در اصل یک استراتژی مهم را تعریف میکنیم، یعنی تمام امکاناتی که در شهرهای دیگر وجود دارد در اصفهان هم دیده میشود و این ایده آل امروز توسط خود ما تهدید میشود.
بافت شهری ما دیگر هویتمند نیست
از دکتر فرهنگ مظفر میخواهیم حالا که بحث با تاریخچه شهرسازی اصفهان آغاز شد وی نیز تاریخچهای از معماری اصفهان را بیان کند. این استاد معماری میگوید: اصفهان دارای اجزای بسیار قوی است، اما کالبد شهری قوی آن دوره نمانده است و زیاد از آن خبری نیست، بلکه تنها چند المان را در اطراف بازار و میدان میبینیم المانهایی که در رابطه با هم معنا مییابند.
مظفر معتقد است که ما عناصر غنیای در شهر داریم اما بافت شهری امروز ما به نسبت بافتهایی که در دورهای داشتیم دیگر هویتمند نیست. وی از باغاتی میگوید که از محور چهار باغ به باغات اطراف سی و سه پل وصل میشده و از آنجا نیز به دل کوه صفه میرفته و کوه را به زاینده رود وصل میکرده است و از سوی دیگر رودخانهای که از دل چهار باغ گذر میکرده و به دیوان ( سازمان اداری حکومت) میرسیده و از طریق بازار به بافت شهری وصل میشده است.
مظفر این پیوستگی را کاملا جامع میداند که در این فرایند محلات شکل میگیرند و میگوید: عجیب است که در کویر معماری غنی میبینیم. رودخانه و محورهای چهارباغها بسیار زیبا و طبیعی است اما به تدریج محور مانده اما باغات از میان رفته است.
این استاد دانشگاه، باغ شهر را اصطلاح جالبی برای اصفهان میداند که ویژگیهایی دارد و عناصر معماری آن در باغات و بافت آن پراکنده مانده است و ادامه می دهد: اصفهان یک شهر متعادل بوده در فضاهای زندگی مردم عادی تا حکومتیاش. بچهها در دل مدرسهای درس میخواندند که آب داشته، در دل خانهای بازی میکردند که باغ آن کوچک بوده و در دل شهری زندگی میکردند که رودخانه و باغ محور اصلی آن بوده است.
وی گفت: در اصل یک تناسب از یک جریان طبیعی در دل یک جریان معماری کلیت و تعادلی را به وجود آورده که امروز بخشهایی از آن باقی مانده و تلاش کردیم جاهایی را احیا کنیم اما در دل این تلاشها جاهایی را هم خراب کردیم و زیانهایی زدیم.
توسعه باید به چه شکل باشد تا بافت تاریخی را در شهر اصفهان حفظ کنیم؟
پاسخ این پرسش ما را دکتر مسعود، استاد شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان اینگونه میدهد: بافتهایی از دوران آل بویه و دیلمیان در اصفهان داریم که هویت شهر است و ارزش افزوده محسوب میشود. منظورم بافت فرسوده نیست بلکه بافتهایی است که دارای دانه بندیهای ارزشمندی است که اگر این مشخصه خود را به هر علتی (ایجاد محور شهری، احداث محله جدید تا توسعه شهری) از دست دهیم در اصل هویت شهری خود را از دست دادهایم. اگر با هر بهانهای به دست خود فضاهای تاریخی شهر را از دست دهیم به نابودی شهر کمک کردهایم.
وی در خصوص معنای اقتصاد در این رابطه میگوید: خیلی جاها اقتصاد با ضرورت شهرسازی و هویت شهری در تضاد است و در اصفهان هم باید از اقتصاد چشم پوشید و آن را در جای دیگری سرمایهگذاری کرد.
این شهرساز ادامه میدهد: امروز کوه و رود اصفهان تهدید میشود، یعنی این ایدهالی که از آن سخن گفتیم توسط خود ما در حال نابودی است. نباید افزون بر حجم جابه جایی خودروها تولید ماشین داشته باشیم، بلکه در تمام شهرهای تاریخی سیستم قوی جابه جایی همگانی بهترین راهکار برای توسعه افقی شهر است.
وی میافزاید: برای توسعه خیابانها و توسعه افقی شهر میتوان پراکندگی را به گونهای انجام داد که در مکانهایی از شهر که امکان بلند مرتبه سازی است این اتفاق رخ دهد. شاید بهترین فرم شهر توسعه پلکانی باشد از میانه شهر. اقتصاد میگوید ما باید مانند آمریکا از وسط شهر رشد کنیم اما فرم پلکانی از کمترین ارتفاع در درون شهر به بیشترین ارتفاع در برون شهر میرسد و این نوع توسعه توجیه پذیر است، زیرا هم خط آسمان حفظ میشود و هم هویت معمارانه و شهرسازی دارد.
دو طبقه جهان نما چقدر ارزش اقتصادی دارد؟
تکنولوژی زیان میآورد، اما آیا میتوان هم به تکنولوژی اندیشید و هم تاریخ و تمدن را حفظ کرد؟ آیا میشود به هر دو فکر کرد و اگر مغایر هم شدند چرخه باید به کدام سمت بگردد؟ این سوالی است که دکترمظفر، استاد معماری خود طرح میکند و به آن اینگونه پاسخ میدهد: معمولا شهرداری ماموریت روزانه دارد و باید مردم را روانه سازد و در این میان میراث فرهنگی هم مدعی حفظ تاریخ و تمدن است و گویی آنها زبان هم را نمیفهمند و میشوند دو سازمان قهر. میتوان نقطهای را پیدا کرد که فاصله بین این دو نظر باشد.
وی با بیان مثالی نحوه یافتن نظر سوم را این گونه شرح میدهد: چندین سال است دعوا داریم بر سر اینکه دو طبقه بالای جهان نما تخریب شود. چقدر این دو طبقه ارزش اقتصادی دارد؟ اگر ما هزینه تبلیغات ریالی این دو طبقه را حساب کنیم از هر ساختمان دیگری گرانتر میشود. اگر استاندار یا شهردار و هر شخص دیگری در این طبقه نشستند باید حساب کنند که چقدر برای این دوطبقه هزینه شده است؟با وجودی که من به عنوان مدیر شهری باید سریعا این دوطبقه را بردارم وقتی تمام درآمد من را میدان نقش جهان یا فرم شهری و باغات اطراف آن میسازد.
این استاد معماری توسعه را ضرورت شهری میداند اما در کنار یک تعادل تمدنی و میگوید: نمیتوان شهر را بدون توسعه دید اما در یک ضرورت تمدنی همه به دنبال المانی برای شهرشان میگردند که بگویند شهرشان بیریشه نیست و به آن هویت دهند آن وقت ما این همه المان داریم، اما نسبت به آن کم لطف هستیم.
وی نیز نظر خود را در خصوص جایگاه اقتصاد در توسعه شهری این گونه بیان میکند: رابطه بین رویکرد امروز جهان در اقتصاد یک رویکرد سالم گردشگری است، زیرا آلودگیهای انسانی کمتر میشود، ضمن اینکه جهان هم جهان ارتباطات است. مظفر ادامه میدهد: گاهی آنچه فکر میکنیم عناصر مزاحم شهری است میتواند تبدیل به ظرفیتهای قدرتمند در عرصه رقابتهای جهانی شود.
تاریخ مصرف طرحهای شهری گذشته است
دکتر مسعود، استاد شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان در پاسخ به این سوال که تاکنون در اصفهان برای توسعه شهری ۵- ۶ طرح شهری تدوین شده است، آیا واقعا این طرحها در توسعه همراه با حفظ هویت موثر بودهاند؟ میگوید: در تاریخ شهرسازی جهان نخستین طرح شهری در دوره صفوی و در اصفهان بوده است، اما متاسفانه به مرور زمان طرحهایی نوشته شد که معتبر نیست و عیبهای بسیاری دارد اول اینکه آمرانه است، یعنی از بالا به پایین.
وی ادامه میدهد: اگر یک مخروط واژگون را در نظر بگیریم بزرگترین سطح آن سطح برنامه ریزی ملی است و بعد برنامهریزی منطقهای، شهری و روستایی که جهان شمول است و عمل به آن یک فیدبک (رفت و برگشت) است یعنی آن کسی که در سطح ملی است و اقتصاد جهانی را میداند باید چهار چوب را تعیین و به پایین دست دهد تا آنها در قالب این دیدگاه برنامه ریزی منطقهای را انجام دهند.
این شهرساز بیان میکند: امروز تقریبا و تحقیقا تاریخ مصرف طرحهای شهری که نوشته میشود گذشته است. در طرح های جامعی که ما تاکنون داشتیم هیچ وقت بحث گردشگری مطرح نبوده است با وجودی که بالاترین درآمد از یک اقتصاد و صنعت بدون دود گردشگری است اما ما به جای سرمایه گذاری بر گردشگری، اقتصاد تک محوری یعنی صنعت را دیدیم.
اقیانوس آبیها در کنار اقیانوس قرمزها
دکتر مظفر در پاسخ به این پرسش که آیا با توجه به نگاه اقتصادی که در شهر حکمفرما است و ناهماهنگیهای موجود این مدل که گفته شد میتواند در اصفهان عملی شود به نظریه اقیانوس آبیها در کنار اقیانوس قرمزها اشاره کرد و گفت: اقیانوس آبیها نگاهشان رقابتی نیست، بلکه بر اساس خلاقیت و ظرفیت خود کار میکنند و میگویند ما بر اساس نوآوری و اندیشه خود وارد عرصه اقتصاد میشویم و دیگران ما را میخواهند در حالیکه شما را هم میخواهند.
وی گفت: پس قوتها و تواناییهای خود را مطرح میکنیم. این استراتژی توسعه جهانی است اگر ما بخواهیم این نگاه را وارد توسعه شهری اصفهان کنیم فرصتهایی برای گردشگری داریم که در اروپا و شیراز هم است، اما در اصفهان برای تمایل گردشگر پاسخ داریم و نیاز به رقابت با شهر یا کشور دیگری نیست، بلکه در بستر تمدنی خود بالندگی به وجود می آوریم و در این عرصه در کدام بستر بیشتر حرف برای گفتن داریم؟ در بستر تمدنی و تاریخی خود.
ساختمانهای بزرگ فرصت گردشگری را از ما میگیرد
رییس دانشگاه هنر اصفهان در جواب این پرسش که آیا فکر میکنید با این نگاه اقتصادی که در شهرسازی ما حکم فرماست و به دور از نگاه تمدنی و تاریخی است این نظریه در اصفهان جواب میدهد؟ میگوید: در عرصه احیاء تمدن باید برنامه ریزی کنیم ما ادعا میکنیم که در دانشگاه هنر اصفهان برای این مدل فکری نرم افزار و مدلهای طراحی شهری ساختیم و برای آن اختراع ثبت کردیم اگر ما این مدل تفکری را پایگاه قرار دهیم، آن وقت زندگی در کنار آن معنا مییابد.
مظفر میافزاید: ما یک جریان تمدنی داریم که بزرگترین جاذبه اقتصادی ما است پس تنها یک امر فرهنگی نیست، بلکه یکی از پاکترین اقتصادهای ممکن درون شهرهاست. وی بیان میکند: ما چقدر باید برج بسازیم تا درآمد حاصل از جهانگردی را پر کند در حالیکه هر کدام از این برجها، ساختمانهای دیگر را تهدید می کند و فرصت گردشگری را از ما میگیرد.
این استاد معماری با اشاره به یک نظام تفکری میگوید: ساختمانهای بزرگ نباید رقیب ساختمانهای کوچک در دل شهر باشد بلکه این ساختمانهای کوچک باید از راه توریست درآمد داشته باشد و ساختمانهای بزرگ هم در حاشیه شهر با تراکم بالا همراه با طبیعت توسعه یابد تا همه چیز به تعامل برسد.
وی گفت: این آخرین دستاوردهای علمی جهان است و امروز استراتژی توسعه مالزی شده است و بخشی از نیویورک بر اساس این مدل بازخوانی میشود. حال مگر اصفهان اجازه ندارد بر اساس این مدل توسعه یابد چرا اینگونه عمل نمیکنیم و تنها همه چیز را موضعی حل میکنیم و بعد کارنامه میدهیم که ۱۰ ساختمان را مرمت کردیم اما نمیگوییم ۵۰ ساختمان را در کنار آن تحقیر کردیم اگر هم خودمان نکردیم به دیگران مجوز این کار را دادیم.
وی با اشاره به ادعای توجه به معماری اسلامی طی ۳۰ سال گذشته میگوید: در این ۳۰ سال فقط درباره معماری اسلامی سخن گفتیم اما حتی تعریفی هم از معماری اسلامی نتوانستیم ارایه دهیم و ساختمانهایی ساختیم که فاقد زنجیره تمدنی است.
مظفر با بیان اینکه سی و سه پل و خانههای تاریخی شهر گویی در یک بستر رشد کردهاند، ادامه میدهد: در اصفهان امروز عناصر قوی داریم اما فاقد معنا است به عنوان نمونه پل فلزی را میبینیم که هیچ ارتباط معنایی حتی با برجهایمان ندارد.
باید به دنبال یک الگوی فراگیر باشیم
دکتر محمود مسعود، در پاسخ به این سوال که چه الگوی شهرسازی میتواند پاسخگوی نیاز امروز شهر همراه با حفظ هویت باشد؟ میگوید: در معماری ایرانی سبکها وشیوههایی داریم که تکامل تفکر معمارانه را اثبات کردند، اما امروز تنها به “الگوی تک” و “پاسخ خرد” و “دانه ریز” بسنده کردهایم که اینها پاسخ یک تمدن دیرینه نیست، بلکه باید به دنبال یک الگوی فراگیر باشیم و این الگو تنها از درون دانشگاهها میتواند خارج شود.
باید در جستجوی معماری برای ۳۰ سال آینده باشیم
دکتر فرهنگ مظفر، رییس دانشگاه هنر اصفهان در پاسخ به این سوال که در مرکز چهار باغ عباسی دو مجتمع تجاری دستاورد دهه اخیر را میبینیم که با هویت این خیابان تاریخی همخوانی ندارد در ساخت یا احیای مجتمعها از چه مصالحی میتوان استفاده کرد که هویت معماری قدیم را حفظ کند؟ میگوید: بتن، سنگ، شیشه و … اصلا بد نیست بلکه دستاورد دانش امروز است، اما ترکیب آنها مهم است که دستاورد زشتی دهد یا خوب؟ با همین بتن میتوان زیباترین رویکردها را ساخت. انسان و رویکرد انسانی به معماری آینده ما میتواند هویت دهد.
وی ادامه میدهد: بحرانی ترین مشکل امروز ما این است که انسانها گمگشته خود را در دل طبیعت پیدا میکنند، اما شهرها طبیعت را از بین می برند و انسان خود را گم میکند. معماری که خویشتن من را برگرداند و طبیعت را هم در کنار آن قرار دهد می تواند معماری آینده باشد.
این استاد معماری توضیح میدهد: وقتی سیمان و بتن را در چهار باغ به گونهای میسازیم که انسان و در کنار آن طبیعت تحقیر میشود یعنی پاسخ غلط! اینجاست که خلق هنر معماران و شهرسازان مشخص میشود. مظفر میگوید: هنر شهرسازان این است که حرکت انسان را به دلیل حرمتی که برای او قائل هستند روان سازند و معماران باید به شهر هویت دهند تا انسان در آن دچار بیهویتی نشود.
وی بیان میکند: معماری میتواند با صلابتش به دیگران حرمت دهد حال با این قاعده میتوانیم ادای ساختمانهای تاریخی را درآورده باشیم فارغ از صلابت و یا از ساختمانهای غربی گرته برداری کرده باشیم، اما ساختمان ما دارای صلابت باشد. ما باید در جستجوی معماری برای ۳۰ سال آینده باشیم هم در بافت شهری و هم در کالبد طبیعی. رییس دانشگاه هنر اصفهان ادامه میدهد: متاسفانه راه را گم کرده ایم و چون درک اصلی وکلی را از دست دادهایم کل معماری شهر را نیز از دست دادهایم.
دکتر مسعود، شهرساز نیز میگوید: طبیعت و احترام به آن و توجه به ویژگیهای انسانی ملاک درستی است به عنوان نمونه وقتی نزدیک پل خواجو هستید تمام حسهای گوناگون شما از لمس آب، شنیدن صدای آن و… امکان پذیر است و پل خواجو به تمام ابعاد انسانی پاسخ داده است، اما آیا در پل فلزی هم اینگونه است؟ پل فلزی تنها شما را از مکانی به مکان دیگر انتقال میدهد اما پل خواجو اجازه رفتن به شما نمیدهد. وی میافزاید: اندیشمندان معتقدند که ملاک موفقیت یک اثر معماری آن است اگر شما را به ورطه رویایی بکشاند در غیر این صورت موفق نیست.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.