نقش زیارتگاهها در هویت منظر شهر
چکیده
شهرها از روی نشانههای شهری و مشاهده عینیتها و نقش خاطرهها در ذهن شناخته میشود؛ نشانههایی همچون آب، کوچه، میدان، خیابان، فضای باز و سبز و… همراه با جریان زنده فعالیتهای جمعی و اجتماعی در شهر، از آن جملهاند. فضاهای مذهبی و زیارتی در شهرهای امروز، از جمله فضاهای گمشدهای هستند که مدیریت شهری تنها بر بار معنایی آنها در رفتارهای اجتماعی تأکید میکند. درحالیکه توجه به منظر زیارتی میتواند عامل اصلی در تعریف الگویی برای شهر اسلامی در ایران باشد. منظر زیارتگاهها، کلیدواژههای ادراک شهروندان از فضاهای شهر است.
این نوشتار از طریق شرح ظرفیتها و عملکرد اماکن زیارتی، درصدد دستیابی به مفهومی است که در تمامیت منظر شهری، نقش مهمی را در تشکیل خاطره جمعی و فضای شهر نزد شهروندان ایفا کند.
مقدمه
شهرها محصولی از فرهنگ مردمان هر سرزمین و متأثر از عواملی همچون اقلیم، اقتصاد و …. باورها و جهانبینی ساکنان است. شهرها چه کوچک، چه بزرگ، در هرزمان و هر جا به دلیل ویژگیهای انسانی خود از مراکز و پایگاههای دین، علم، هنر و ادب بودهاند؛ ظرفی که همراه با گذر زمان پذیرای حادثهها و ثبت خاطرهها شده است و بحر بزرگی از تاریخ تمدن را در دل خود جای داده است، شهر، همچون موجودی زنده در شرایطی مساعد بدنیا آمده، رشدکرده، حرکتکرده، رنج دیده،بیمارشده، درمان شده، تغییر چهره داده، زمانی درخشیده و گاه عمری بسیار طولانی داشته، گاه از میان رفته و نشانی و یا یادی از آن در تاریخ و خاطرهها به یادگار مانده است. نمونههای فراوانی از شهرهای از میانرفته را میتوان به ویژه در آسیا، اروپا و شمال آفریقا نام برد. شهر همچون ظرفی است حامل نشانهها و خاطرهها از تاریخ تمدن و تحول انسان در درازای زمان.
فرضیه
اماکن عبادی و زیارتی در شهرهای ایران، بدلیل داشتن ظرفیتها و پتانسیلهای بالا میتوانند اصلیترین مولفه معنا دهنده و روایتگر هویت و خاطره شهر، نزد ساکنان خود باشند.
شهر ایرانی ـ اسلامی
پیشینه شکلگیری شهر در ایران را از آغاز تا امروز، میتوان در دو قسمت بررسی کرد. قسمت نخست، دوره پیش از اسلام و قسمت دیگر دوره اسلامی. در دوره نخست، سازمان و ساختار شهر بنابر منابع تاریخی بر پایه سلسله مراتب و نظام طبقاتی شکل میگرفته است که پس از ظهور اسلام و فروپاشی تفکر طبقاتی، محلهها و توسعه شهر مسیر دیگری را پیش میگیرد. “بعداز ظهور اسلام این مسئله منتفی شد و محلهها بنابر اشتراکات موجود شکل گرفتند. مثلاً براساس همشهری بودن مثل محله شیرازیها و… و یا بر اساس فعالیتهای مشترک،..” (پیرنیا، ۱۳۷۸ : ۳).
شهرهای ایرانی دوره اسلامی دارای فضاهای عملکردی و مشخصههایی بودهاند که بسیاری از آنها هنوز با همان نام کارکرد دارند و از اجزای فضایی و شناسایی شهر به شمار میآیند، مانند : خیابان، گذر، میدان، کوچه، خانه، محله و بازار. هرکجا که مسجدی ساخته شده، محور طراحی و شکلگیری آن بوده، بازار و محله را به سوی خود جلب میکرده و از بارزترین و مهمترین مؤلفههای شناسایی و درک محله به شمار میآمده است. نمونههای این ادعا را میتوان در همه شهرهای ایران و از جمله تهران مشاهده کرد. مسجد بزرگ بازار تهران شامل یک فضای باز میانی (صحن) است که محورهای اصلی بازار را از غرب و شرق و خیابان را از سوی شمال به خود راه میدهد و نقش اصلی را در پیوند کارکردهای مهم شهری پیرامون بر عهده دارد. فضای عبادی آن (مسجد) در سمت جنوب و در محور قبله جای گرفته است.
مساجد، به ویژه در شهرهای ایران علاوه بر نقش و عملکرد عبادی، پیوسته کانون تجمعهای شهری، همفکری، مباحثه و فضایی برای دیدارها و کانون تعلیم و تعلم بوده است. از این رو در میان سایر فضاهای شهری نقشی جامعهمحور و بسیار مهم را بر عهده داشته است. این تمرکز در فعالیتهای یک نقطه از محله و شهر و نقشهای چندگانه فضای جمعی حیاط مسجد، عامل مهمی در ایجاد خاطره جمعی و به دنبال آن ثبت این نقطه از شهر به عنوان شاخص بافت در میان شهر خواهد بود. ادراک شهر تا حدود زیادی به عناصر اصلی ادراکی شهر بستگی دارد که مسجد با نقشهای چندگانه خود در صدر آنها است.
مکانهای زیارتی در شهرهای ایران
پیشتر اشاره شد که شهرها حاصل رویدادهای تاریخی و اجتماعی بودهاند. در حالیکه شهرهای ایران پس از ظهور اسلام توسعه پیدا میکرد و گاه دستخوش حوادثی دیگر میشد. اتفاق تاریخی مهمی که نقطه عطفی در روند رویدادها شد، سفر تاریخی امام شیعیان حضرت امام رضا (ع) به ایران و به سوی خراسان بود، که در پی آن بسیاری از امامزادگان (ع) نیز با اهداف تبلیغی ـ فرهنگی و روشنگری به ایران آمدند. این بزرگان در سرتاسر کشور و در کنار مردم به مبارزه پرداختند و پس از شهادت، تربتشان زیارتگاه مسلمانان و کانون راز و نیاز دردمندان همه اقشار جامعه شد. بدین گونه مزار امامزادگان(ع) تبدیل به مکانی شد که تا امروز تداوم تاریخی ـ مذهبی یافته و کانونهای مهم تجمع مردم را از همه اقشار جامعه شکل داده است. این امر آنچنان ریشه در اعتقادات و پایههای مذهبیـ فرهنگی دارد که هیچ جایی را نمیتوان یافت که تا این درجه دارای جاذبههای معنوی بوده و مورد اعتماد و احترام اقشار جامعه باشد.
زیارتگاهها، همان کانونهای مذهبی و اجتماعی هستند که در تداوم تاریخی خود یکی از مهمترین مشخصههای شهر ایرانی دوره اسلامی را رقم زدهاند. نمونههای بسیاری را میتوان در ایران مثال آورد که فضای امامزاده، نقطه اصلی درک مردم از منظر شهر شده است. امامزاده صالح تجریش بیآنکه در طرح جامع شهری بر اهمیت و محوریت آن سرمایهگذاری شده باشد، به طور طبیعی و از طریق رابطهای تاریخی و از نگاه منظر شهری و در انطباق با عملکرد و مفهوم پناهگاهی آن در شب و روز، بارزترین، مهمترین و قویترین نشانه درک مردم از منظر شهر در آن منطقه است (تصاویر ۱و۲).
زیارتگاهها در شهرهای ایران، ظرفیتهای ناشناختهای در تقویت و تداوم هویت شهر است که چنانچه نقش منظرین آنها در قوامبخشیدن به مفهوم شهر شناخته شود، بیتردید قدرت آن را دارد تا با محور قرارگرفتن در برنامههای ساماندهی و توسعه شهری، علاوه بر ایفای نقش خود در سیمای شهر، به تقویت پیوندهای اجتماعی از طریق حاملهای معنوی میان شهروندان، مدد رساند. با توجه به ظرفیت دوگانه عینی و ذهنی در زیارتگاههای شهرهای ایران، میتوان آنها را به عنوان نقاط اولیه و اصلی هرگونه برنامهریزی و طراحی منظر شهری محسوب کرد.
نتیجهگیری
نباید تصور کرد که میتوان از کنار هم چیدن و یا ترکیب عناصر معماری اسلامی به الگوی شهر اسلامی دست یافت. در مقابل لازم است از طریق سرمایهگذاری و مطالعه فضاهای زیارتی و مذهبی و محور قرار دادن آنها به عنوان با ارزشترین مکانها و مؤلفههای سازنده درک مردم از شهر و شکلدهنده منظر شهری و با ایجاد رابطهای روشن و قابل درک میان این اماکن و مردم، خود را به منظر شهری اسلامی نزدیک کنیم.
فهرست منابع
پیرنیا، محمدکریم (۱۳۷۸) آشنایی با معماری اسلامی ایران، تدوین : غلامحسین معماریان، دانشگاه علم وصنعت ایران، تهران.
صالحی، حمیدرضا (۱۳۸۹) آرشیو پژوهشکده نظر.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.