وندالیسم در شهر / ۱
مقدمه:
روانشناسان محیط نگر بر این باورند که انسان و محیط تاثیری متقابل بر یکدیگر دارند. به دیگر سخن، به همان اندازه که ما می توانیم محیط زندگی خود را دستخوش تغییر نماییم، عوامل محیطی نیز می توانند افکار، احساسات و رفتارهای ما را تحت تاثیر خود قرار دهند.
شاید برای هر کدام از ما تا کنون بارها و بارها پیش آمده است که با ورود به یک محیط جدید، ناخودآگاه جریانی از افکار یا احساسات خاص به سراغمان آمده باشد و به تبع آن نیز اقدام به رفتاری خاص کرده باشیم. مثلاً وقتی برای بار اول وارد یک شهر می شویم، با نگاهی گذرا به در و دیوار یا اماکن عمومی، وسائط نقلیه ی عمومی، مغازه ها و … در مورد آن شهر و ساکنان اش برداشت خاص و به دنبال آن، احساس ویژه ای نماییم. به همین خاطر امروزه یکی از مظاهر مدنیت و نشانه های بلوغ فکری و رفتاری شهروندان، حفظ سیمای ظاهری و مراقبت از اموال عمومی شهر می باشد.
متأسفانه اگر چه امروزه سخن از شهر الکترونیکی، حمل و نقل پیشرفته و سریع، و فرهنگ شهروندی مطرح می شود، اما هنوز و هر روز شاهد رفتار ناپسند تخریب اموال عمومی یا “وندالیسم” در خیابان ها وکوچه های شهرها هستیم. شاید بسیاری از این رفتارها آن قدر در انظار عموم انجام شده است که دیگر زشتی خود را از دست داده و حساسیتی نسبت به آن نشان نمی دهیم، یا حتی آن را تا حدودی طبیعی و قابل انتظار می پنداریم. مثلاً وقتی که فردی با مشت روی تلفن عمومی می کوبد یا هنگامی که شاخه ی درختی برای تهیه آتش در پارک شکسته می شود!
امروزه پدیده ی تخریب اموال عمومی یا وندالیسم، از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار می گیرد؛ روانشناسان به علل روانی و تربیتی آن پرداخته اند، جامعه شناسان این پدیده را نوعی ناهنجاری اجتماعی تعریف می کنند که می تواند ناشی از شکاف طبقاتی باشد، کارشناسان علوم اقتصادی درصدد برآورد هزینه هایی هستند که بر جامعه وارد می کند و بالاخره مدیران و برنامه ریزان شهری در فکر طراحی و جایگزین کردن وسایلی هستند تا هم انگیزه های رفتارهای وندالیستی را کاهش داده و هم در برابر این قبیل رفتارها از مقاومت و استحکام بیشتری برخوردار باشند.
کتاب حاضر در چهار فصل تدوین گردیده است و تلاش دارد ابتدا مفهوم وندالیسم را مورد توجه و تبیین قرار داده، سپس با توجه به نظریه های مختلف، به بحث سبب شناسی این پدیده بپردازد و در نهایت راهکارهای مشخص جهت مقابله با این پدیده ی ناپسند و کاهش انگیزه های آن در بین شهروندان ارائه نماید.
فصل اول: وندالیسم چیست؟
امروزه یکی از مهم ترین دغدغه های مدیریت شهری، پیشگیری و مقابله با پدیده ی شوم وندالیسم یا تخریب اموال عمومی است. وندال ها همچون ویروسی خطرناک بر پیکره ی شهرها افتاده و زیبایی و طراوت مناظر شهری را با رفتارهای نادرست خود تخریب می نمایند. هر ساله هزینه های هنگفتی در شهرهای جهان مصروف ترمیم، و بازسازی وسایل و متعلقات عمومی شهر می شود که توسط وندال ها از کارایی خارج شده اند. در فصل نخست کتاب، ضمن ارائه ی تعاریفی از مفهوم وندالیسم، به بررسی ویژگی های وندال ها خواهیم پرداخت.
مفهوم وندالیسم
از نظر لغوی، وندالیسم[۱] به معنای تخریب اماکن و وسایل و امکانات شهری می باشد(فرهنگ لانگمن، ۲۰۰۳)، اما در متون جامعه شناسی انحرافات و آسیب شناسی اجتماعی، تعاریفی متعدد از این واژه ارائه گردیده است:
وندالیسم به مفهوم داشتن نوعی روحیه ی بیمارگونه به کار رفته و مبین تمایل به تخریب آگاهانه، ارادی و خودخواسته ی اموال، تاسیسات و متعلقات عمومی است(قاسمی و همکاران،۱۳۸۸). همچنین می توان آن را به مثابه ی جنایتی خُرد و از انواع بزهکاری جوانان دانست(محسنی تبریزی،۱۳۸۳). مِیر و کلینارد[۲](۲۰۰۳)، وندالیسم را تخریب ارادی اموال و متعلقات عمومی به صورتی مداوم و مکرر تعریف می کنند. برت لاند[۳](۱۹۷۳؛ به نقل از مقصودی و بنی فاطمه، ۱۳۸۳)، وندالیسم را خراب کردن اموال عمومی یا خصوصی از طریق بی ریخت کردن یا ناقص کردن آنها بدون رضایت صاحب یا سازنده ی آن تعریف می کند.
وندالیسم مشتق از واژه ی وندال است. وندال نام قومی است از طایفه های ژرمنی و تا حدی اسلاو که در قرن پنجم میلادی در سرزمین های واقع در میان دو رودخانه ی بزرگ اودو و ویستول می زیسته اند. این قوم پادشاهی داشته است به نام گنسویک یا ژانسریک که از ۴۲۷ تا ۴۷۷ میلادی سلطنت می کرده است. در عهد او وندال ها که قبلأً سرزمین گل یا فرانسه ی امروزی و اسپانیا را تصرف کرده بودند، به متصرفات روم در آفریقا هجوم آوردند، کارتاژ را گرفتند و بر سر راه از آبادی و آبادانی چیزی بر جای ننهادند. آنان مردمانی جنگجو، خونخوار و مهاجم بودند که به دفعات به نواحی و سرزمین های اطراف قلمرو خود تخطی و تجاوز کرده و به تخریب و تاراج مناطق و آبادی های متصرفه می پرداختند. همین شهرت تاریخی از روحیه ی ویرانگرانه ی قوم وندال سبب شده است که امروزه وندالیسم را به معنای ویران گری و خراب کاری نیز به کار ببرند.(قاسمی و همکاران،۱۳۸۸)
نگاهی به پدیده ی وندالیسم
بسیاری ازمحققان علوم اجتماعی معتقدند تخریب عمومی یا خرابکاری جوانان می تواند مقدمه ای برای رفتارهای بزهکارانه باشد. با نگاهی ژرف به این مسئله می توان دریافت که جوانان با تخریب اموال عمومی در اماکن مختلف شهری، علاوه بر ایجاد چهره ی نامناسب در محیط و از بین بردن اموال عمومی و صدمه زدن به امکانات رفاهی جامعه، به نوعی به تخلیه ی عقده های نا گشوده بر سر این وسایل می پردازند.
فرجاد(۱۳۸۲) معتقد است در شرایطی که همبستگی متقابل فرد و جامعه از میان برود و فرد نتواند به کمک مکانیزم ها و ابزار هایی که جامعه در اختیارش قرار می دهد به اهدافش دست یابد، در نتیجه از راه های دیگری که خلاف است سعی می کند به آن اهداف برسد. در نتیجه می گوییم که فرد نابهنجار شده است و وقتی این حالت به صورت عام در جامعه شیوع پیدا می کند می گوییم جامعه دچار آنومی یا نا بسامانی گردیده است .به عبارت دیگر، با از بین رفتن یا ضعیف شدن ارزش ها و هنجارها، اعضای جامعه دیگر ارزش ها و اهداف مشترکی را قبول ندارند. شاید بتوان گفت بی هنجاری هنگامی به وقوع می پیوندد که فرد قادر نباشد با وسائلی که جامعه مشخص کرده به اهداف خود دست یابد و عکس العمل طبیعی این وضعیت روی آوردن به این انحراف رفتاری است.
هنگامی که فاصله ی بین فرهنگ عمومی و فرهنگ رسمی زیاد باشد، فاصله ی بین معیارهای تنظیم کننده واقعیات با شرایط واقعی حاکم بر زندگی زیاد میشود و عکسالعمل نسلی را در پی دارد که هنجارها، قواعد، رسوم، الگوها و عادات و قوانین نسلی دیگر را که شرایط او را در نظر نمیگیرد، طرد میکند. افزایش فاصله بین فرهنگ عمومی و فرهنگ رسمی نیز یکی از عوامل تعیین کنندهای است که مشخص میسازد نسل جدید، تقابل دیدگاه ها، رفتارها و الگوهای خود را با نسل قدیم به شکلی مشارکتی و اصلاحی ببیند یا اینکه تنها راه را در خرابی و آشوب ارزیابی کند. به بیان دیگر، کنش و واکنش نسل ها نسبت به شرایط موجود و نسبت به یکدیگر است که میتواند موجب شود آسیب اجتماعی وندالیسم پدید آمده، گسترش یافته و متجلی شود. اگر تفاوت های نسلی در جامعه به حدی برسد که شکاف محسوسی را نشان دهد، آنگاه نسل ها در تقابل با یکدیگر چند راه پیش روی دارند. اگر نسلی که نهادهای جامعه را در کنترل هنجارها، نگرش ها، رفتارها و الگوهای خود دارد به نگرش ها، ایدهها، هنجارها، رفتارها و الگوهای نسلی که در زیر دست او پرورده میشود توجه نکرده و نحوه ی کنش مورد انتخاب او نسبت به شرایط موجود و نسل مقابل کاملاً تجویزی و یک طرفه، باشد، اولین گام را برای تشکیل پدیدهی وندالیسم برداشته است. نسل زیر دست چند راه پیش روی خود دارد، یا آنچه را که در تقابل با نسل مسلط میبیند از طریق تعامل و همفکری و همجوشی برطرف سازد. و یا اینکه به مقابله به مثل بپردازد و با آشوبگری و تخریب اعتراض خود را نشان دهد. در نهایت نحوه ی عمل و عکس العمل نسل های مسلط و زیردست نسبت به یکدیگر و نسبت به واقعیات موجود است که تعیین کننده ی نهایی است. این امر هنگامی بیشتر از کنترل افراد خارج شده و وندالیسم را تابع شرایط موجود میسازد که اولاً فاصله ی بین واقعیات و شرایط اجتماعی جامعه با هنجارها، باورها، رفتارها و الگوهای نسل ها زیاد بوده و ثانیاً شکاف بین فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی عمیق و گسترده باشد.
به عقیده ی روان شناسان، وندالیسم را می توان نوعی از تخلیه ی روانی و هیجانی دانست. در واقع وندال کسی است که به نوعی از یک خشم درونی رنج می برد. بسیاری از روان شناسان اجتماعی معتقدند اگر چه وندالیسم ریشه در عدم سلامت روانی افراد و ناکامی های آنها دارد، اما تخریب اموال عمومی نوعی انتقام جویی در برابر کمبودهای رفاهی و اجتماعی است که افراد از جامعه ی خود انتظار دارند. در چنین وضعیتی، افراد خود را در برابر حفظ و نگهداری اموال عمومی در شهر مسئول نمی دانند. این قبیل رفتارها در سنین نوجوانی و جوانی بیشتر به چشم می خورد، به همین خاطر است که مدارس و حتی دانشگاه ها، یکی از جولانگاه های وندال هاست،
آنان شیشه ی کلاس ها را می شکنند ، وسایل آموزشی و لوازم التحریر مدرسه را تخریب می کنند یا به سرقت می برند(برای کسب اطلاعات بیشتر، رجوع شود به پژوهش های توابیه و احمد الروف[۴]، ۲۰۱۰ و نملیگلو و اتک[۵]، ۲۰۱۰). علاوه بر مدارس ، کلیه ی تأسیسات، اموال، متعلقات و اماکن و وسایل عمومی نظیر وسایل حمل و نقل عمومی، وسایل ارتباطی، علائم ترافیکی، جاده ها ، هتل ها، موزه ها و نظایر آن به وفور در معرض تخریب و آماج یورش خصمانه ی وندال ها قرار دارد. این قبیل رفتارها در برخی از موقعیت ها و روزهای سال مثل اعیاد، تعطیلات آخر هفته، یا پس از مسابقات ورزشی بیشتر به چشم می خورد. اگر چه آنان با انجام این رفتارها به نوعی تخلیه ی هیجانی موقت دست می یابند، اما با مخدوش ساختن نظم عمومی و آرامش روانی دیگران، ضمن کریه نمودن چهره ی شهر، بهداشت روانی شهر را نیز از بین می برند.
روانشناسان محیط نگر براین باورند که سلامت روانی شهروندان تا اندازه ی زیادی مرهون آرام بخشی محیط شهری و تناسب مبلمان شهری با نیازهای عاطفی و روانی آنان است. مشاهده ی اموال عمومی تخریب شده و مبلمان شهری از شکل افتاده، زمینه ساز استرس، اضطراب و دلزدگی شهروندان از محیط شهری و مهم تر از همه کاهش حس تعلق اجتماعی و روانی نسبت به شهر می باشد. به همین خاطر است که در شهرهای مهم دنیا به خصوص شهرهایی که از پتانسیل گردشگری بالایی برخوردار می باشند، سریعاً آثار و نشانه های وندالیسم از بین می رود تا در ذهن و نظر شهروندان و گردشگران اثر سوء بر جای نگذارد. (اورعی،۱۳۸۶)
به طور کلی وندالیسم را می توان به دو صورت مشاهده کرد:۱)وندالیسمی که در آن برنامه و هدف مشخصی دیده می شود و غالباً نیز گروهی انجام می شود ۲) وندالیسمی که در آن برنامه و هدف مشخصی دیده نمی شود و غالباً فردی صورت می گیرد. در نوع اول، واضح ترین شکل آن را در محیط های ورزشی هنگام مسابقات فوتبال می توان مشاهده کرد. بخشی از وندالها را مبتلایان به شخصیت ضداجتماعی تشکیل میدهند. از ویژگیهای مبتلایان به این نوع اختلال آن است که این افراد دلبستگی به قانون ندارند و هرگز احساس مسئولیت نمیکنند، در پی ارضای فوری خواستههای خویش هستند و به سادگی دست به خشونت میزنند، همچنین آنها قدرت تحمل کردن شرایطی که باب میل شان نیست و به تعویق انداختن خواستههایشان را ندارند.
نوجوانان و جوانانی که دارای اختلال سلوک می باشند جزء این دسته از وندال ها می باشند. اساساً اختلال سلوک ، عبارت است از رفتاری که حقوق اساسی دیگران و هنجارهای اجتماعی را نقض میکند. پرخاشگری ، ویرانی و تخریب اموال ، سرقت و تقلب ، دروغگویی و… در میان افراد مبتلا به اختلال سلوک مشاهده میشود.
ملاک هایی برای تشخیص اختلال سلوک
- پرخاشگری نسبت به انسانها و حیوانات
- غالبا دیگران را مورد زورگویی ، تهدید یا ارعاب قرار میدهد
- تخریب اموال عمومی
- از لحاظ جسمی به دیگران بیرحمی کرده است
- آتش افروزی عمدی با نیت آسیب رسانی جدی
- ورود به زور به خانه ، ساختمان یا ماشین دیگران
- دروغگویی برای به دست آوردن کالا ، منافع یا اجتماب از انجام وظایف
- نقض جدی قوانین و مقررات
گروه دیگر وندالها، شهروندان عادی در جامعه هستند که شرایط محیطی و وضعیتهای موقتی در بروز رفتارهای وندالیستی این افراد نقش مهمی دارند. رفتارهای تخریبگرایانه ی این افراد در شرایطی به وقوع میپیوندند که احساس ناکامی و سرخوردگی کنند؛ مثلا زمانی که دستگاه تلفن عمومی، شماره ی مورد نظر را نمیگیرد، برخی از افراد با عصبانیت به تلفن مشت میزنند یا شیشه ی باجه را میشکنند. یا در مورد تخریب وسایل حمل و نقل عمومی که گاه مرتبط با انتظار طولانی برای سوار شدن و نگرانی از تأخیر و توقفهای مکرر در ایستگاهها است که سبب فشار روانی و تحریکپذیری مسافران میشود.(غریبی،۱۳۸۵)
اگر چه وندالیسم به مفهوم تخریب اموال عمومی است، اما باید دانست رفتاری را می توان وندالیسم خواند که ضمن دارا بودن جنبه های خشونت و تخریب، ویژگی های زیر را نیز دارا باشد:
الف ـ صدمه به چیز هایی که متعلق به دیگران است نه متعلق به شخص تخریب گر می باشد.
ب ـ صدمه به اموال عمومی.
ج ـ هر خسارتی که فرد خسارت زننده باید آن را جبران کند و مسؤلیت خسارت وارده بر عهده ی اوست.
همان گونه که ملاحظه شد، به هر گونه تخریب و خسارتی که از جانب شخص به عمل می آید واژه ی وندالیسم اطلاق نمی شود، بلکه این خشونت و تخریب باید دارای ویژگی هایی باشد. به طور مثال اگر فردی شیئی را سهواً یا عمداً بشکند و سپس در صدد جبران آن برآید، به آن وندالیسم اطلاق نمی شود و یا اگر شخص آنچه را متعلق به خود اوست از بین ببرد، وندال نامیده نمی شود.
ویژگی های افراد وندال
در بسیاری از تحقیقات، دانشمندان علوم اجتماعی به این نتیجه رسیدند که وندال ها و جوانان بزهکار در خانواده های غیر منضبط و به دور از هنجار اجتماعی رشد و پرورش یافته اند. این گونه افراد غالباً احساس درماندگی می نمایند و این احساس خود را به صورت قهرآمیز و پرخاشگرانه در مقابل نسل بزرگتر، صاحبان قدرت و همه ی نهاد ها و سازمان های موجود در جامعه نشان می دهند . این گونه افراد به دلیل ناتوانی در هماهنگی خود با ارزش های حاکم بر جامعه و همچنین بریدگی و عدم پیوند با ارزش های تحمیل شده از سوی والدین و آنچه به منزله ی شرایط و حرکت های حاکم در جامعه مطرح است، با ارزش های جامعه بیگانه شده و نبرد خود را با آن آغاز می کنند.
از سوی دیگر می توان وندالیسم را نوعی از رفتار جمعی و هیجانی وفاقد تعقل دانست که بیشترناشی از تبعیت شتابزده و بی منطق از دیگران می باشد. در این تبیین، فرد وندال تحت تاثیر جو حاکم بر گروه و برای همرنگی با جماعت اقدام به تخریب می نماید.
نتایج به دست آمده از بررسی خصوصیات فردی، خانوادگی، شخصیتی و رفتاری وندال های تحت مطالعه در شهر تهران که توسط محسنی تبریزی(۱۳۷۹) انجام گردید، کم و بیش مشابهت آنها را با وندال ها و جوانان بزهکار مطالعه شده در جوامع دیگر نشان می دهد. بدین ترتیب نتایج به دست آمده از این پیمایش درباره ی ویژگی های وندال های مورد بررسی ضمن حمایت از یافته های پیشین(میر و کلینارد،۱۹۸۶، گلدستون[۶]،۱۹۹۰، هوبر[۷]،۱۹۹۱)، نشان دهنده ی آن است که وندال ها یک تیپ یا گروه بزهکار واجد ویژگی های فردی، شخصیتی، خانوادگی، اعتقادی و رفتاری مختص به خود هستند که آنها را از افراد غیر وندال متمایز می سازد.
وندال های تحت بررسی در این تحقیق، عواملی نظیر انتقام جویی، ابراز خشم و تنفر و نارضایتی در اثر اجحاف و احساس ناکامی(۴۳ درصد)، خودنمایی، خودابرازی و خود اثباتی(۲۳ درصد)، تفریح و بازی(۱۴درصد)، مبارزه با نظم موجود در جامعه(۱۲ درصد)و کسب حیثیت، قدرت و اعتبار در گروه (۸ درصد)، را عمده ترین انگیزه های رفتاری خود ذکر کرده اند. با توجه به علل وندالیسم نیز اطلاعات گرفته شده از آزمودنی ها، وندالیسم نشان دهنده ی گروه وسیعی از عوامل اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، فردی و روانی نظیر:احساس تبعیض، تمایل به خرده فرهنگ بزهکار، احساس سرخوردگی، والدین بی بند و بار و…است.
همچنین نتایج تحقیق مذکور نشان می دهد که اغلب آنها مجرد هستند(۷۱ درصد)و بالغ بر ۶۲ درصد وندال های تحت مطالعه، فرزندان والدینی ناموفق در زندگی زناشویی و متعلق به خانواده های از هم پاشیده اند. حدود ۳۸ درصد از این افراد دوران کودکی و نوجوانی خود را در محیط هایی بدون سرپرستی و حمایت روحی، عاطفی و مادی والدین اصلی خویش و در خانه های ناپدری، نامادری، مراکز اصلاح، پرورشگاه ها و نظایر آن گذرانده اند. محیط زندگی آنان مملو از تجارب نامطلوب و شرایط نامساعد از نظر تربیت و پرورش شخصیت های کجرو و ۳۳ درصد روان نژند بودند. ۳۳ درصد دارای والدینی معتاد ، ۴۱ درصد دارای دارای والدینی با سابقه ی مجرمیت و ۶۱ درصد با تجربه ی تنبیه بدنی در منزل، مدرسه، و محیط اجتماعی خود بوده اند.
بالغ بر ۵۸ درصد وندال های مورد بررسی دارای دوستان با سابقه ی بزهکاری بوده و ۴۲ درصد از آنان در دارودسته ها و گروه های بزهکار عضویت داشته اند.
نتایج پیمایش مذکور نشان می دهد که میزان بیماری افسردگی و پرخاشگری در گروه وندال ها به مراتب بیش از گروه غیروندال است، به طوری که بالغ بر ۷۰ درصد وندال ها به بیماری پرخاشگری و حدود ۶۷ درصد به بیماری افسردگی دچار بوده اند.
بررسی یافتهها و نتایج به دست آمده گویای آن است که بیشترین فراوانی در میان پاسخگویان (گروه سنی ۲۴ سال به بالا) با ۸۶ درصد میباشد، همچنین توزیع فراوانی جنسیت پاسخگویان حکایت از آن دارد که از میان کل حجم نمونه (۳۷ درصد مردان) و ۶۳ درصد زنان بودهاند. سطح تحصیلات پاسخگویان بیانگر این مطلب است که از کل نمونه مورد بررسی ۳۸ درصد پاسخگویان در مقطع تحصیلی لیسانس و بالاتر میباشد. بررسی اشتغال والدین نشانگر این بوده که ۵۱ از پدران شغل آزاد و ۷۳ درصد از مادران خانه دار بودهاند. توزیع فراوانی وضعیت مسکونی پاسخگویان حاکی از آن است که ۷۵ درصد از پاسخگویان دارای منزل شخصی بودهاند. در مجموع ۸۹ درصد از والدین پاسخگویان با هم زندگی میکردند. در پاسخ به این سوال که رفتار خانواده با شما چگونه است؟ ۴۸ درصد از پاسخگویان رفتار خانواده را خیلی خوب توصیف کردهاند. همچنین نتایج بدست آمده گویای آن است که ۷۱ درصد از پاسخگویان اختلاف و دعوا را در خانواده در حد خیلی کم و کم انتخاب نمودهاند. نتایج به دست آمده گویای آن است که ۵۵ درصد از پاسخگویان تفریحات خویش را به رفتن به پارک و سینما اختصاص دادهاند.
[۱] -Vandalism
۲- Meier & clinard
[۳]- Bertland
[۴] -Thawabieh & Ahmad Al- rofo
[۵] -Nemlioglu & Atak
[۶] – Goldeston
[۷] – Hauber
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.
خیلی مطالب عالیه
با تشکر از دقت نظر شما..