الگوی استقرار زمام داران و کارگزاران عرب در ایران و تأثیر آن بر شهرسازی و جامعه شهری
الگوی استقرار زمام داران و کارگزاران عرب در ایران و تأثیر آن بر شهرسازی و جامعه شهری
چکیده:بازخوانی چگونگی انتقال یا استمرار زندگی اجتماعی از دوره ی باستان به دوره ی اسلامی، از جمله موضوعات بسیار مهم و کلیدی تاریخ ایران است. در فرایند این انتقال و استمرار، که در بستری از مناسبات دو جانبه، به شکل تعامل یا تقابل میان ایرانیان و اعراب مسلمان، انجام گرفت، شهر و جامعه ی شهری، نقش و اهمیت قابل توجهی داشته است، زیرا؛ شهر ایرانی، کانون قدرت سیاسی، محل استقرار نهادهای تصمیم ساز و جایگاه کارگزاران قدرت سیاسی، نظامی و اداری به شمار می رفت. در این پژوهش، دادههای مربوط به شکل استقرار کارگزاران عرب در قلمروی ایرانشهر، از منابع اصلی تاریخی و جغرافیایی استخراج، مطالعه، بررسی، تحلیل و تفسیر گردیده و نشان داده شده است؛ چگونگی استقرار نمایندگان قدرت سیاسی عرب در ایران، زمینه ساز شکل گیری سکونت گاه های شهری جدید، توسعه ی برخی از شهرهای قدیمی و افول و زوال برخی دیگر در قلمرو ایرانشهرگردید. این امر، هم چنین بر گسترش و ترکیب جامعه ی شهری و مناسبات شهرنشینان ایرانی و عرب در دوران پس از فتح ایران موثر واقع شد.
واژه های کلیدی: اعراب مسلمان، جامعه ی شهری ایران ، شهرسازی،شهرنشینی،مهاجرت
مقدمه
میان شهر و قدرت سیاسی، به مثابه ی دو پدیده ی اجتماعی متلازم، از قدیم الایام پیوندی استوار و رابطه ای تنگاتنگ وجود داشته است؛ به گونه ای که ظهور نخستین شکل های شهر با بروز نخستین شکل های حکومت، هم زمان بوده است. پدیده ی شهر دولت که برای اولین بار در منطقه ی بین النهرین شکل گرفت، هم بر نخستین شکل شهر و هم بر نخستین شکل حکومت، دلالت داشت. در این مفهوم، شهر، مرکز قدرت سیاسی به حساب می آمد که در درون آن، افراد یا گروه هایی با خروج از حوزه ی تولید مستقیم اقتصادی، کارکرد ویژه ای را در قالب مدیریت قدرت سیاسی در جامعه، برای خویش تعریف می کردند.
در حوزه ی فرهنگی و تمدنی ایران باستان که شهر و شهرنشینی پیشینه ای بس طولانی دارد، نزدیکی و پیوند شهر و قدرت سیاسی کاملاً مشهود بود. شهر ایرانی در عصر باستان، بیش از هر چیزی، شهری سیاسی اداری و مرکز قدرت بوده است. ازاین رو، در تبارشناسی واژه ی شهر، به به « خشی » می رسیم، که از ریشه ی « خشتر » و « شتر » صورت های قدیمی آن یعنی واژه های معنای شاهی کردن، گرفته شده است. در واقع، نهاد قدرت سیاسی نه تنها موجد شهر، که موجب و ضامن بقا و استمرار زیست گاه های شهری نیز بود و شهرها، پایگاه و کانونی برای مدیریت و ساماندهی مناسبات سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منطقه ی تحت نفوذ خویش به شمار می رفتند. البته این، به آن معنا نیست که عامل سیاسی، موجد و منشأ تمام شهرهای ایران در دوره ی باستان بوده است، بلکه شهرهایی نیز وجود داشته اند که عوامل و ملاحظات دینی و یا اقتصادی موجب شکل گیری آن ها شده بود، اما به سرعت تحت نظارت و کنترل قدرت سیاسی درآمده و به مثابه ی پایگاهی برای تحکیم قدرت، مورد استفاده قرار گرفتند. به واسطه ی چنین پیوندی است که همواره، میان اقتدار سیاسی حکومت های شاهی ایران باستان، با رونق و شکوفایی شهرها و رشد شهرنشینی، ارتباط مستقیمی برقرار بوده است. براین اساس، موضوع مقاله ی حاضر، بررسی تأثیرات قدرت سیاسی اعراب مسلمان در ظهور و افول سکونت گاه های شهری در قلمرو ایرانشهر در سه سده ی نخست هجری است. مطالعه ی این تأثیرات در ارتباط با نحوه ی استقرار حاکمان، کارگزاران اداری و سایر نمایندگان قدرت سیاسی مسلط در سرزمین های ایرانی صورت می گیرد.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.