کتاب شهر خلاق، طبقه خلاق

2015-01-19_032550

اشتری حسن، مهدنژاد حافظ،۱۳۹۳، شهر خلاق،طبقه خلاق،تهران: تیسا،چاپ دوم،۷۵ صفحه
در عصر پسامدرن، اقتصاد فرهنگی نقش حائز اهمیتی در توسعه اقتصادی شهر‌های جهان دارد. شاهد این امر حضور پررنگ متغیر‌های اقتصاد فرهنگی در برنامه‌های تحول اقتصادی شهر‌های جهان است. هنر، موسیقی، تئاتر، رسانه‌های خبری و دیجیتالی، گردشگری شهری، ویدئو، کامپیوتر، تبلیغات و برگزاری رویدادها و فستیوال‌های بین‌المللی از جمله متغیر‌های تأثیرگذار اقتصاد فرهنگی به شمار می‌آیند. در همین راستا در سده بیست‌ویکم، جذب نخبگان و استعداد‌های خلاق به یکی از مهم‌ترین ابزار‌های شهر‌ها برای رشد و پیشرفت اقتصادی تبدیل شده است. در این راستا، نظریه شهر خلاق توسط ریچارد فلوریدا مطرح گردید که در آن ظهور عصر خلاق در شکل ۱ انقلاب اجتماعی مهارنشدنی معرفی شده است. به باور این نظریه، جذب افراد خلاق موجب قدرتمندشدن شهر‌ها و بالندگی اقتصادی آن می‌گردد. نظریه شهر خلاق فلوریدا برخلاف جدید بودنش، به‌سرعت در میان دانشمندان، جغرافی‌دانان و پژوهشگران شهری مورد پذیرش قرار گرفته است. بر همین مبنا، پژوهش حاضر برای اولین بار با استفاده از به‌روز‌ترین ‌منابع معتبر لاتین اقدام به تشریح نقش نظریه طبقه خلاق در پویش اقتصاد فرهنگی کرده است. افزون‌براین، ضمن واکاوی نظریه شهر خلاق و مهم‌ترین متغیر‌های آن، به منظور کاربردی‌کردن پژوهش به تشریح تجربیات جهانی این موضوع در قالب مطالعه موردی نیز پرداخته است. هدف این پژوهش، تبیین نقش انکارنشدنی نخبگان در توسعه شهرها و ضرورت توجه به حفظ نخبگان و استعداد‌های خلاق کشورمان است.

نتایج پژوهش، نشان‌دهنده آن است که جذب نخبگان منجر به خلاقیت، نوآوری و جهش اقتصادی شهر‌ها می‌گردد، و این امر به پویش اقتصاد فرهنگی شهرها می‌انجامد. در کانون تمرکز نظریه شهر خلاق، موضوعاتی از قبیل؛ فناوری، استعداد و تسامح و تساهل مطرح است و شاخص‌های شهر خلاق شامل تعدد مراکز علمی ـ پژوهشی و دانشگاهی، مراکز هنری ـ فرهنگی مختلف، فضاهای مدنی و عمومی، تنوع قومیت‌ها و نژادها و مکان‌های شهری مملو از جمعیت است؛ همچنین در جهان به‌شدت رقابتی امروز، آن دسته از شهر‌ها موفق به جذب نخبگان می‌گردند که از تنوع، تسامح و تساهل بیشتری برخوردار باشند. نقش طبقه خلاق در پویش اقتصاد فرهنگی مربوط به متغیر تسامح و تساهل است؛ به این معنا که شهرها با ترویج فرهنگی باز، چند ملیتی، تکثرگرا و تسامح‌گرا قادر به جذب نخبگان و به تبع آن پیشرفت و توسعه اقتصادی می‌گردند.

مقدمه

در جهان آینده خلاقیت ضرورت است، به عنوان چیزی که باید باشد، نه چیزی که بودنش خوب است. بین شهری شکوفا و سرزندگی بخش خلاق آن شهر رابطه مستقیم وجود دارد.

(پیشگفتار طرح خلاق تورنتو)

فعالیت‌های فرهنگی و هنری که در گذشته فرض می‌شد، اثراتی جانبی بر شکوفایی اقتصادی دارند؛ امروزه جایگاه بسیار مهمی از جانب سیاست‌گذاران و سرمایه‌گذاری عمومی کسب کرده‌اند. لاندری بر محیط فرهنگی به عنوان مجموعه‌ای ‌از زمینه‌های اقتصادی و نهادی تأکید می‌نماید و در این زمینه، کانون تمرکز فلوریدا بر فضای کالبدی محیط از قبیل مکان‌های عمومی، مدنی و رستوران‌ها متمرکز شده است (رابرت، ۲۰۰۶: ۳۳۱). به سخن دیگر، در بررسی شیوه‌هایی که در آن نهادها و فرایند‌های فرهنگی بر جنبه‌های سیاسی و اقتصادی جامعه تأثیر داشته‌اند، علاقه روزافزونی به فرهنگ شکل گرفته است. به موازات زمینه فرهنگی فعالیت‌های اقتصادی، ابعاد اقتصادی فرهنگ دیدگاه مهمی است که جهش فرهنگی را بر مبنای علوم اجتماعی تعریف می‌کند.

حقیقت امر آن است که عتیقه‌ها و هنرهای با کیفیت و بسیار گران، نشان‌دهنده اقتصاد خدماتی و کالاهای فرهنگی ویژه‌ای هستند (کیم و شرت، ۲۰۰۸). جیمسون (۱۹۹۱) معتقد است که در آخرین مرحله سرمایه‌داری، مفاهیم و معانی نمادین، تعیین‌کننده ارزش اقتصادی کالاها هستند. به اعتقاد جیمسون، در فرهنگ مصرفی فرانوگرایی، راهبرد تحمیل نمادگرایی، معانی، ارزش‌ها و عواطف بر کالاها موجب ابهام در مرز بین تصور این کالاها و واقعیت عینی‌شان شده است (همان). اندیشمندانی نظیر سارون زوکین و آلن اسکات نیز بر اهمیت ارزش نمادین تولیدات تأکید کرده‌اند، به اعتقاد آنها، تولیدات نشان‌دهنده ایده‌ها و صاحبان شرکت‌هاست. در این میان، اهمیت شهرها به عنوان مراکز خلاقیت و نوآوری به‌شدت توجه سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان را به خود جلب نموده است؛ به این معنا که در این عصر، دانش و خلاقیت جایگزین منابع طبیعی و کارایی نیروی کار فیزیکی به عنوان منبع ایجاد ثروت و رشد اقتصادی شده‌اند. در این عصر نوین، سرمایه انسانی یا خلاق به عمده‌ترین ‌عوامل مؤثر بر تولید تبدیل شده‌اند. به گفته پائول رابرت، «عمده‌ترین ‌عامل رشد مشتمل بر یکپارچگی در اقتصادی که حاوی تعداد زیادی از افراد باشد، نیست، بلکه یکپارچگی در اقتصادی است که دربرگیرنده میزان بسیار زیادی از سرمایه انسانی و خلاق است».

در این میان، ظهور نظریه طبقه خلاق و شهر خلاق موجب اهمیت یافتن روز‌افزون اقتصاد فرهنگی در پژوهش‌ها و تحقیقات علوم شهری و به‌ویژه اقتصاددانان شهری شده است؛ چنان‌که به حق باید گفت در اقتصاد دانش‌محور سده بیست‌ویکم، خلاقیت نقش حائز اهمیتی در افزایش توان رقابتی شهرها دارد. در این میان، ریچارد فلوریدا در سال ۲۰۰۲ نظریه شهر خلاق را مطرح کرد. بر مبنای این نظریه، نخبگان یا طبقه خلاق به سکونت در شهرهایی گرایش دارند که از تنوع، تساهل و تسامح چشمگیری برخوردار بوده و از نظر کیفیت محیط شهری و استانداردهای طراحی از سطح بالایی برخوردار باشند. ازآنجاکه این نظریه به تازگی در محافل علمی جهان مطرح شده و در متون شهری کشور به طور بایسته مورد کاوش قرار نگرفته است، بر همین مبنا هدف این مقاله تبیین و تحلیل نقش نظریه طبقه خلاق در پویش اقتصاد فرهنگی و زندگی شهری به منظور بسط این مفهوم در جامعه علمی کشورمان و تبیین نقش غیر‌قابل انکار نخبگان در توسعه کشورها و ضرورت توجه به حفظ نخبگان و استعداد‌های خلاق است.

پژوهش حاضر، به دنبال پاسخ‌گویی به پرسش‌های زیر است:

فرهنگ چگونه به یک بخش اقتصاد شهری تبدیل شده است؟ مفهوم، عناصر کلیدی و عمده‌ترین ‌متغیر‌های شهر خلاق چیست؟ مهم‌ترین انتقادات وارده بر نظریه شهر خلاق چیست؟

اهمیت اقتصاد فرهنگی

در سال‌های اخیر بحث درباره رقابت‌پذیری مناطق از متغیر‌های مکانی سخت (نظیر انباشت اقتصادی، سطوح اجاره‌داری، قابلیت دسترسی به فضاهای اداری، قابلیت دسترسی به تسهیلات فنی و ترافیکی، رژیم‌های مالیاتی ملی و محلی) به سمت متغیر‌های مکانی نرم، تغییر جهت داده است. از این متغیر‌های مکانی نرم می‌توان امکانات مسکونی، خدمات رفاهی فرهنگی و زیبایی‌شناختی، جست‌وجوی سبک‌های بدیل زندگی، تنوع قومی و نژادی، چشم‌اندازهای زیبای فرهنگی و ایجاد مکان‌های عمومی برای اهداف تفریحی و تجاری را برشمرد (بنتجه و مسترد، ۲۰۰۹: ۸۴۴)

صنایع فرهنگی چیزی حدود ۵۴ دسته کلی را در بر می‌گیرد که در چهارده شاخه اصلی قابل طبقه‌بندی است. از جمله صنایع فرهنگی می‌توان به رادیو و تلویزیون، نشر، هنر و ادبیات، موسیقی، تبلیغات و مشاوره، آژانس‌های خبری (خبرگزاری‌ها)، تئاتر، هنرهای تجسمی، طراحی مد لباسِ زنانه، موزه‌داری، صنایع ضبط، بازتولید و انتشار نوارها و سی‌دی‌های صوتی، جواهرآلات و ساعت، عتیقه‌فروشی، گردشگری و جهانگردی، صنعت ورزش، موزه‌ها و گالری‌های هنری، فستیوال‌ها و جشنواره‌های فرهنگی هنری، صنایع دستی، صنعت معماری، دانشگاه‌ها، دانشکده‌های هنر و هنرستان‌های هنری، تالارهای هنری، سینما و ویدئو (تولید و توزیع هر‌نوع فیلم و ویدئو) و… اشاره نمود. هسته اصلی اقتصاد خلاق شامل تبلیغات، معماری‌، هنر‌ها و ابزارهای عکاسی، هنر‌های تجسمی و عملکردی، موسیقی، ناشران، بازی‌های کامپیوتری، ابزارهای نرم‌افزاری و برقی، رادیو و تلویزیون است (پرت، ۱۹۹۷؛ کلوسترمن، ۲۰۰۴). صنایع فرهنگی، به طیفی از کسب‌‌و‌کارهای انتفاعی (تجاری) اطلاق می‌گردد که مواد اولیه‌ آنها را خلاقیت هنری و فرهنگی انسان تشکیل می‌دهد.

صنایع فرهنگی را صنایع محتوایی نیز می‌نامند که در نقطه‌ مقابل صنایع فیزیکی قرار می‌گیرد. در واقع، به ابزار و فرایندهای تبدیل دانش و منابع فرهنگی به محصولات، کالاها و خدمات، یعنی ابزار و شیوه‌هایی که به وسیله آنها، یک فرهنگ می‌تواند ارزش اقتصادی و اجتماعی خود را نشان دهد، صنایع فرهنگی گفته می‌شود. باید دانست که توسعه صنایع فرهنگی با سطح توسعه‌ی اقتصادی و کیفیت فرهنگ ملی و عمومی یک کشور ارتباط تنگاتنگی دارد. به باور گیبسون و فری استون اشکال برنامه‌ریزی فرهنگ‌محور مشتمل بر نوسازی فرهنگ شهری، ارتقای فرهنگ گردشگری شهر، ایجاد نواحی فرهنگی و ارتقای صنایع فرهنگی می‌باشد (شورت، ۱۲۳: ۱۳۸۸). به اعتقاد تروسبای صنعت فرهنگی مشتمل بر موسیقی، رقص، تئاتر، هنرهای بصری، مهارت‌ها و بسیاری از رویه‌های جدید نظیر هنر ویدئو، هنر نمایش، کامپیوتر و هنر چند‌رسانه‌ای ‌است (Throsby, 2001: 112). اسکات موارد دیگری مشتمل بر مدهای سطح بالا، رسانه‌های خبری، جواهرات، تبلیغات و معماری، صنایع ورزشی، ورزش‌های حرفه‌ای، بهداشت و صنایع وابسته به آن را نیز به این فهرست افزوده است (Scot, 2000). خدمات گردشگری از جمله بخش‌های ارزنده اقتصاد فرهنگی است. در حقیقت، گردشگری شهری در زمره فعالیت‌های اصلی اقتصاد فرهنگی قرار گرفته می‌شود. رشد سریع گردشگری اثبات‌کننده این مطلب است که گردشگری تنها مختص به مکان‌های تاریخی، طبیعت‌های شگفت‌انگیز یا سایر جذابیت‌های بی‌‌نظیر نیست، بلکه ایجاد‌کننده رویدادها، تصویرها، سنت‌ها و معانی است که گردشگران بالقوه را نیز به سمت خود جذب می‌کنند.

مارکوسن و اسچروک (۲۰۰۶)، در پژوهشی تاریخی و تطبیقی درباره بیست گونه منطقه مادرشهری دارای بیشترین هنرمند در ایالت متحده امریکا، ارزیابی بسیار جامع‌تری ‌تحت عنوان «مزیت هنرمندانه» برای اقتصاد منطقه‌ای ‌را پیشنهاد کرده‌اند. استدلال آنها بر آن است که کارهای هنرمندان خلاق موجب افزایش و تقویت طراحی، تولید، و بازاریابی تولیدات و خدمات در سایر بخش‌ها شده است. فعالیت‌های فرهنگی و هنری موجب نوآوری در بسیاری از سطوح اقتصاد شهری شده است که با میلیون‌ها دلار سرمایه‌گذاری نمی‌‌توان به آن دست پیدا کرد. صنایع فرهنگی در شهرهای جهانی و سایر شهرهای بزرگ تمرکز یافته‌اند. به حق می‌توان ادعا کرد که صنایع فرهنگی کمک بسیار زیادی به اقتصاد شهرهای لس‌آنجلس و پاریس کرده است. مفهوم «وابستگی مسیری» برای تحلیل تولیدات فرهنگی نظیر نوآوری‌های فناورانه استفاده می‌شود. نظریه‌های وابستگی مسیری معتقدند که رویدادهای تاریخی کوچک یا مزیت‌های موقعیتی، بر نتایج کلان اقتصادی تأثیر می‌گذارد که موجب حق انحصاری بر مسیرهای ویژه‌ای ‌برای توسعه می‌شود؛ گرچه بر این نظریه انتقاداتی نظیر داشتن دیدگاه ساختاری بیش از حد به توسعه اقتصادی محلی شده است، اما این نظریه بر موفقیت بی‌‌نظیر پاریس در ترویج مدها، نیویورک در تبلیغات و لس‌آنجلس در سرگرمی‌های تصویری هیجان‌انگیز تأثیری الهام‌بخش داشته است.

 

فهرست

اهمیت اقتصاد فرهنگی

نظریه طبقه خلاق

پیشینه نظریه طبقه خلاق

فرایندهای تأثیرگذار در پیدایش ایده شهر خلاق

تفاوت شهر دیجیتالی و فیزیکی          

اجتماعی ـ فرهنگی

مفهوم نظریه طبقه خلاق و شهر خلاق

نقش سرمایه خلاق در رشد اقتصاد

عناصر کلیدی شهر خلاق

اکوسیستم خلاق

صنایع خلاق ـ اقتصاد

۱٫ میراث و اصطلاحات فرهنگی سنتی

۲٫ آثار هنری

۳٫ صنایع فرهنگی

۴٫ فعالیت‌های خلاق           

مکان ـ فضاهای خلاق

ویژگی‌های خلاق

افراد ـ استعداد‌های خلاق

نکات کلیدی درباره طبقه خلاق

دیدگاه منتقدان و موافقان نظریه شهر خلاق

نمونه‌های عملیاتی شهر خلاق

نتیجه‌گیری

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0