کتاب شهرهای مصرفی
مایلز، استیون، مایلز، مالکوم (۱۳۹۲)، شهرهای مصرفی، ترجمه مرتضی قلیچ، محمدحسن خطیبی بایگی، نشر تیسا
لوئیس مامفورد در کتاب فرهنگ شهرها (۱۹۳۸)، «شهرهای تولیدی» را از «شهرهای مصرفی» متمایز میداند. اگر چه کتاب یادشده بیش از سه ربع قرن پیش نگاشته شده، مقولهی مصرف آن، برای درک حیات شهری بااهمیتتر و بنیادیتر از هر زمان دیگری مینماید؛ در واقع همه شهرها به نوعی از شهرهای مصرفی به شمار میروند. اما باید دید آیا در زندگی شهری چیزی فراتر از فرصت مصرف هم وجود دارد؟ آیا شهرها به واسطه تدارک امکاناتی که برای مصرف دارند، تعریف میشوند؟ آیا مصرف، آیندهای امیدبخش را به شهرها و شهروندان شهرهای ما پیشکش میکند یا به سادگی در صدد چپاول گذشتهی آنهاست؟
در کتاب حاضر، ما به دنبال ارائه تحلیلی انتقادی از تاثیر مصرف بر زندگی شهری در دههی آغازین قرن بیست و یکم هستیم. از برخی جنبهها، شهر مصرفی، محصول اسطورهای است که جامعه کنونی ما را به مصرف وا میدارد؛ در واقع میتوان چنین استدلال کرد که شهر مصرفی چیزی جز محصول تخیل موهوم برنامهریزان شهری، معماران و آرمانگراهای شهری نیست. مصرف برای برنامهریزان و توسعهگران، دستاوردهای بسیاری به همراه دارد؛ ولی چه چیزی عاید مصرفکننده میشود؟ میتوان تصور کرد که فرصت برای مصرف در شهرها و مصرف خود شهرها از حیث تعریف قلمروی تعریفی روز به روز گستردهتر میشود؛ اما در کتاب حاضر، در پی تشریح این مساله هستیم که اگرچه مصرف از برخی جنبهها راهگشاست، از بسیاری جنبهها نیز مشکلات فراوانی به بار میآورد. شهر مبتنی بر مصرف، شهر تناقضها و تضادهاست؛ برخی از مصرفکنندگان کمتر قربانی شهرهای مرفه میشوند، اما همه مصرفکنندگان موضوع مصرف شدهاند.
پایههای نخستین نگارش این کتاب، در کنفراس «مصرف و شهرهای پساصنعتی» نهاده شد. این کنفرانس که نگارندگان نیز در آن شرکت داشتند در زمستان ۲۰۰۱ در شهر وایمار آلمان برگزار شد. سمینار یاد شده ارزش خاصی داشت؛ زیرا مصرف را در حکم تنها ناجی شهر معاصر میستود. از آنجا که نوعی گرایش به بدیهی انگاشتن ایجاد فرصت برای مصرف در شهرها شکل گرفته و این فرصت نیز مزایای اقتصادی، اجتماعی و حتی روانی به خود دارد، موجب شده است شهر مصرفی حالت اسطورهای به خود بگیرد. اما موضوع کتاب حاضر این است که اسطورهای شدن مصرف همیشه امر مطلوبی نیست. نگارندگان نیز در صدد مقابله با بتسازی مصرف هستند و در ارزیابی تعامل گروههای اجتماعی گوناگون با جامعه مصرفی، موضع اعتدال را پیش گرفتهاند. بدیهی انگاشتن این مساله که مصرف، همواره پیامدهای مثبتی دارد، فرضی سادهانگارانه است؛ زیرا جوامع معاصر، در جهان توسعه یافته اینگونه میپندارند که مصرف، اصل مثبت تغییرات اجتماعی است؛ برای مثال، سرمایهگذاری در اقتصادی فرهنگی شهر اغلب چیز مثبتی است، اما این امر به تنهایی نمیتواند شهر را نجات دهد. مصرف به طور اجتنابناپذیری به نفع گروهی از مصرفکنندگان، اما به قیمت قربانی کردن افراد زیادی تمام میشود. بهعلاوه، در زندگی فردی و گروهی، و افرادی که از گروهها طرد میشوند، پیامدهای چندگانه دارد. عنوان فصل حاضر نیز به همین پیامدها اشاره دار؛ تاجاییکه به دنبال جلب نظرها به پیامد فرایندهای مصرف بر ویژگی و شکل شهرهای گوناگون – از محیط پیرامونی و بلافصل خودمان گرفته تا شهرهای آینده – هستیم. نگارندگان در عین حال دغدغه انسان و چگونگی مصرف شهرها را نیز دارند. مصرف فزاینده در زندگی شهری نه تنها نحوه ارتباط ما انسانها با محیطهای شهری را تغییر میدهد، شیوه نگریستن به خودمان را نیز دگرگون میکند. مصرف، در نگهداشت و تداوم زندگی شهری نقش کانونی ایفا میکند؛ اما در آخر به همان اندازه که تامینکننده است، تقسیمکننده نیز هست و این مجادله بین تفکیک و تامین، در بطن مباحث کتاب حاضر قرار دارد.
مصرف همانند موضوعی کلیدی در مباحث اخیر علوم اجتماعی و علوم انسانی نمود عینی دارد. تقریبا هر موضوع قابل تصوری تا حدودی با توانایی برای مصرف کرن انسانها عجین شده است. این امر حکایت از این دارد که ماهیت جامعه کنونی، آکنده از اخلاق مصرفی است؛ سیاستمداران معتقدند که حق مصرفکنندگان است دربارهی نحوهی دریافت خدمات بهداشت ملی اظهارنظر کنند؛ متخصصان آموزش به دلیل دلواپسی والدین از آموزش درست فرزندان همواره دورههای آموزشی را تغییر میدهند. به همین ترتیب، طرحهای شهری نیز با هدف رهاندن فضاهای صنعتزدایی شده از رکود و ملالزدگی، پیوسته تغییر شکل میدهند. کلامر، در کتاب «شهر ژاپنی معاصر» (1997) بر آن است که مطالعهی مصرف، روشنگرانهترین ابزار شناخت الگوهای فرهنگی و سازمان اقتصادی حیات اجتماعی ژاپنیها به دست میدهد. در کتاب حاضر، ما به دنبال بسط این نکته هستیم که تحلیل انتقادی تاثیر مصرف بر شهر میتواند ما را در شناخت معانی زندگی مبتنی بر مصرف یاری رساند.
حال پرسش این است که بین مصرف و شهر چه رابطهای وجود دارد؟ در دو دههی اخیر مساله چگونگی تاثیر مصرف بر ساختار شهری، نظر جامعهشناسان را به خود معطوف داشته است و همانگونه که کمبل (۱۹۹۵) یادآور شده، پیتر ساندرز (۱۹۸۱) یکی از اولین جامعهشناسانی بود که ضرورت اولویتدهی پژوهشی به «جامعهشناسی مصرف» را تشخیص داد. شاید بتوان ساندرز را از نخستین کسانی دانست که کنار گذاشتن نمونههای مبتنی بر تولید به نفع مصرف را گوشزد کردند. به بیان دیگر، موضع نسبتا مناقشهآمیز ساندرز این است که فرصت برای مصرف کردن در شهرها برای تعیین روابط اجتماعی، مولفهی بنیادیتری نسبت به طبقه به شمار میرود؛ از این رو، مصرف را واجد اهمیت اجتماعی فوقالعادهای میداند. تا جایی که معتقد است در جامعه، بین کسانی که خدمات و نیازهای خود را به صورت شخصی از بازار فراهم میکنند و کسانی که خدمات اجتماعی را از طریق دولت رفاه برطرف میسازند، تفاوت ریشهای وجود دارد. از دید ساندرز، شهر فضای مصرف جمعی است. کاستلز (۱۹۹۷) شهر را انعکاس فضایی بازتولید نیروی کار میبیند که در عمل، کنش مصرف را به صورت جمعی و اجتماعی محقق میسازد. روابط اجتماعی ما با شهر، عملا با تجربهی جمعی مصرف در شهر تعریف میشود. ساندرز در چنین بستر شهریشدهای استدلال میکند که مصرف به صورت انحصاری در حکم واحد فضایی ضمیمهشده به شهر است. به نظر ساندرز، شهر فقط واحد سادهی مصرف نیست که از این منظر، «جامعهشناسی مصرف تنها زمانی توسعه مییابد که ما از رویکردهای فضایی مطالعات شهری که تا به امروز ادامه یافته، فاصله بگیریم». به علاوه، هر نوع تحلیل مصرف در بستر شهری مستلزم آگاهی بیشتر از چند شاخهشدن تدارک دولتی و همچنین ماهیت تکثر روابط طبقاتی است. در عوض باید به درک این نکته برسیم که تاثیر مصرف را میتوان و باید از منظر خاص خود تحلیل کرد، بدون اینکه پیوسته به دنبال تبیین «کارکردهایی» هستیم که تصور میشود برای نظام تولید سرمایهداری ایفا میکند.
فهرست مطالب:
فصل یکم: تامین یا تفکیک
ایدئولوژی مصرف
مانوئل کاستلز
لوئیس ورث
گئورگ زیمل
ماهیت نمادین مصرف
پلیموث مصرفی
فصل دوم: پیدایش جامعه مصرفی: شهرها، مراکز خرید و فروشگاههای بزرگ
وقوع انقلاب مصرفکننده
جامعه تودهای و مصرف انبوه
مرکز خرید
فروشگاه بزرگ
فصل سوم: فرهنگهای مصرفی: اقتصادیهای نمادین شهرها
فرهنگ و فرهنگها
اقتصادهای نمادین
منچستر
فصل چهارم: مکانهای مصرفی: شهرها و گردشگری فرهنگی
نگاه خیره گردشگر
گردشگری، فرهنگها و فرهنگ
گردشگری صنعتی
بارسلونا
فصل پنجم: فضاهای مصرفی: معماریهای مصرف
پاساژها
فروشگاه بزرگ و تفرجگاه
شهرک سلبریشن: مسکن به مثابه کالا
فصل ششم: شانس مصرف: شهر قماربازها
قماربازی به مثابه پاکسازی قومی
لاسوگاس مصرفی
شهر دمدمی مزاج
فضای شانس یا تصادف
فصل هفتم: بازآفرینی شهر مصرفی
بازنمایی شهر
فضاهای گردشگری
شهر تفریحی
فصل هشتم: بدیل مصرف
خواستهها و نیازها
مصرف و مقاومت
بدیل مصرف
داتمور دایرکت
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.