ضرورت انعکاس فرهنگ در معماری
یک فضای معماری متناسب با نوع فضا و کارکرد آن ، از عوامل و پدیده های بسیار گوناگون و متنوعی تاثیر می پذیرد . در وهله نخست ، یک فضا ، نقش یک سرپناه را ایفا می کنند ، عبور کنیم و به فرهنگ ها یا فضاهایی که جنبه غنی تری دارند ، بپردازیم ، متوجه می شویم که عوامل و پدیده های فرهنگی نقش مهمی در شکل گیری بناها دارند . برای درک جایگاه فرهنگ در فضای معماری به سراغ دکتر حسین سلطانزاده (معمار) رفتیم تا در این مورد ما را یاری کند .
فرهنگ چه جایگاهی در بحث های معماری دارد ؟ آیا اساسا مکاتبی چون طرح بینش فرهنگی در طراحی معماری وجود داشته اند که به دنبال طرح مباحث فرهنگی بوده اند ؟ معمار یک نماینده فرهنگی است ، یا نماینده صنف هنرمندان ؟ و یا اساسا می تواند جدا از فرهنگ کار کند و به وجود آورنده ذائقه های زیبایی شناختی خاصی باشد که بر فرهنگ تاثیر گذارد ؟
تعرف معماری در دنیای معاصر با دنیای گذشته ، معمار عبارت بود از یک اندیشه ورز ، یک طراح یا هنرمند و یک سازنده . یعنی در معماری اندیشیدن ، طراحی و اجرا از یکدیگر جدا نبود . البته درست است که برخی از معماران بیشتر می ساختند ، برخی بیشتر نظارت می کردند ، اما هیچ معماری نداشتیم که به مقام معماری برسد و تعدادی بنا نساخته باشد . بنابراین در دنیای کهن چه در ایران و چه در سایر سرزمینها ، معماری یک دانش جامعی بود . در دوران مدرنیسم تخصص ها پیچیده می شوند و گسترش می یابند ، به تدریج جنبه های سازه ای جدا شده و به رشته راه و ساختمان یا عمران مربوط می شوند . در دوران کهن معماری یک حرفه همزمان هم اجرایی و فنی و فرهنگی و هنری بوده یعنی آمیزه فرهنگ ، هنر و اجرا . از معابر مصر باستان تا معابد مایا و نیز بناهای کهن ایران ، همه توسط این گروه از معماران ساخته شده اند که هم در طراحی و هم در اجرا دست داشته اند . البته علاوه بر صنف معماری ، مرتبه پایین تر صنف بنایان را داریم . بنایان بیشتر اجرایی بودند . سلسله مراتبی از کارگر ساده که پایین ترین مرتبه بود تا بنایان (گچکار و غیره ) ، مهندسان و معماران ، معماران کسانی بودند که در حوزه های فرهنگی صاحب نظر بودند . تا اینکه این سلسله مراتب در دوره قاجار پایتخت از اصفهان به تهران می آید . معماران و اندیشه ورزان به تهران نیامدند و لذا بنایان به تهران هجوم می آورند . به دلیل اینکه نیاز بود تا تعداد زیادی خانه ساخته شود به تدریج سلسله مراتب و نظام های حرفه ای به هم می ریزد . در نتیجه یک بنا با ساخت چند خانه ادعای معمار بودن می کند . هچنین زمینه جامعه ایرانی نیز زمینه منفی ای بوده است . نوعی چرب زبانی و تعارف که به هم می گفتند ((استاد – بنا )) و غیره . همه به هم استاد خطاب می کنند . بنایان نیز می شوند معمار و لذا واژه معمار از دوره قاجار اعتبار پیشین خود را از دست می دهد . در صورتی که تا قبل از دوره قاجار عده کمی به مرتبه معماری می رسیدند . البته بناانی که پیشرفت می کردند ، مهندس می شدند و مهندسانی که خیلی پیشرفت می کردند ، معمار می شدند .
چه عوامل فرهنگی را در سنت معماری ایران در شکل گیری فضاها و محیط های انسان ساخت عمومی و خصوصی دخیل می دانید ؟
در این مورد عواملی قابل طرح است . یکی ، عامل اعتقادات و یا به عبارت دیگر جهان بینی است . جهان بینی به ویژه در طراحی و ساخت فضاهای آئینی به شدت تاثیرگذار بوده است . سپس می توانیم به باورها و نقش آنها اشاره کنیم مثلا باور به اینکه برخی از ایام سعد و برخی نحس اند و نیز برخی از اشکال سعد یا نحس اند . همچنین آداب و الگوهای مربوط به الگوهای رفتاری – آئینی بسیار اهمیت داشته اند . علاوه بر آن خود پدیده های فرهنگی وقتی در طول زمان تداوم پیدا می کنند تاریخ را شکل می دهند که در دوران کهن نوی حقانیت و یا وجاهت ایجاد می کرد . در موقع استدلال می گفتند پیشینیان مثلا فلان کار را کرده اند ، عکس وضعیت امروز که به دنبال نوخواهی و نوگرایی هستیم و هرچه مربوط به گذشته است را رد می کنیم . در حالی که در گذشته نسبت به هر چیزی که بدیع و جدید بود دیدگاه منفی وجود داشت و حتی واژه (بدعت ) از نظر لغوی بار منفی داشته است .
نظرتان در مورد بناهای فولکور مثل زورخانه ها ، حمام ها ، قهوه خانه ها چیست ؟ آیا این بناها نیز در راستای سنت معماری ایرانی شکل گرفته اند یا بنا بر آداب خاص محلی ؟
زورخانه ها در گذشه افزون بر کارکرد ورزشی ، کارکرد اجتماعی – فرهنگی داشته اند ، یعنی چهلوان ها مثل شوالیه های اروپایی و سامورایی ها یک نقش بسیار قوی و در واقع یک وجاهت اجتماعی قوی داشته اند . لذا بخشی از فضای زورخانه ها تحت تاثیر عملیات ورزشی بوده و بخشی نیز تحت تاثیر سنت ها و سلسله مراتب و آداب هر فرهنگ قرار گرفته است . حمام ها بیشتر کارکردی بودند و تاثیر فرهنگ را در نقوش آنها می بینیم ، مثل نقوش سردر و نقاشی های داخل اما وقتی من به پلان حمام ها و ساختار کلی آنها نگاه می کنم ، ۹۰ درصد تحت تاثیر عوامل کارکردی یعنی مسائلی چون شستشو ، کمبود آب ، پاکی و نجاست . غیره بوده است . لذا ساختار پلان حمام ها در طول تاریخ بسیار سبیه به هم بوده و شکل های ۸ ضلعی و شکل های دیگر داشته ایم .
در زمان معاصر آیا گسستی در سبک معماری ایران رخ داده است ؟ و اگر چنین گسستی روی داده دلایل فرهنگی آن چیست ؟
دلایل بسیار متنوعی برای این گسست وجود دارد . یکی از دلایل مهم آن این است که ما از دوران صفویه از نظر تکنولوژی به طور مرتب از غرب فاصله گرفته ایم . این فاصله باعث شد که در دوران قاجار یک احساس ناخودباوری و برتری غرب پدید آید ، اصطلاحا غرب زدگی . این پدیده همزمان بود با آشنایی بیشتر ایرانیان با اروپا ، و به تدریج همراه با تکنولوژی غرب فرهنگ و معماری و به ویژه نقاشی و موسیقی آنها وارد ایران شد .
بناهای مسکونی شهری برگرفته از غرب آیا با شیوه زیست افراد همساز است یا ایجاد کننده تنش است ؟ یعنی آیا صرفا کالبد انتقال یافته و یا شیوه زیست خاص همان کالبد نیز منتقل شده است ؟
در خانه ها با یک اجبار محیطی و در واقع تکنولوژیک مواجه هستیم . در گذشته جمعیت شهرها کم بود و هر کس می توانست در زمین های بزرگ خانه بسازد . در دوران جدید استفاده از تکنولوژی هایی مثل سازه های فلزی اجازه داد تا طبقات خانه ها افزایش یابد . پدیده دیگر تمرکز جمعیت است به گونه ای که در شهرهای کنونی زمین کافی وجود ندارد و لذا نمی توان ساختمان ها را یک یا دو طبقه ساخت . مسئله اقتصاد نکته یگری است و گرانی مسکن باعث می شود ک اقشار متوسط و پایین نمی توانند آنچه را که مطلوب می دانند تهیه کنند . مساله دیگر الگوهای رفتاری است اکنون نشیمن می تواند نزدیک اتاق پذیرایی و آن نیز نزدیک اتاق خواب باشد . یا آشپزخانه با تکنولوژی مدرن ، دیگر فضای آلوده ای نیست و اتفاقا تبدیل به فضای لوکس و زیبایی نیز می شود ، جنانچه آن را باز کرده اند که همه ببینند . لذا بخشی از این تغییرات نشانه جدایی از فرهنگ گذشته است ، ولی بخش دیگر تحت تاثیر اجبارهای تکنولوژیک و محیطی است بنابراین همه پدیده ها صرفا به غرب گرایی بر نمی گردد .
آیا امکان طراحی و ایجاد نوع معماری با هویت ایرانی و فرهنگی با اذعان به همه محدودیت های موجود در حال حاضر وجود دارد؟
در شهرهای بزرگ با شرایطی که وجود دارد این امر بسیار پیچیده است . در مورد واحدهای مسکونی ، ساختمان های اداری و کارخانه ها گرچه شدنی است اما بسیار دشوار می باشد . در مورد بناهای عمومی و فرهنگی مثل بناهای دینی ، آموزشی و غیره نه تنها شدنی است ، بلکه ضروریست . لذا در بناهای آیینی و فرهنگی مثل مساجد ، کتابخانه ها ، دانشگاهها و غیره ضروری است که فرهنگ خودمان را در طراحی منعکس کنیم و اگر چنین نکنیم اشتباه کرده ایم .
منبع :/ پیام ساختمان و تاسیسات – شماره ۱۳۵
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.