میراث کهن الگویی شهر اسلامی اردبیل
اردبیل یک از شهرهایی است که از بافت قدیمی شهرهای اسلامی برخوردار بوده است. اما این بافت در جریان ورود الگوی مدرن به این شهر دستخوش تغییر واقع گردیده است. در این تحقیق سوال این بود که نقش بافت قبلی شهر در جریان شهرسازی مدرن چگونه بوده است. لذا بررسی برهم کنش این دو الگوی شهری مورد بررسی قرار گرفته و از طریق داده های میدانی وضعیت فرم موجود شهر تحلیل شده و ارتباط آن با فرم شهر اسلامی مشخص شد. با توجه به نتایج تحلیل این تحقیق می توان گفت شهر اردبیل یک فرم کهن الگویی از شهر اسلامی را در بافت خود داشته و این فرم بر روند گسترش آن تأثیر اساسی گذاشته است.
واژگان: کهن الگو، زبان، شهر اسلامی، اردبیل
مقدمه:
برای شهر امروزی، هویت یک رکن اساسی به شمار میرود. شهرها میتوانند با هویت نمادین هستی خود را بازیابند و به تجلی برسند. شهرهای ایران، گذشته از این که مثل هر شهری نیاز به هویت و شناساندن واقعیت خود دارند، از سوی دیگری دارای اصالت و قدمتی هستند که نیاز دارند آن را باز یابند. اما به نظر میرسد توجه به هویت آنقدر هم که باید به موقع صورت نگرفته است. شهرهای ایران به خصوص شهر اردبیل که در این جستار در باب آن مطالعه میگردد، پس از انشعاب از اصل خود و قرار گرفتن در مسیر سریع مدرنیسم، آنچه از بافت و فرم اصیل خود داشتند، را از دست دادهاند. با این حال چیزی که به عنوان میراث فرهنگی از این بافتها به جای مانده است، هنوز میتواند صدای اصالت و قدمت شهری را به گوش برساند. برخی نقاط شهری و به خصوص بافتهای مرکزی شهر اردبیل نشان از شهری میدهند که در گذشته وجود داشت است. بافت امروزی و به اصطلاح مدرن اردبیل، با حالت از هم گسیختهای که ناشی از ایجاد بیمقدمه و پیاندیشیِ بافت مدرن در جان شهر بوده است، نشان از شهری میدهد که نمیتوان از وجود نظم، اندیشه و هویت آن دم زد. اما این بافت قدیمی و سنتی شهر است که در هسته مرکزی شهر از کوچههای تو در تو گرفته تا خیابانهایی که بر گرداگرد شهر حلقه زده، نگه دارندهی الگوی اصیل شهر است. بافت مدرن همچون کودکی بوده که در بطن بافت قدیمی شهر به دنیا آمده است. به این صورت زبان مدرن فضای شهری اردبیل نیز رنگ و بوی الگوی سنتی شهر را میدهد که نشان از دِین آن به بافت شهر اسلامی دارد. لذا الگوی قدیمی شهر، شهری است اسلامی که هم چون کاغذی شطرنجی زمینهی اساسی شکل گیری شهر "مدرن" در اردبیل شده است. این فرم پیشین همچون کهن الگویی بوده است که در ساحت معنایی شهر و در قالب شهر جان داشته، همچنین در زندگی روزانهی مردم از طریق انعکاس معنایی خود جای دارد. فضاهایی هم چون بازار، مدارس علمی و مسجد جامع، محلات شش گانه و خیابانهای شهر، ضمن ابقای گفتمانهای مربوط به این فضاها، توانستهاند بر ساحت بعد عینی و فرمهای الگوی شهر اسلامی موثر باشند.
ادبیات نظری
مطالعات پیشین، فرم زندگی عبارت از شکل عینی و ذهنی یک جامعه است. از این رو میتوان گفت یک فرم عینی، جنبهی استعلایی به همراه دارد که از آن نشأت میگیرد. به محض این که جنبهی عینی تغییر یابد، جنبهی ذهنی آن نیز دستخوش حادثه خواهد شد. « سونیها با اعتقاد به سازمان هفتطبقه زندگی شان را نظم داده بودند از این رو هنگام تغییر مکان و اردو زدن نخست آن را طبق نقشهی عمومی جهان و نواحی مختلف فضایی کیهان نظم داده و از این رو همچون زادگاهشان به آنجا فرود میآمدند » (کاسیرر، ۱۳۹۰، ۱۷۷). از این رو است که « میسیونرهای سالزی منطقهی ریوداس گراساس آمازونی خیلی زود پیبردند که مطمئنترین وسیلهی مسیحی کردن بروروها کوچاندن آنها از دهکدهشان به دهکدهای دیگر است که آنجا خانهها کنار هم و در ردیفهای موازی ساخته شدهاند. بومیانی که موفقیت شان نسبت به چهار جهت اصلی به هم ریخته است، به سرعت معنای سنت را فراموش میکنند » (فیالکوف به نقل از لوی اشتراوس، ۱۳۸۳، ۲۲).
این نوع تعییر در فرم های زندگی، از تغییرات عینی در شهری چون پاریس شروع شده است. بینوایان و تصویری که هوگو با نشان دادن تعقیب و گریز محله های فقیر نشین ارائه نمود، جغرافیای تاریک و مرموز محلات قدیمی پاریس دست خوش تغییر گردیده و بلوار بزرگی جانشین این محلات گردید (کارنگ، ۱۳۸۳، ۷۲). فرم جدید چندان هم رضایتبخش نبوده است و میتوان گفت اغلب تأثیر آن در زدودن فرمهای پیشین زندگی بوده است تا نظمی مدرن. لینچ از محلهای در لندن صحبت به میان میآورد که در آن میدانی با هفت عقربک ساخته شده در اینجا از سخنان جان گی در کتاب هنر قدم زدن در خیابانهای لندن شاهد آورده است. او از شکل آشفته و گیج کنندهی این خیابانها صحبت کرده است (لینچ،۱۳۹۰، ۲۵۱ )
به نظر بلخاری تهران شهری اسلامی بوده است که از مرکزیت مسجد سپهسالار بهرهمند بوده است. با این حال شهر اصلی یعنی قالب قدیمی تهران، دستخوش تغییرات اساسی گشته است و هیچ تلاشی برای بازگرداندن آن به حالت قبلی موفق نخواهد بود. او این حالت را ناشی از حاکمیت مصرفی مدرنیته میداند، با این حال معتقد است مدرنیته در شهری چون تهران الصاقی بوده و خیابانهایی عمودی هنوز در جان این شهر جای دارند(بلخاری، ۱۳۸۸، ۷۰). به نظر دانش « آن چه امروز با عنوان بحران و ناهماهنگی در ساختار شهرهای اسلامی از آن یاد میشود، نتیجهای است که در پی گسست فرهنگی و تزریق مولفههای غیر بومی به پیکرهی فرهنگی جوامع در دهه های اخیر به وجود آمده است » (دانش، ۱۳۸۹، ۲۹). این دگرگونی میتواند آخرین مرحله نباشد و به قول کاستلز، منطق فضایی سیستم جدید شهری منطبق بر سیستم صنعتی و الکترونیک و روابط جهانی و جریان های اطلاعاتی بوده، فضایی ماورای شهر شکل میگیرد تا جایی که در شهرهایی مانند نیویورک، لندن و پایس قیمت مستغلات و ساخت و سازهای جدید کاهش یابد (کاستلز، ۱۳۸۹، ۴۴۶). از این رو میتوان شهر اسلامی را نه در جنبههای عینی و بیرونی که در حافظهای جمعی دانست که به نظر هالبواکس « با تغییر و تخریب کوچهها و تغییر جهتها هم تفکرات تغییر نخواهد کرد. سنگها و مصالح در بر ابر تغییرات فرهنگ عینی مقاوم نیستند اما گروههای انسانی این مقاومت را دارند » (فیالکوف به نقل از هالبواکس، ۱۳۸۳، ۴۱).
عباسی واقعیتی دیگرگونه برای شهر اسلامی در نظر دارد و دنبال مرکزیت مسجد در سیستم بروکراتیک است تا واقعیتی عینی. « نقش مرکزی مسجد را در نظام شهری بررسی کرده و اظهار میکند که بانک و مسجد دو عنصر مادی و معنوی شهر محسوب میشوند که دو قطب شهر را شکل میدهند. و در صورتی که مسجد بتواند نظام قرضالحسنه و بانکی که از آن ناشی شود را حمایت کند، بانک از تصاحب شهر کنار رفته و مسجد به عنوان تنها قطب شهر شده و عناصر دیگر را هم به درون خود فراخواهند خواند و لذا میتون نظام مسجد شهر و مسجد جهان را تصور نمود » (عباسی، ۱۳۹۰، ۱۵۰). از این نظر می توان تلاش هایی دیگرسان برای سامان دادن و مفهوم سازی به شهر اسلامی نمود.
شهر اسلامی، اصطلاحی است که از اول قرن بیستم میلادی به فرم شهرهای کشورهای عربی و اسلامی اطلاق شده (فلاحت، ۱۳۹۰، ۳۷) و دارای صورتی ذهنی و مفهومی یگانه بوده مبانی و ارکان و الگو و صفات آن از کلام الهی قابل دریافت و تدوین است. این صورت ادراکی با توجه به شرایطی که دوران و سرزمین اعم از شرایط و امکانات اقتصادی، فناوری، سیاسی، آداب و رسوم، سنن و … به شرط عدم تقابل و تناقض با تعالیم و اصول و ارزش های اسلامی مصداق تجلی و جلوهی خاص خویش را دارد (نقی زاده، ۱۳۸۹، ۱۲). از این نظر شهر اسلامی مصادیق عینی و جلوههای خود را از صفات الهی و مبانی جهان بینی توحیدی برمیگیرد (همان، ۳). شهر اسلامی داری یک روح فرهنگی و در کنار آن فرم هایی نمادین است که گئورگ زیمل آنها را ناشی از اشکال همرفتاری مردم شهر میداند ( فریزبی، ۱۳۸۶، ۱۹ ).
مسجد جامع نقطهای مرکزی در شهر اسلامی به شمار میآمد که نه فقط امر قدسی در آن انجام میگرفت، بلکه محلی برای مبادلات سیاسی فرهنگی و اجتماعی نیز بود. نزدیکی مسجد به بازار و حتی آن را به حوزهی اقتصادی نیز مرتبط میکرد. به عنوان محل اقامهی نماز، دادگاه و مرکز فکری و آموزش انجام وظیفه میکرد و گاه نیز محلی برای امور دنیوی چون خوردن و آشامیدن و گشت و گذار به شمار میآمد دارالحکومه، بیمارستان، حمام و آبریزگاه نیز در پیرامون مسجد قرار داشت(فکوهی، ۳۸۳). در شهرهای اسلامی بازارها دارای تشکیلات متحدالمرکز و مبتنی بر سلسه مراتب مذهبی و اجتماعی هستند که به وحدت و یک پارچگی در آن ها منجر شده است. بازار در بخش مرکزی شهر به صورت جزیرهای که اطراف ان را شبکهای از پیادهرو ها احاطه کرده به ادامه حیات خود میپردازد. اصناف مختلف به شکل متمرکز در آن جای دارند و از نوعی سلسله مراتب نیز برخوردارند. بازار ایرانی نماد معماری ایرانی بوده، درونگراییایی که فرد را به درون خود میکشاند، به خود بسنده بود و در ساختار آن از بیهودگی و اتلاف پرهیز شده است (رجبی، ۱۳۸۶، ۱۷۴). در شهرهای ایران و بسیاری از بلاد اسلامی قبل از عصر توسعهی جدید شهری، محلهها واحدهای اصلی روابط اجتماعی در شهر بودند و بیش از هر واحد دیگر شهری همبستگی و یگانگی و همسانی قومی و خانوادگی و احیاناً اداری و حرفهای و طبقاتی داشتهاند که در روابط صمیمانه و نزدیک شبیه گروههای نخستین بودند و هر شهر مجموعهای بوده است از اجتماعات کوچک محلهای با تمام مشخصات یک واحد جامعهشناختی که فرد در آنجا احساس تنهایی و انزوا و بیگانگی نمیکرده و بینام و نشانه زندگی نمینموده و در حفظ آداب و سنت و اخلاق محله کوشا بود (توسلی، ۱۳۸۶، ۱۱۵). شهر دارای تعدادی دروازهی اصلی بوده که آمدوشدها از طریق آن به درون شهر انجام میشده است (فلاحت، ۱۳۹۰، ۳۷).
گذشته از بافت کالبدی شهر که تشکیل دهندهی فرم عینی شهر اسلامی است، هر یک از نظامهای اقتصادی (بازار)، فرهنگی ( مسجد) و اجتماعی (محلات) شالودهی فکری مختص به خود را داشته است. از این نظر بازار دارای فرهنگ عمومی خاص خود، مساجد دارای کارکردهایی همچون آموزش و فرهنگی و محلات نیز به عنوان خرده نظام اجتماعی شهری که یا بازار و مساجد مرکزی خرده نظامی اجتماعی از شهر محسوب شدهاند وسیلهی ارتباط انسانی و انتقال معانی مردم به شمار میآمدند.
چارچوب مفهومی تحقیق، هم چون جهانی سرشار از امکانات به روی نسلهای بعدی گشوده شده و هستی انسان را چون آئینه ای در بر گرفته و جهانی سرشار از تصاویر برای او خلق میکند (نوربری شولتز، ۱۳۸۱، 77). جهانی که تابع اراده و شکلهای همرفتاری خود انسان است و به صورت فرمی حاصل فعالیتهای خود انسان شکل میگیرد (فریزبی، ۱۳۸۶، ۲۱۶) و وجوهی نمادین برای روابط انسانی خلق میکند (همان، ۲۲۲). این جهان همانطور که گفته شد، مکانی از تصاویری است که در برگیرندهی انسان است و به جسم و روح او شکل می بخشد چنان که خود را همچون نقشی در زندگی ملاحظه میکند. به نظر مرلوپونتی « تجربه ی دیدن آثار سزان، حل شدن در موضوع دیداری است و نه رویارویی با آن: من مکان و فضا را بر اساس سویهی بیرونی آن نمیبینم. من درون آن جای دارم و در آن زندگی میکنم. من در آن غوطه ور میشوم یعنی جهان گرداگروم وجود دارد نه در برابرم یا پیشم » (احمدی، ۱۳۸۸، ۲۹). به این صورت شهر همچون تصویری از چیزی است که زیمل آن را " فرمهای هم رفتاری " مینامد و یک نوع فرهنگ خود آئین بر زندگی مستولی میکند (فریزبی، ۱۳۸۶، ۱۹). فرهنگ عینی که هم چون جهانی مملو از تصاویر است و هر تصویری چونان نشانهای است که به نظر هایدگر میتواند گشوده و فرادستی شود (هایدگر، ۱۳۹۰، ۲۲۷). از این رو شهر هم چون رمزگانی معماگونه است که ناشی از ساختن خود انسان است. رمزگانی که می تواند گواه و شاهدی بر زبان گفتاری باشد (نوربرگ شولتس، ۱۳۹۱، ۱۳۹). زبان شهر میتواند هم چون کهنالگویی از نشانهها باشد که به هنگام حضور انسان او را در بر میگیرد (زینالی اناری، ۱۳۹۱، ۷۸). این کارکرد زبان است که در تربیت انسان میتوان او را در برگیرد در عین حال شهر هم چون سیستمی نشانهشناختی میتواند جهان پیرامون انسان را در برگیرد و هم چون اشکالی بدون محتوا (هال، ۱۳۷۵، ۵۶) او را از طریق کهن الگوی نشانهای خود به دریای ناخودآگاه جمعی نسل پیشین فرو برد (برونو، ۱۳۸۴، ۲۳۱).
چنین نظمی عینی که به نظر زیمل میتواند نظمی فرهنگی ایجاد کند، از روابط متداعی نظام ارجاعات میتواند جهانی از معانی در پیرامون انسان ایجاد کند. « معنا کار ویژه ای روانی است، به این-همان سازی وابسته و حاکی از حس تعلق است. بنابراین معنا پایه و اساس باشیدن را بر میسازد چنان که میتوان گفت بنیادیترین نیاز انسان تجربه معنادار وجود او است » (نوربرگ شولتز، ۱۳۹۱، ۲۳۵). از این رو در یک شهر کهن الگویی معنایی جهان انسان را در بر گرفته و به بیان دیگر روح مکان که در شهر وجود دارد، به زندگی انسان معنا میبخشد و در شکلهای هم رفتاری و جهان تصاویر او اسطورهوار وجود دارد. لذا میتوان گفت فرمهای هم رفتاری جهان زندگی انسان را شکل میدهند و در عین حال که پیرامونی کالبدی از شهر دارند، از طریق نظام ارجاعات جهانی معنایی نیز برای او شکل دادهاند. در چنین حالتی فرم شهر به صورت بافتی رمزگانی است که به صورت کهن الگویی انسان را از هنگام تولد و رشد تدریجی او در شهر احاطه میکند. لذا پرسش اصلی در این تحقیق جستن به دنبال فرمی از شهر است که دیده میشود و به زعم محققین ترکیبی از دو شهر اسلامی و مدرن است. از این رو محقق به دنبال آن بود تا شکل فرم فعلی شهر اردبیل را در ارتباط با شهر اسلامی اردبیل بفهمد.
این مطالعه به جهت کشف فرم های شهر در بافت فعلی و قبلی آن صورت گرفت که تحقیق میدانی و طبیعت گرایانه بوده از طریق درک معنای محیط اجتماعی شهر اردبیل صورت گرفت (نیومن، ۱۳۹۰، ۳۰۵). در این تحقیق جمع آوری داده های میدانی از طریق مشاهده و جمع آوری تصاویر گویا در خصوص شهر اردبیل و هم چنین گفت و گو با مردم و مطلعین درباره شهر استفاده گردید. داده های تحقیق با نگاهی معناشناسانه از بافتهای جدید شهری به کار گرفته شده و بر اساس مفاهیم به کارگرفته شده تحلیل گردید.
مروری میدانی بر سابقه شهری اردبیل
بافت شهری اردبیل دارای فرمی مرکزگرا بوده که در وسط شهر بازار، مسجد جامع و حمامها قرار داشتهاند. این بافت هم اکنون نیز به صورت زنده موجود است و علی رغم تغییرات گستردهای که در آن به عمل آمده است، همواره نقش کالبدی و ذهنی خود را در اردبیل ایفا میکند. شکل ۱ محلات قدیمی اردبیل را در آغاز قرن سیزدهم هجری شمسی (۱۲۸۷ میلادی) نشان میدهد. در آن زمان، مصادف با دوران قاجار، محلات قدیمی که با خطوط پر رنگ مشخص شدهاند، بافت مرکزی شهر را نشان میدهند. این بافت شامل محلات شش گانه[۱]، چهار دروازه قدیمی شهر، بازار و مساجد اصلی شهر بوده که بخشی از این آثار به جای مانده و قابل مشاهده است. همچون شهرهای اسلامی، نظمی مرکب از سلسله مراتب باز و بسته در این نقشه مشاهده میشود که الگویی از ارتباطات اجتماعی اسلامی در آن ایجاد شده (دانش، ۲۳) و در آن حیات بومی و حیات مذهبی مد نظر قرار گرفته شده است. این امر شامل سه بخش عمومی، نیمهعمومی و خصوصی بوده که به ترتیب از فضای مرکزی شهر اعم از "بازار، مساجد حمامها و سرایها"، "محلات" که عمدتا محل شکلگیری روابط خردتر شهری بودند و "خانه ها" که در پیرامون محلات قرار داشتند، شکل یافته بود. در شکل ۱ بخش عمومی از طرف میدان جلویی حیات بقعه شیخ صفی، که در سمت چپ نقشه مشخص است، شروع شده و تا دروازه قنبلان در شمال شهر ادامه مییابد. بافت متراکمتری که در زیر این مسیر و تقریبا مرکز شهر دیده میشود، شامل مساجد، بازار و متعلقات آن میشدند و چندین حمام و مسجد در این فاصله قرار داشت.
بازار سنتی اردبیل با بازسازی نسبی بافت خود را در سالهای اخیر حفظ کرده است و شامل دو مجموعهی اصلی است که در دو سوی خیابان امام خمینی قرار دارند. هم اکنون این مجموعه توسط خیابان امام خمینی(ره) که کاملا تبدیل به بازار طلافروشان گردیده است. در عین حال بخشی از حواشی خیابانهای شهر و پاساژهایی که در فضای محصور به نقاط مرکزی شهر وجود دارند، نیز در امر تجارت تشریک مساعی میکنند. مسجد جامعه اردبیل و مسجد اعظم اردبیل در بطن دو بازار قرار گرفتهاند.
مسجد جامع اردبیل از دیرباز در خصوص آموزش، تجمع و فعالیتهای اجتماعی علما نقشی محوری در شهر داشته است. به علاوه این مسجد با داشتن حجرههایی جایی برای برگزاری کلاسهای درس حوزوی بوده است. هم اکنون نیز به عنوان یکی از پایگاههای فرهنگی و مدرسه حوزه علمیه ادامه فعالیت میدهد. آنچه در شکل نیز قابل مشاهده است، این نکته است که این بخش از فعالیت مذهبی در درون بازار که فصل مشترک و عمومیت یافتهی زندگی روزمره مردم است، قرار گرفته و به آن انسجام میداده است. این انسجام تا جایی بوده است که مسجد میرزا علیاکبر که با سابقهی تاریخی خود مرکز فرهنگی سیاسی اردبیل امروزی نیز به شمار میرود، در قامت شهر اسلامی مرکزیت مسجد را به عنوان رکن اصلی شهر نگهداشته است. این هویت از روایت تاریخی این مسجد سرچشمه میگیرد:
در این مسجد که میرزا علی اکبر در ۷ آبان ۱۲۹۹ با سخنان خود حکم جهاد علیه بلشویک ها داده، مردم پس از متفرق شدن از مسجد شبانه در شهر کشیک دادند و فردای آن روز مردان محلات در جلوی قلعه به مشق نظامی پرداختند و حتی خود میرزا علی اکبر نیز دراین کار شرکت جست و پس از رژه گرفتن از آن ها آماده ی حمله می شوند. بولشویک ها حتی از شهر لنکران نیز فرار می کنند (صفری، ۱۳۷۰، ۴۰۱)
هر یک از محلات اردبیل شامل مسجدی بودهاند که به آن مرکزیت میبخشید و میدانی بوده که به عنوان نقطهی عطف با منظر مسجد پیوند داده شده و میتوانست سمبلی عمودی برای تجمعگرایی (کالن، ۱۳۸۲، ۲۶) به شمار رود. به علاوه محله از وجود بازاری محلی شامل چند دکان کوچک (رجوه شود به سلطان زاده، ۱۳۶۷، ۲۴۴) برای رفع مایحتاج روزانه و هفتگی اهالی محله بهره میبرده است. تقریبا در همهی محلات اردبیل حمام وجود داشته است و از این رو اردبیل مشهور به حمامهای پاکیزه و تمیز بوده است (صفری، ۱۳۷۰، ۱۹۲ ) که آثار این حمامها در شهر اردبیل بر جا است. در منابع تاریخی از میدان و کوچههای باریکی سخن به میان آمده است (صفری، ۱۳۷۰، ۱۳۷) که برخی از کوچههای باریک در مکانهایی چون نملر، اوچدکان، عالی قاپو و ارمنستان باقی میباشد. اگرچه در حال حاضر برخی از این مسیرها شاهد تغییراتی در بافت مسکونی هستند که آپارتمانهای متراکم را در کنار خانههای حیات دار قرار داده است، با این حال امروز کوچهها چندان خود را حفظ کرده اند که نشان از دیرینگی خود میدهند.
به جز محلات ششگانه، سایر محلات که شواهد از حضور آنها در نیمهی دوم قرن سیزدهم نشان میدهد (صفری ج۱، ۱۳۷۰، ۱۷۲) و به احتمال سالیانی پیش از آن جان گرفتهاند، مطابق با ساختارهای محلات پیشین شکل گرفته و از میدانی بزرگ در جلوی مسجد مرکزی آنها بهره مند بودهاند. مطابق همین الگو و از طریق بازتولید همین شیوهی شهرسازی، سایر محلات نیز در اردبیل شکل گرفتند. شکلهای ۹و۱۰ نشان دهندهی محلاتی هستند که این الگو را عملی نمودهاند، البته در خصوص محله جعفریه که قدمت آن کمتر از محله سلطان آباد بوده و به احتمال قوی مقارن شهرسازی مدرن بوده است، رعایت این شیوه چندان که باید انجام نگرفته است.
پس از قرن چهاردهم و در پی احداث خیابان در شهرها، مراکز تجاری در پیادهروهای کنار خیابان جای گرفتند و به تدریج نقش بازار در حیات شهر تضعیف شد. در این دوره احداث و استقرار مراکز دولتی در بخشهای نوساز و نواحی مناسب، منجر به تجزیهی شهر به بخشهایی طبقاتی گردید. نقش عناصر مذهبی در فضای کالبدی شهر تضعیف شد و نظام محلهای در هم شکست و فضاهای مسکونی بدون توجه به فضاهای آموزشی، خدماتی و عمومی لازم گسترش یافتند(سلطانزاده، ۱۳۶۷، ۲۹۸). در اردبیل نیز خیابانهای جدید چنان که در شکل شمارهی ۳ دیده میشود، بازار را از وسط نصف کرده و بسیاری از آثار قدیمی همچون نارین قلعه و "حمام کهنه" (صفری ج۲، ۱۳۷۰، ۱۹۳) از بین رفتند و مقارن با آن، شالودهی بافت جدیدی گذاشته شد که که در شکل ۱۰ نقشهی آن نشان داده شده است. این بافت حاصل امتزاج دو فرم مرکز گرای قبلی و مهندسی فعلی است. در این دو بافت که می توان به آنها شهرهای اسلامی و مدرن ممزوج در هم گفت، بافت قبلی علاوه بر حفظ ارکان اصلی خود و نقشمندی آنها در اقتصاد، سیاست و فرهنگ شهر، قالب بافت مدرن را نیز به سوی خود کشانده است.
تداوم بافت شهر سنتی در بافت جدید
همانطور که در شکل ۱۰ دیده می شود، فرم بافت جدید به صورت تار عنکبوتی درآمده است که علی رغم گسترش بیشتر شهر، این بافت به همین نحو در حال گسترش است. نه از هندسهی مربعی و نه از نظم خاصی که تابع مراکز صنعتی و تجاری باشد خبری هست.
رابطهی نقاط شهر همواره با بازار در حال شکل گرفتن است و آنها با فاصله دوری و نزدیکی به مرکز شهر یعنی بازار تمایز می یابند. در چندین سال گذشته تلاش بسیاری شده است تا یکی از بخشهای اصلی شهر جدید که عبارت از مراکز درمانی و مطب پزشکان است را از این تمرکز رهایی بخشند که نتیجه بخش نبوده است. مراکز طبی در همین بافت سنتی و عموما کوچه پس کوچههای محله سرچشمه و تاوار اختفا یافته و در خدمت بیماران هستند (در شکل شماره ۶ تردد زیاد مردم به خاطر استفاده از خدمات پزشکی در این مکان پزشکی مشهود است). اشاره قبلی بر این بود که برخی از کوچهها هنوز هم به همان شیوه قبلی باقی ماندهاند، با این که در حال حاضر بخشی از آنها از شمول عقب نشینیهای بافت تمرکز تغییر شکل پیدا کردهاند میتوان گفت بخشی از مرکز شهر هنوز در قید و بند اماکن این کوچهها مانده است.
مساجد چنانکه گفته شد، به عنوان مرکز ثقل شهر اسلامی بودند و در اردبیل نیز چنین شرایطی حکمفرما بوده است. مساجد مرکزی شهر به عنوان مرکز فرهنگی شهر بودهاند و این حالت امروزه نیز باقی است. مسجد جامع اردبیل و مسجد میرزاعلی اکبر هم اکنون بخشی از محوطهی خود را اختصاص به مدارس علوم دینی دادهاند، گذشته از آن، این مراکز یکی از مراکز تأثیرگذار بر فرهنگ اردبیل بودهاند. مسجد میرزاعلی اکبر همانطور که قبل از انقلاب اسلامی یکی از ارکان شکل گیری حرکتهای مردمی بوده است، اکنون نیز یکی از مراکز اصلی فرهنگسازی در این شهر است. به علاوه، مصلی اردبیل در جوار این مسجد قرار گرفته و پایگاهی اساسی برای شهر اسلامی است.
محلات، به خصوص محلات قدیمی، هنوز اعتبار خود را به جای دارند و بخشی از آنها با وجود تغییراتی هنوز شاکلهی اصلی خود را دارند. این مسئله چنان تأثیرگذار بوده است که محلات جدید شهر اگرچه به علت افزوده شدن ماشین و تغییر در نظام ارتباطات انسانی، نتوانستهاند از الگوی شهر اسلامی به سبک گذشته تأثیر بپذیرند، لکن این نوع نگاه به شهرسازی را در میادین جدید شهری به سبکی دیگر اجرا نمودهاند. گذشته از نظام رفت و آمد شهری، محلات قدیمی و حتی محلات جدید در انسجام دادن به رفتار مردم از طریق پاشنههای آشیلی که به عنوان آئینهای مردمیاند، موفق عمل کردهاند.
مردم در مسجد تجمع میکنند و یکی از ریش سفیدان محله به آنها نظم میدهد. پس از جمع نمودن هزینهی مراسم عزاداری از مردم، محلههایی که مقرر شده است در شبهای ایام محرم عزاداری در آنها صورت گیرد، توسط "رئیس محله" به اهالی اعلام میگردد. عدهای از اهالی محله به اتفاق یکی از اعضای هیئت امنا موظف میشوند در هنگامی که دستهی محله برای عزاداری به محلات دیگر میرود، در مسجد مانده و از دستجات عزاداری میهمان پذیرایی نمایند … درست در لحظه ای که عزاداران محله در محله ای دیگر در حال عزاداری هستند، در یکی از این روزها نیز محله برای عزاداری به طرف راسته بازار حرکت میکند (محمدپور و شاهی زارع، ۱۳۹۰، ۱۳۴و ۱۳۵).
علاوه بر نظم آئینی مردم در ایام عزاداری و حتی جشنها و همیاریهایشان، آنها وابستگیای عاطفی نیز به محله دارند. محله همچون وطن و یا مادری است که مردم هر لحظه به دنبال بازگشت به آن هستند و به نقل کریستوا، محله کورا است.
… من هر کجا هم که باشم، باید عید نوروز در اردبیل باشم و به هم محلههایم سربزنم … عزاداری فقط در محلهی خود آدم می چسبد … شما اهل محلهی منصوریه هستید پس چرا در جای دیگری زندگی میکنید (گفتگو میان دو شهروند) [۲]…
اینها نوعی وابستگی به محلهی زندگی هستند که تغییرات شهری در باب مسکن و ازدیاد جمعیت موجب رفتن عدهی زبادی از مردم به شهرکهای جدید شده و بازگشت در بخشی از مردم است که هنوز پایگاهی در محله دارند، برخی ساکنان این محلات نیز با توجه به افزایش قیمت و سخت بودن بازسازی و تراکم از این مناطق کوچ کردهاند. با این حال بخشی از مردم در خانه هایشان قدیمیشان زندگی کرده و علیرغم تغییر روزانهی طراحی مسکن هنوز خانهشان را تعمیر اساسی نکردهاند
اما گذشته از روح زندگی در محلات قدیمی، نکتهی قابل توجه، تقلیدی است که در ساختن محلات جدید از این محلات میشود. اما باید گفت این نوع ساخته شدن محلات جدید، نه به صورت اینهمانی که به صورت تقلیدی از طرحهای قبلی الگوی شهری و ترکیب آن با عناصر جدید شهری از قبیل میادینی که محل عبور و مرور مردم هستند و شکل گیری منظری است که به عنوان فلکهای برای مرکز تقاطع تردد شهری ایجاد میشود. شکل ۱۱ و ۱۲ نشانگر آن بخش از سبک جدید شهر اسلامی است که توانسته میثاق اجتماعی شهر را در کالبد جدید شهری رعایت نماید. این دو محله از محلات جدید و در عین حال مهم و پرجمعیت شهری هستند که رفته رفته تبدیل به رکنهای محلات شهر میشوند[۳].
با مرور بر شکل شماره ۱۰ میتوان نقش محوری بازار را در شکل دادن به کالبد شهری اردبیل مشاهده نمود. در شکل شماره ۲ پویایی بازار از ورای پویایی مسجد جامع قابل مشاهده است و این دریچه به عنوان زبان معمارانه شهر اسلامی هنوز در جان اردبیل باقی است. در این قسمت نیز به زعم تغییراتی جزئی در شکل بازار و ایجاد دربها و شیوههای جدید طراحی مغازهها که امری تغییرپذیر و تأثیرپذیر از زمان است، اما شاکلهی اصلی بازار به قوت خود باقی بوده و سرایها و بخشهای فرعی آن هنوز به قوت خود جان دارند. گذشته از مصادیق کالبدی، بازار شهر اسلامی هنوز به معتقدات اسلامی عمل مینماید و اکنون در حاشیهی بازار اردبیل، چندین قرض الحسنه[۴] و موسسهی خیریه به فعالیت مشغول هستند.
در شهر اردبیل عناصر اصلی شهر اسلامی هم چون مساجد مرکزی، بازار و سراهایش، حمامها و محلات در بافت شهر به جای ماندهاند اما عنصری چون نارین قلعه[۵] با همهی عظمتش که افزودهی دوران قاجار به شهر بوده است، پس از این سلسله در سال ۱۳۱۵ به طور کامل از بین رفته است (صفری، ۱۳۷۰، ۱۹۷). گذشته از ادامهی فعالیت مراکز اصلی شهر اسلامی در اردبیل، بخشی از مکانهای قدیمی مانند حمامها و اماکن قدیمی به صورت میراث فرهنگی نگه داشته شدهاند. اما باید گفت نظام شهر اسلامی توانسته است در شرایط مدرن نیز نسبت تجاربی در خلق الگوی جدید داشته باشد.
بحث و نتیجهگیری
شهر اردبیل از مشهورترین شهرهای آذربایجان در عهد ساسانی (صفری ج۱، ۱۳۷۰، ۱۶) به شمار میآمده است. با آغاز دوران پس از اسلام همچون سایر شهرهای ایران شاکلهی این شهر نیز از شهرسازی ویژهی این دوران متأثر شده است که آثار به جای مانده در این شهر گویای این شکل میباشد. گویا راه و رسم ویژهای در این سرزمین بوده است تا خانه، آبادی و شهر را بسازد و این راه و رسم اگرچه در دوران مدرن از طریق هجوم بیرویهی شهرسازی متناسب با ابزارهای مدرن دستخوش تغییر قرار گرفته است، با این حال مشاهدات این تحقیق نشان میدهد در شهر اردبیل، بافت مدرن خود را در بستری جای داده است که شهر اسلامی از گذشته برای او ایجاد نموده بود. شهر مدرن توانسته است برخی بافتها را دونیمه و منفک کند و برخی آثار باستانی را به سبب خیابانکشی و تغییر در ارتباطات انسانی عوض کند. با این حال شهر اردبیل بافت قدیمی خود را همچون زبانی در جان نگه داشته و این الگوی مدرن نیز بر اساس شاکلهی آن خود را وفق داده و صورت کنونی شهر از امتداد بافت تلفیقی میدهد که زبان گسترش شهری خود را از شهر اسلامی برگرفته است. اما این برگرفتن چگونه اتفاق میافتد؟ بنیامین و دوسرتیو در شهر به دنبال خاطره و حکایتهایی میگردند که در جای جای آن قرار گر فته است (تانکیس، ۱۳۹۰، ۱۹۸) و به تعبیر هایدگر میتوان به این خاطرات و حکایتها روح شهر نیز گفت. اگرچه این روح را فوکو، در قدرتی میداند که جای جای فضا بر آدمی وارد می کند. از نظر او فضا عرصهی اعمال قدرت است و به بیانی دیگر کنش متقابل معطوف به معنیای است که فضا به انسان عرضه میکند. تعبیری هم گاستون باشلار در خصوص حس هندسی فضا دارد و آن حسی است که در هر جایی از فضای زندگی معمول از طریق تصورات ناخودآگاهانهی از آنها به انسان دست میدهد. شهر اسلامی اگر همچون بستری در نظر گرفته شود که به تعبیر پیاژه همچون زبانی و به صورت کهنالگویی بر شناخت انسان محاط میشود، روح حاکم بر اردبیل بوده و از طریق تصورات مردم و در خاطرات آنها از هر نقطه جاری است. بازگشتن به محله، شهر و جستن زندگی در پیرامون فضای آشنا به انسان است که بر تصور او از ساختن شکل میدهد. فضاهای جدید، اگرچه در دام بیگانهسان الگوی مدرن و به نوعی ویرانی تجربهی شهری و بینظمی مدرن شکل میگیرند، اما نمونههای ایجاد شده همچون جعفریه، قدس و فرهنگ به فاصلهی دو دهه، از خلق شدن شهر مدرن در بستر شهر اسلامی و خاطره سان و موثر بودن این الگو بر الگوی مدرن سخن میگویند. فضای مدرن همچون سنتزی است که در قبال تز شهر اسلامی اردبیل شکل گرفته است و لکن آنتی تزی که به جای میماند، ادغام الگوی مدرن در شهر اسلامی است. با این حال، سخن از بی نظمی مدرن و پریشانی شهر هم نابجا نبوده و میتوان گفت این آنتیتز چندان که باید دارای نظم مشهود نیست و باید گفت شکل گرفتن شهر مدرن اسلامی الگویی است که اردبیل فرایند آن را طی میکند و شاهد این الگو، نقشمندی بازار، محلات و به خصوص محلات جدید شهری و مساجد در شهر معاصر میباشد.
باید گفت بستر شهر اردبیل همچون کهن الگویی است که به سان زبان نسل جدید شهری را شکل میدهد و بر زبان شهری آن قالب میدهد و به تعبیر ارسطو، شهر مدرن، همچون تخنهای است که در ادامهی شهر سنتی شکل گرفته است و به مهارتی شدن شهر میانجامد لکن شهر جدید دارای شخصیت شهر اسلامی بوده و قدرت خود را بر نظم خودآئین مدرن اعمال میکند و درنهایت این زبان و کهن الگوی شهری است که فرم خود را به شهر جدید اشاعه میدهد و با مطالعهی اشاعهی این نوع فرم شهری میتوان گفت شهر اسلامی همچون کهن الگویی برای توسعهی فضای شهری اردبیل است. کهن الگوی شهر اسلامی زبانی است که شهرهای کشورهای اسلامی آن را همچون بستری زبانی، خاطراتی منقول از گوشهوکنار شهرها و تصوراتی از محله و مساجد در ناخودآگاه جمعی است که به ساخته شدن "مدرنشهر اسلامی" در شهرهای ایران میانجامد.
فهرست منابع و مأخذ
کتاب
احمدی، بابک (۱۳۸۸)؛ از نشانههای تصویری تا متن: به سوینشانه شناسی ارتباط دیداری، نشر مرکز، تهران، چاپ هشتم
امیری، پیمان (۱۳۸۴)؛ در جستجوی هویت شهری اردبیل، وزارت مسکن و شهرسازی، تهران، چاپ اول
تانکیس، فرن (۱۳۹۰)؛ فضا شهر و نظریه اجتماعی: مناسبات اجتماعی و شکلهای شهری، حمیدرضا پارسی، آرزو افلاطونی، دانشگاه تهران، تهران، چاپ دوم
توسلی، غلامعباس (۱۳۸۶)؛ جامعهشناسی شهری، پیام نور، تهران، چاپ نهم
رجبی، آزیتا (۱۳۸۶)؛ ریختشناسی بازار، آگاه، تهران، چاپ اول
سلطانزاده، حسین (۱۳۶۷)؛ مقدمهای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، امیرکبیر، تهران، چاپ دوم
نوربرگ شولتز، کریستین (۱۳۹۱)؛ روح مکان: به سوی پدیدارشناسی معماری، محمد رضا شیرازی، رخداد نو، تهران، چاپ سوم
نوربرگ شولتس، کریستیان (۱۳۹۱)؛ معماری: حضور زبان و مکان، علیرضا سید احمدیان، نیلوفر، تهران، چاپ سوم
نوربری شولتز، کریستیان (۱۳۸۱)؛ مفهوم سکونت: به سوی معماری تمثیلی، محمود امیریاراحمدی، آگه، تهران، چاپ اول
صفری، بابا (۱۳۷۰)؛ اردبیل در گذرگاه تاریخ (سه جلدی)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل، اردبیل، چاپ دوم
برونو، فرانک (۱۳۸۴)؛ فرهنگ توصیفی روانشناسی، فرزانه طاهری، مهشید یاسایی، ناهید، تهران، چاپ سوم
فریزبی، دیوید (۱۳۸۶)؛ گئورگ زیمل، جواد گنجی، گام نو، تهران، چاپ اول
فکوهی، ناصر (۱۳۸۳)؛ انسانشناسی شهری، نشر نی، تهران، چاپ دوم
فیالکوف، یانکل (۱۳۸۳)؛ جامعهشناسی شهری، عبدالحسین نیک گهر، آگاه، تهران، چاپ اول
کارنگ، مایک (۱۳۸۳)؛ جغرافیای فرهنگی، مهدی قرخلو، سمت، تهران، چاپ اول
کالن، گوردن (۱۳۸۲)؛ گزیده منظر شهری، منوچهر طبیبیان، دانشگاه تهران، تهران، چاپ دوم
کاسیرر، ارنست (۱۳۹۰)؛ فلسفهی صورتهای سمبلیک، یدالله موقن، هرمس، تهران، چاپ سوم
لینچ، کوین (۱۳۹۰)؛ سیمای شهر، منوچهر مزینی، دانشگاه تهران، تهران، چاپ دهم
نیومن، ویلام لاورنس (۱۳۹۰)؛ شیوههای پژوهش اجتماعی: رویکردهای کمی و کیفی، حسین داناییفرد، سید حسین کاظمی، مهربان نشر، تهران، چاپ اول
هال، کالوین. اس، مرنون جی. نوردبای (۱۳۷۵)؛ مبانی روانشناسی تحلیلی یونگ، محمد حسین مقبل، جهاد دانشگاهی تربیت معلم، تهران، چاپ اول
بلخاری، حسن (۱۳۸۸)؛ ضرورت بازآفرینی هویت ایرانی اسلامی شهر تهران، محسن ایمانی (مصاحبه گر)، همشهری: خردنامه، شماره ۳۵
زیمل، گئورگ (۱۳۷۲)؛ کلانشهر و حیات ذهنی، نامهی علوم اجتماعی، یوسفعلی اباذری، دانشگاه تهران، شماره ۳
دانش، جابر (۱۳۸۹)؛ مبانی شکل گیری و اصول سازمانیابی کالبدی شهر اسلامی، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره ۱
فلاحت، سمیه (۱۳۹۰)؛ برساخت مفهومی شهر اسلامی، فصلنامهی علمی پژوهشی مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره ۳
عباسی، علی (۱۳۹۰)؛ مسجدشهر ایدهآل تعامل خرده نظام مسجد با کلان نظام شهر، نشانهشناسی فرهنگی مجموعه مقالات، تهران: سخن، چاپ اول
محمدپور، احمد، رامین شاهی زارع (۱۳۹۰)؛ مطالعه مردم شناختی مراسم عاشورا در شهر اردبیل، مجله مطالعات اجتماعی ایران، دوره پنجم، شماره ۳
نقی زاده، محمد (۱۳۸۹)؛ تأملی در چیستی شهر اسلامی، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شماره ۱
تحقیق
زینالی اُناری، محمد (۱۳۹۱)؛ تبیین تفسیری نشانه های هویت فضایی در حیات ذهنی شهروندان اردبیل مطالعه موردی بر کوه سبلان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال
[۱] اردبیل از قدیم الایام شش محله داشت به نامهای طوی یا تابارف اوچدکان، پیرعبدالملک، گازران یا اونچی میدان، سرچشمه یا قنبلن و عالی قاپو یا شیخ قاباغی (صفری ج۲، ۱۳۷۰، ۱۱۲).
[۲] بسیاری از اهالی یک محله، مشتاق تدفین در آرامگاه مشرف به محله خود هستند و عموم مردم تعصب و تعلق به محله خود را در نامها و حتی معرفی خود با خود همراه دارند. از این رو محله بیش از یک خاطره و بیش از مکان است.
[۳] بیش از چند سال است که بسیاری از تجمعات عمومی شهر در آستانهی مسجد قدس انجام میگیرد و این مکان سالانه محل قرار دانشگاهیان برای پیوستن به راهپیماییها شده است. مسجد امام علی (ع)
[۴] بعد از انقلاب اسلامی حرکت مردمی به تأسیس قرض الحسنههای مهدیه، نبوی و .. در اردبیل انجامید که هنوز به همان قوت فعالیت مینمایند.
[۵] نارین قلعه به عنوان مرکز فرماندهی شهر از زمان قاجای طراحی شده بود و در شهر نائین هم (سلطانزاده، ۱۳۶۷، ۲۹۶) وجود دارد. هم اکنون نارین قلعه اردبیل اختصاص به مراکز اداری یافته و اثری از قلعه پیشین در آن نیست به جز نامی که بر زبان بخشی از مردم جاری و یا در کتاب ها نوشته است.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.