وندالیسم درشهر / ۳

فصل سوم: بررسی علل و عوامل بروز وندالیسم:

در بررسی مشکلات فردی و نیز معضلات اجتماعی، آنچه از اهمیت زیادی برخوردار است و متخصصین را به فهم بیشتر موضوع و جست و جوی راه حل و درمان رهنمون می شود، سبب شناسی یا همان شناخت علل و عوامل بروز مشکلات می باشد. در این فصل، با توجه به نظریه های مختلف و تحقیقات انجام شده، به بررسی عوامل موثر بر بروز وندالیسم می پردازیم.

کارشناسان مسائل اجتماعی نظرات گوناگونی راجع به بروز این پدیده بیان کرده اند. برخی از آنان اعتقاد دارند نسل گذشته با نسل امروز رابطه ی عقلانی درست برقرار نمی کند. شاید بتوان گفت ریشه ی اصلی این پدیده در نوع تربیت خانواده ها یافت می شود. از سوی دیگر، برخی کارشناسان معتقدند وندالیسم در زمره ی آن دسته از انحرافات و بزهکاری هایی است که در جامعه ی جدید نمود و ظهور یافته است و ناشی از عصیان روز افزون انسان، به ویژه نسل جوان در برابر تحمیل های اجتماعی و احساس اجحاف و درماندگی است. از این رو وندالیسم پدیده ای نوظهور و مدرن در جوامع جدید و واکنشی خصمانه و کینه توزانه  به برخی از اَشکال فشار، تحمیل ها، ناملایمات، حرمان ها و شکست هاست. همچنین نبودِ برنامه های جامع و دائمی برای پر کردن اوقات فراغت جوانان، می تواند زمینه ساز بروز وندالیسم به عنوان مکانیسمی برای تخلیه ی انرژی و هیجانات آنان باشد. بیماری های روحی، روانی را نیز می توان از دلایل بروز پدیده ی وندالیسم دانست چرا که این افراد به دلیل نداشتن تعادل روحی و روانی، خود را با اقدامات خشونت آمیز و خرابکارانه تخلیه می کنند و به نوعی ارضای روانی می رسند.

مبانی نظری وندالیسم:

روانشناسان، جامعه شناسان و دیگر صاحب نظران در رشته های مرتبط با بحث وندالیسم، هر کدام  از زاویه ی دید تخصصی خود به موضوع وندالیسم پرداخته و به بررسی عوامل موثر بر آن و ارئه ی راهکارهای مقابله ای پرداخته اند. در نظریه های های جامعه شناسی،  سازمان ها،  ساختارها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی به مثابه ی واقعیت های اجتماعی علت رفتار آدمی به حساب آمده اند و رفتارهای بزهکارانه را معلول ساختارهای اجتماعی و فرهنگی دانسته اند. در مقابل روانشناسان و به ویژه روانکاوان، آن را معلول کارکرد نیروهای سرکش درونی  پنداشته اند. گروهی از صاحب نظران نیز در مقابل، به تعامل میان فرد و جامعه در فراگرد رفتار اشاره کرده اند. رویکرد آنان بیشتر به روانشناسی اجتماعی نزدیک است و تاثیر فرد و جامعه را در کُنش های متقابل دخیل می دانند.

 

  • نظریه های روان شناسی انحرافات

بسیاری از روان شناسان، پدیده ی انحراف  را ناشی از عدم رشد کامل شخصیت فرد می دانند. به بیان دیگر، به زعم بعضی از روان شناسان، برخی از تیپ های شخصیتی تمایل بیشتری به انجام  رفتارهای ضد اجتماعی از خود نشان می دهند بنابراین می توان آن را نوعی اختلال رفتاری دانست که ناشی از خصوصیات و ویژگی های فردی می باشد. برخی از روانشناسان تلاش  کرده اند، تا پدیده ی بزهکاری را در یک قالب تحلیل نمایند. به عقیده ی آنان، مخرج مشترک روانی جرم زائی، احساس ناایمنی است که در تمام بزهکاران وجود دارد.(محسنی تبریزی،۱۳۸۳)

در تبین روانشناختی بزهکاری ۳ نوع رهیافت قابل ملاحظه است:

الف – نظریه هایی که بر عامل رفتار تاکید دارند، فرد منحرف را ذاتاً کژ رفتار می دانند.

ب- نظریه هایی که به وضعیت رفتار می پردازند و به آن اهمیت می دهند. در  این دیدگاه، کژرفتاری را محصول کنش متقابل میان عامل رفتار و وضعیت رفتار می داند.

این نظریه ها پایه و اساس انحراف را به تجربه ی نابهنجارمربوط می دانند. این تجربه موجب بروز  نقصان های شخصیتی در اشخاص کژرفتار می گردد.

ج- نظریه های که بر تاثیر توام عامل رفتار و وضعیت رفتار تاکید دارند. در این نظریه ها، بزهکاری واکنشی است که در نتیجه ی عدم توانایی فرد در یافتن راه حل جهت کشمکش های ناشی از ارتباط  او با خانواده بوجود آید.

  • نظریه ی هوبر

نظریه ی هوبر[۱] در باب وندالیسم عمدتاً مبتنی بر تحقیقات وی در زمینه ی خشونت و وندالیسم در وسایل حمل و نقل عمومی در کشورهای اروپایی است. هوبر در این تحقیقات، عوامل متعددی را در بروز رفتارهای وندالیستی مطرح می سازد که از شایع ترین آن ها جلب توجه به واسطه ی کمبود محبت، خودخواهی، احساس عدم تعلق به وسایل نقلیه ی عمومی ، احساس خودباختگی، احساس غلبه ی ماشین بر انسان، و حس انتقام جویی وداشتن شخصیت ضد اجتماعی است. به نظر هوبر در خانواده های که کوکان نمی توانند نیاز به تایید شدن خود را از سوی دیگران برآورده سازند، از یکسو دچار ناکامی و  سرخوردگی گردیده  که در اثر آن شخصیتی پرخاشگر پیدا می کنند و از سوی دیگر، این گونه کودکان بواسطه آن که از دیگران توجه و محبت دریافت نمی دارند، خود جای  والدین بی توجه را گرفته و در صدد برمی آیند تا این نیاز را از خود تامین نمایند که این امر احساسات خودخواهی و خودپرستی را در آنان تقویت می کند. از طرف دیگر،  توسعه و تکوین « منِ اجتماعی » در بستری خاص مجال بروز خود پنداره و عزت نفس  را در این کودکان سلب کرده، خودشناسی و هویت یابی آنان دستخوش اختلال و اغتشاش می گردد، به طوری که در این کودکان احساس از خودبیگانی و بحران هویت به شدت مشهود است.

تحقیقات هوبر (۱۹۹۱) نشان می دهد که در وندال ها احساس انتقام جویی و خصومت نسبت به جامعه بالاست.

  • نظریه ی یادگیری مشاهده ای:

در برخی از مطالعات به موضوع یادگیری و تقلید در بروز وندالیسم تاکید شده است. رفتارهای ستیزه‌جویانه و پرخاشگرانه از جمله وندالیسم مبین تاثیرپذیری از الگوهای فرهنگی آموخته شده وناشی از مشاهده ی رفتارهای خشونت بار در جامعه است.

مشاهده ی خشونت در سینما و تلویزیون می‌تواند وندال‌ها را تحریک کند. به قول اریک فروم احساس اجحاف، واکنش فرد نسبت به توزیع غیرمنصفانه و ناعادلانه ی منابع و امکانات موجود است که خود به خود به خشم، پرخاشگری و تنفر می‌انجامد. در واقع،  وندالیسم از عوارض سرخوردگی، درماندگی و احساس اجحاف است.

تجربه ی کارشناسان نشان می‌دهد که احساس اجحاف و احساس ناکامی، دو انگیزه ی مهم در وندالیسم وخرابکاری است. تحقیقی که روی ۱۵ باجه تلفن عمومی در پاریس انجام شد، نشان داد که ۹۰ درصد از تلفن‌هایی که در معرض تخریب وندال‌ها قرار می‌گیرد، تلفن‌هایی هستند که شماره مورد نظر را نمی‌گیرند و سکه را هم می‌خورند.

یکی دیگر از عوامل گرایش وندال‌ها به تخریب را می‌توان به کسب اعتبار و منزلت در گروه به خصوص در میان جوانان نسبت داد. در واقع وندال‌ها با این اعمال می‌خواهند شجاعت و جسارت خود را به رخ دیگر اعضای گروه بکشند.

  • بیگانگی و وندالیسم

از خود بیگانگی حالتی است که شخص در اثر تعامل با یک فرهنگ دیگر مغلوب می شود و هویت اجتماعی و فرهنگی خود را از دست می دهد. در این صورت،  فرد به تقلید کورکورانه روی می آورد.  فقدان برنامه برای پر کردن اوقات فراغت جوانان نیز سهم بسزایی در این رابطه دارد. انرژی جوانان در دوران تحصیل ناخود آگاه مصروف تحصیل میشود ولی در زمان فراغت چنانچه برنامه صحیحی برای پر کردن چنین اوقات فراغتی نباشد ، قطعا آثار خالی کردن انرژی دربعضی مواقع به شکل وندالیسم ظاهر خواهد شد.

در بسیاری از تحقیقات به این نتیجه رسیده اند که وندال ها و جوانان بزهکار یکی از بارز ترین و مشهور ترین گروه های بیگانه در جامعه معاصرهستند. به زعم این صاحب نظران، وندال های بیگانه معمولاً در خانه هایی غیر منضبط با والدینی سردرگم و مردد و نا مطمئن زندگی می کنند و درماندگی و احساس اجحاف خود را به صورت قهرآمیز و پرخاشگرانه در مقابل نسل بزرگتر، صاحبان قدرت و همه ی نهاد ها و سازمان های تأسیس شده در جامعه نشان می دهند.

این امر شاید با بحث فیوئر[۲](۱۹۷۳؛به نقل از محسنی تبریزی، ۱۳۸۳)در باب منشاء روانی بیگانگی نسل جوان و روحیه ی انتقام جویی و رفتار توام با خشونت و ویرانگرایانه ی آنان مرتبط باشد.

به عقیده ی وی، احساسات و عواطف صادره از نا خود آگاه جوان که ناشی از ستیز نسل هاست خود را در جهان نا متعارف و غیر عقلایی به طور بارزی نمودار می سازد. به نظر فیونر، بیگانگی روانی خود را در صور رفتار های نا بهنجار نظیر وندالیسم ، خشونت ، میل به انتقام جویی و نظایر آن بروز می دهد.

از سوی دیگر، بیگانگی باعث می شود فرد نسبت به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، تنفر پیدا کرده و در صدد زیر پا گذاشتن و هنجارشکنی برآید که تخریب اموال عمومی نیز از مصادیق بارز آن می باشد. همچنین بیگانگی منجر به تنفر از خویشتن شده و موجبات کاهش عزت نفس در فرد را فراهم می آورد. بدون شک کسی که در خود احساس کرامت و عزت نفس نداشته باشد، راحت تر نسبت به قیود اجتماعی خود را آزاد گذاشته و اقدام به رفتارهای ضد اجتماعی و خرابکارانه خواهد کرد. یکی دیگر از عوارض بیگانگی، کاهش انگیزه های فردی برای داشتن یک زندگی خوب و شایسته است، چرا که این قبیل افراد برای خود و زندگی خویش ارزشی قائل نبوده و به همین خاطر در صدد اصلاح رفتارهای ناشایست خود بر نخواهند آمد.

  • نظریه های ناکامی، احساس اجحاف و پرخاشگری

در جامعه ای پیچیده و بی اعتنا به مسائل اجتماعی، پرخاشگری ممکن است شیوه ی بارزی برای گروههای اقلیت محروم در جلب توجه اکثریت مرفه یا انتقام از آنان  باشد.

قیس(۱۳۸۸) با انجام پژوهشی تحت عنوان”بررسی جامعه شناختی تاثیر احساس محرومیت (اقتصادی، اجتماعی، خدماتی) بر گرایش جوانان۲۹-۱۵ساله به رفتارهای وندالیستی در شهر تهران” به این نتیجه دست یافت که رابطه ی معنادار بین احساس محرومیت نسبی و گرایش به وندالیسم وجود دارد، به طوری که هر چه جوانان، احساس محرومیت نسبی بیشتری داشته باشند، گرایش بیشتری نیز به رفتارهای وندالیستی دارند. نوردمارکر(۲۰۱۰) با انجام پژوهشی به بررسی تاثیر ناکامی در بروز رفتارهای وندالیستی نوجوانان پرداخت و نتیجه گرفت وندالها عمدتاً در یک یا چند بخش اصلی زندگی خود دچار ناکامی شده اند.

ژانورن (۱۳۶۷) معتقد است که آنچه همواره در بررسی وندالیسم مد نظر است،  نقش«احساس اجحاف»نسبت به خویش است.

 

 

مروری بر یک پژوهش: پرفسور گابریل موز استاد روان شناس

مطالعه ی پروفسور موز استاد روانشناسی اجتماعی در دانشگاه رنه دکارت فرانسه تامل بر انگیز است. موز و گروه تحقیقاتی تحت  نظارت وی به تجربه ای  دست زده اند که نشان می دهد  احساس اجحاف و احساس ناکامی  دو انگیزه مهم در خرابکاری و وندالیسم هستند. آنان  پانزده باجه تلفن عمومی پاریس  را که پیش از باجه های دیگر در معرض تخریب و حمله خرابکاران  قرار می گرفت تحت نظر قرار دادند. نتایج مشاهده و بررسی نشان داد که اکثریت قریب به اتفاق ( ۹۰ درصد) کسانی که عامل تخریب تلفن های عمومی بودند دو انگیزه مهم در رفتار ویرانگرانه خود داشتند. اولا دستگاه تلفن شماره مورد نظر را نمی گیرد و سکه را می خورد و پس نمی دهد و ثانیاً فرد تلفن کننده از این که در  کار خود موفق نشده است خشمگین می شود و مشت بر دستگاه تلفن می کوبد. به عبارت دیگر انگیزه خرابکاری دو چیز است. احساس ظلم و ستم و اجحاف و عدم موفقیت در کار.

از این رو معلوم می شود که این  افراد به هیچ وجه قصد دستبرد به دستگاه تلفن و دزدیدن پول را نداشتند، هدف آنان صرفاً مجازات مقصر بوده است. آنان در واقع می خواستند سکه خود را از  دستگاه تلفن غاصب پس بگیرند و او  پس نمی داد و در  نتیجه با مشت  و دسته چتر  و عصا و هر وسیله ای که در  دسترس آن ها بود به جان تلفن خاطی می افتادند و آن را به اصطلاح تنبیه می کردند.

موز و همکارانش با نصب تابلویی در هر یک از پانزده باجه تلفن به مراجعه کنندگان پیام دادند.

« پول خود را از فلان نشانی پس بگیرد… برای مکالمه تلفنی هم لطفاً به نزدیک ترین باجه تلفن به نشانی زیر مراجعه فرمایید.

با این کار و نصب تابلو مذکور خرابکاری و تخریب در تلفن های عمومی حدود ۳۰ درصد کاهش یافت. موزر نتیجه گرفت که گفتگو اساس رابطه اجتماعی است. آنچه همواره در بررسی وندالیسم مد نظر است نقش « احساس اجحاف» نسبت به خویش است. احساس اجحاف در موقعی که تلفن سکه را پس نمی دهد و شماره را نمی گیرد به قدری قوی است که بسیاری از مراجعه کنندگان  متظلم خشمگینانه مثبت بر دستگاه تلفن می کوبند تا شاید بتوانند سکه خود را پس بگیرند. اگر هم نتوانستند سکه را پس بگیرند. اگر هم  نتوانستند سکه را پس بگیرند   حداقل خرسندند که تلفن تنبیه شده است. بسیاری از افراد که خشمگینانه به دستگاه تلفن مشت می کوبند. از به هدر رفتن سکه و زحمتشان ناراضی هستند و در واقع این خشم، واکنشی آنی  در  مقابل احساس اجحافی است که شخص دارد نه عادت. بسیاری از کسانی که با گوشی تلفن به دستگاه می کوبند و … قصد پس گرفتن سکه و احتمالاً تنبیه تلفن را  دارند، در شرایطی دیگر و تلفنی سالم، به احتمال بسیار، این کار را نخواهند کرد. ولی به هر حال عمل  آن ها وندالیسم است. ( محسنی تبریزی ۱۳۸۳)

 

 

  • نظریه ی برآیند کلارک :

کلارک کوشیده است تا باارائه ی مدلی علمی ـ توصیفی  به تبیین رفتار وندالیسمی بپردازد.

تحقیقات نشان داده این معضل اجتماعی بسیار پیچیده است و تحت تأثیر متغیر های زیادی قرار دارد. بر خلاف پدیده های طبیعی پدیده های اجتماعی نظیر وندالیسم تابع یک علت نیستند. به همین دلیل برای شناخت هر واقعیت اجتماعی و چگونگی شکل گیری آن باید به دنبال فهم علل متعدد آن بود.

شکست ها و عقده های روانی پنهان، امیال سرکوب شده، احساس درماندگی، سرخوردگی و ناتوانی در به دست آوردن حقوق فردی نیز از دیگر موجبات بروز این پدیده است.

اغلب وندال ها مجرد و از نظر تحصیلی نا موفقند. بیشترآنها باسرخوردگی ها، شکست ها  و ناکامی های مختلف در زمینه ی تحصیلی، حرفه ای، مالی، اجتماعی و خانوادگی مواجه بوده اند. بنابراین دارای نوعی شخصیت پرخاشگر، بی ثبات ،  ضد جامعه، نامطمئن، کینه جو، نا آرام، کنجکاو، انتقام جو، نا شکیبا و در عین حال مأیوس هستند .

بیماری های روحی وروانی، عصبیت، پرخاشگری و افسردگی در بین جوانان وندال زیاد دیده می شود. این افراد به دلیل عدم تعادل روانی در تشخیص هنجارها از ناهنجارهای اجتماعی با مشکل مواجه می شوند و عقده های روانی خود را با اقدامات خشونت آمیز خرابکارانه تخلیه می کنند. همچنین فقر اقتصادی را می توان یکی از مهمترین عوامل بروز وندالیسم دانست. وجود اختلاف طبقاتی در جامعه موجب می شود آنهایی که در فقر زندگی می کنند دست به انتقام از افراد بالا دست جامعه بزنند که ازجمله این موارد می توان به خط انداختن روی خودروها اشاره کرد .

پایین بودن سطح تحصیلات، مصاحبت با دوستان وندال و ازخود بیگانگی نیز از دیگر عوامل زمینه ساز این نوع رفتار است .

میزان درآمد خانوار، شرایط نامطلوب محیط خانه، میزان بالای اختلافات خانوادگی، وضعیت نا مطلوب تحصیلی و احساس تبعیض در مدارس و محیط اجتماعی و خانوادگی از مهمترین عوامل زمینه ساز بروز رفتار های وندالیستی است .

معمولا افرادی که از زندگی خود راضی نیستند و احساس می کنند که اجتماع برای نیل به اهدافشان کمکی نکرده با تخریب اموال عمومی سعی در آرام کردن خود دارند. این قبیل اشخاص از آنجا که توان انجام کارهای بزرگ را ندارند با آسیب رساندن به اموال عمومی به نوعی خود را تخلیه ی روحی و روانی می کنند .

مارشال و مییر دو تن از صاحب‏نظران وندالیسم معتقدند: هدف عمده وندال‏ها از اقدام به کارهاى تخریبى، تخریب اموال است تا آسیب‏رسانى به افراد. کارهاى وندالیستى که عمدتا توسط کودکان و جوانان انجام مى‏گیرد نوعى شیطنت و شوخى است تا بزهکارى، افراد وندال بى‏آن‏که بدانند، این اعمال را انجام مى‏دهند و اعمال خود را بیشتر شوخى و به اصطلاح معروف «آتش‏بازى» قلمداد مى‏کنند. به نظر این دو دانشمند، تخریب اموال براى وندال‏ها نوعى تفریح و هیجان است. این اعمال از نوعى تعامل جمعى نشأت مى‏گیرد و رفتارى است خودبه‏خودى و بدون برنامه‏ریزى پیشین.

به عقیده ی این دو پژوهشگر، وندالیسم در بسیارى از موارد، رفتارى است که برآیند واکنش‏هاى گروهى است و پاسخ تعاملى هر یک از شرکت‏کنندگان روى اعمال شرکت‏کننده ی دیگر تاثیر گذاشته و عمل گروهى وندالى به وجود مى‏آید. شرکت در این اعمال به هر فرد، موقعیت و تعامل گروهى مى‏دهد و از طریق درگیرى مستقیم، فرد از این‏که عضوى حاشیه‏اى باشد، پرهیز مى‏کند. (رمضانى، ۱۳۷۵)

زیمباردو در نتیجه‏گیرى از تحقیقات خود درباره موضوع تخریب ارادى اموال عمومى، چنین نظر مى‏دهد که ارتباط قوى و محکمى بین فردیت (بیگانگى) و وندالیسم وجود دارد. براى نمونه او به قرار دادن ماشین بلیط‏گیر به جاى پرسنل حمل و نقل اشاره مى‏کند که این مسئله تأثیر زیادى در ایجاد احساس گمنامى در بین مسافران داشته است. او در رابطه با نقش گروه و تأثیر آن بر وندالیسم معتقد است که این روند هنگامى بیشتر نمایان مى‏شود که وندال‏ها به صورت گروهى عمل مى‏کنند. به دلیل پرستیژ و شأن گروه، خطا مى‏تواند بزرگ‏تر شود چون مسئولیت بین تمامى اعضاى گروه تقسیم مى‏شود. به موازات این کشف این چنین به نظر مى‏آید که هشتاد درصد از وندال‏هایى که به وسایل حمل و نقل عمومى صدمه وارد مى‏کنند به‏طور گروهى عمل مى‏کنند (رمضانى،۱۳۷۵). زیمباردو و دیگران نشان داده‏اند که اعمال قبلى وندال‏ها، احتمال وقوع تخلف مجدد را افزایش مى‏دهد. هر فرد در گروه کار خود را از جایى شروع مى‏کند که دیگرى در آنجا کار را تمام کرده است. بر این اساس، اگر شرکت‏هاى حمل و نقل بخواهند خسارت ناشى از این اعمال را کاهش دهند، باید به سرعت وسایل نقلیه را تعمیر کنند تا اثرى از خرابى‏ها باقى نماند.

هوبر از مطالعات خود درباره ی وندالیسم به این نتیجه رسیده است که در برخى موارد دلیل رفتار تخریبى وندال‏ها نیاز آنان به توجه است. عمدتاً، این افراد را جوانانى تشکیل مى‏دهند که از کودکى کمبود محبت داشته و در جست‏وجوى تشخص‏اند، لذا با انجام این اعمال قصد دارند تا توجه دیگران را به خود جلب کنند.

غریبی)۱۳۸۵) معتقد است که در زمینه ی علل وندالیسم می‏توان به سه مورد اشاره کرد:

۱) عدم‏ امکان تخلیه هیجانی در مردم:همه افراد بشر نیاز دارند تا در مواقعی‏ هیجانات خود را تخلیه کنند،در مواقعی بلند بخندند یا گریه کنند. فریاد بکشند،یا حتی برخی اعمالی را انجام دهند که با سن و یا موقعیت اجتماعی‏شان سنخیت کامل نداشته باشد،مثلا انجام‏ برخی از شیطنت‏ها در سنین بزرگسالی.

۲) احساس تضاد و تعارض منافع با سیستم: هنگامی که افراد با سیستمی که در آن حضور دارند احساس تضاد داشته باشند و منافع خود را با منافع سیستم در تعارض بدانند، دست به رفتارهای‏ تخریب‏گرانه می‏زنند. این افراد به دلیل عدم احساس همنوایی با جامعه و امکانات موجود در جامعه به تخریب اموال می‏پردازند.

۳) عدم آموزش‏ رفتارهای صحیح و به عبارتی آموزش مهارت‏های سازگاری‏ در خانواده به افراد و عدم ارائه ی الگوهای مناسب: این علت‏ شامل آن دسته از افرادی است که جزء شهروندان عادی جامعه‏ محسوب می‏شوند و در شرایط خاصی که معمولا توسط محیط ایجاد می‏شود دست به رفتارهای تخریب‏گرایانه می‏زنند. این‏ افراد هیچ‏گاه نیاموخته‏اند که مدرسه، خیابان، تلفن عمومی، اتوبوس و غیره اموالی هستند که در حقیقت متعلق به خود آن‏هاست‏ و برای تعمیر مجدد آن‏ها، خودشان هستند که باید به صورت‏ غیرمستقیم هزینه های مربوطه را پرداخت کنند. از طرفی خانواده نیز به آنان‏ نیاموخته است که هنگام عصبانیت و پرخاشگری چگونه رفتارشان را کنترل‏ کنند. آموختن مهارت‏های زندگی و مهارت‏های سازگاری در خانواده به افراد در جلوگیری از بروز رفتارهای تخریب‏گرایانه نقش‏ بسزایی خواهد داشت.تحقیقات نشان می‏دهد که رفتار وندال‏ها اغلب عکس العملی است به سرکوبی‏هایی که از خانواده تا اجتماع‏ اعمال می‏شود و تلاش برای نشان دادن خشم و نفرت نسبت به نظم‏ حاکم.

مقصودی و بنی فاطمه(۱۳۸۳)، در تبیین علل و عوامل وندالیسم، موارد زیر را مورد توجه قرار داده اند:

– ممکن است این پدیده ناشی از همرنگی با جماعت باشد. افرادی که دارای اختلالات رفتاری هستند، در برخی موارد به علت مشاهده ی رفتارهای وندالیستی دیگران، تحریک و تهییج شده و خود نیز مبادرت به انجام رفتارهایی مشابه ورزند. به عنوان مثال با مشاهده ی یک نوشته روی نیمکت چوبی پارک، آنها نیز دست به کار شده و یک جمله ی یادگاری بر روی آن حکاکی کنند.

– وندال ها اغلب  رفتار خود را به نوعی توجیه می کنند و خرابکاری های خود را جدی تلقی نمی کنند چرا که از روی خشم انجام نگردیده است.

– تغییرات سریع اجتماعی و ظهور فناوری های مدرن نیز اگر چه بسیاری از مشکلات انسانها را رفع کرده است، اما در برخی زمینه ها نیز ره آورد از خود بیگانگی را به ارمغان آورده که این امر به توسعه ی رفتارهای وندالیستی دامن زده است.

– عدم مشارکت اجتماعی شهروندان نیز از دیگر عوامل موثر در بروز وندالیسم می باشد. عدم مشارکت مدنی، شهروندان را نسبت به کالبد شهر بی تفاوت بار می آورد، به گونه ای که  حتی اگر خودشان هم به رفتارهای تخریبی نپردازند، در صورت مشاهده ی این قبیل رفتارها از سوی دیگران، واکنشی  از خود نشان نخواهند داد.

– عدم رابطه ی نزدیک و قابل اعتماد بین شهروندان و نظام مدیریت شهری نیز از دیگر عوامل موثر در بروز وندالیسم می باشد. وقتی شهروندان احساس کنند یا بر این باور باشند که مالیات و عوارضی که پرداخت می کنند صرف آبادانی و بهبود کیفیت زندگی آنان نمی شود، اعتماد خود را نسبت به مدیریت شهری از دست خواهند داد.

دیگر صاحب نطران مسائل شهری نیز به مداخله ی عوامل متعدد در بروز وندالیسم اشاره دارند. آنها علل وقوع وندالیسم را مجموعه‌ای به هم تنیده از عوامل فرهنگی و اجتماعی نظیر: بیکاری، شکاف طبقاتی، اوقات فراغت، کمبود فضاهای ورزشی و تفریحی و … می دانند.

احمدی و جان حسنی(۱۳۸۹) با انجام پژوهشی به بررسی تاثیر شادی های کاذب جوانان بر گرایش به وندالیسم در استان مازندران پرداختند. نتایج این مطالعه نشان می دهد میان عوامل فردی و رفتارهای وندالیستی رابطه ی مستقیم وجود دارد. همچنین میان عوامل اجتماعی- روانی و عوامل اقتصادی با بروز رفتارهای وندالیستی رابطه ی مثبت وجود دارد.

رضایی و همکاران(۲۰۱۰) با انجام پژوهشی، به بررسی وندالیسم در تهران پرداختند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین میزان تخریب اموال عمومی و ۵ مولفه ی محیطی، رابطه ی مشخصی وجود دارد:

۱)  تعدّد رفتارهای وندالیستی در یک مکان یا بر روی یک وسیله، وندالها را به انجام رفتارهای تخریبیِ بیشتر ترغیب می نماید.

۲)  وندال ها به تخریب سطوح شفاف مثل سنگهای گرانیتی  کمتر علاقه نشان می دهند و بیشتر گرایش به تخریب سطوح غیر شفاف دارند.

۳)   وندالها بیشتر علاقه مند به تخریب سطوح و فضاهای پهن و گسترده هستند تا سطوح و وسایلی با اندازه های کوچک.

۴)  وسایل و تجهیزات شهری که از استحکام و مقاومت کمتری برخوردارند، بیشتر مورد توجه و یورش وندالها قرار می گیرند.

۵)  کیفیت ساخت و همنوایی فضا یا تجهیزات شهری با مکانی که در آن قرار گرفته اند، انگیزه ی وندالها را برای تخریب کاهش می دهد.

از میان علل شایع وندالیسم که در جوامع بشری شناخته شده‌اند برخی از آنها که در جامعه ی ما نقشی جدی و پررنگ دارند به شرح زیر می باشند:

تضاد طبقاتی:

وندال‌ها به طبقه ی خاصی تعلق ندارند و تنها در محدوده‌های مشخص از شهرها به خرابکاری نمی‌پردازند. یک خرابکار، اعمال ناهنجار خود را در همه جای شهر به نمایش می‌گذارد و محدودیتی قائل نمی‌شود. با این حال، می‌توان ادعا کرد وجود خرده فرهنگ‌ها و مهاجرنشینی در یک محدوده ی مشخص شهری به افزایش وندالیسم در آن بخش از شهر کمک می‌کند. در واقع طبقات مختلف اجتماعی و افزایش زیاد فاصله ی میان آنها، خاستگاه عمده ی وندالیسم محسوب می‌شود.

هنگامی که یک جامعه دچار تضاد و اختلاف طبقاتی می‌شود، تفاوت‌های پنهان در لایه‌های درونی زندگی نظیر تربیت خانوادگی، نگرش فردی و اختلاف در جنبه های اخلاقی و عقیدتی در رفتارهای ساکنین شهر تجلی می‌یابد و به حوزه‌های ملموس زندگی و رفتار اجتماعی کشیده می‌شود. در چنین حالتی، سازه های موجود در مناطق شهری مرفه نشین بیش از پیش در معرض تخریب وندال ها قرار خواهد گرفت.

هیجان های روحی:

به طور کلی وقتی هیجان های انسان مجال بروز مناسب پیدا نکند، به صورت عصبانیت، پرخاشگری، عصیان جمعی و خودنمایی، آشکار می شود و چه بسا در صورت مهیا بودن دیگر عوامل زمینه ای به تخریب اموال عمومی بینجامد. افزایش کمیت و کیفیت مراکز تفریحی، مجموعه‌های ورزشی و امکانات تخلیه ی انرژی شهروندان به ویژه نوجوانان و جوانان و ارائه ی تسهیلات برای استفاده ی اقشار مختلف مردم از آنها یکی از کارکردهای مطلوب جامعه است که به کاهش وندالیسم منجر می‌شود اما متاسفانه بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک کشورمان در این زمینه با محرومیت مواجهند.

خودنمایی در گروه دوستان نیز در این حوزه، آسیبی جدی است و بسیار پیش می‌آید که عده‌ای از دانش آموزان سوار بر اتوبوس به پاره کردن روکش صندلی‌ها می‌پردازند یا در ایستگاه اتوبوس شیشه‌های جداره ی سرپناه را می‌شکنند تا قدرت بازو و جسارت خود را به رخ همسالان کشانده و جلب توجه و خودنمایی کنند.

ضعف در اعمال قانون:‌

درباره ی تخریب اموال عمومی، قوانین مفصلی وجود دارد، برای مثال قانونگذار برای برخی انواع وندالیسم تا ۱۰ سال مجازات حبس در نظر گرفته است. مشکل اینجاست که این قوانین به گونه‌ای جامع و مانع و به صورت گسترده اِعمال نمی‌شود.

با این توضیح که اگر وندالیسم در خدمت هدفی بزرگ‌تر نظیر مخدوش کردن امنیت عمومی، ایجاد خطر فاحش برای دیگران و خسارت به یک نهاد خاص باشد، فرد متخلف از اِعمال قانون درباره ی عملش می‌هراسد وگرنه تخریب مثلاً یک باجه ی تلفن به صورت جزیی هرگز ترس از جریمه و اِعمال مجازات را در بر ندارد.

شکربیگی و محمدی راد(۱۳۸۷)، با انجام پژوهشی در زمینه ی وندالیسم در شهر تهران، به نتایج زیر دست یافتند که می تواند ما را در تبیین علل و عوامل زمینه ساز وندالیسم یاری دهد:

۱)  بین رفتار خانواده ها با فرد و ارتکاب رفتار نابهنجار وندالیسم رابطه ی معنادار وجود دارد.

۲)  بین تمایل به گذران اوقات فراغت با کارهای خطرناک و هیجان و ارتکاب وندالیسم رابطه ی معنا دار وجود دارد.

۳)  بین تحریک پذیری فرد و ارتکاب رفتار وندالیستی رابطه ی معنادار وجود دارد.

۴)  بین جلب توجه مردم و ارتکاب رفتار وندالیستی رابطه ی معنادار وجود دارد.

۵)  بین عدم قدرت قضاوت فرد و ارتکاب رفتار وندالیستی رابطه ی معنادار وجود دارد.

۶)  بین عصبانیت و ارتکاب رفتار وندالیستی رابطه ی معنا دار وجود دارد.

۷)  بین رشد ناکافی شخصیت و ارتکاب رفتار وندالیستی  رابطه معنادار وجود دارد.

۸)  بین کمبود توجه یا توجه بیش از حد و ارتکاب رفتار وندالیستی رابطه ی معنادار وجود دارد.

به هر حال، اغلب کارشناسان معتقدند که وندالیسم معلول علت واحدی نیست. براساس نظریه ی کلارک(۱۹۹۷) ، هشت متغیر مستقل و در عین حال وابسته به هم در بروز رفتارهای ناهنجار ازجمله وندالیسم موثرند. این متغیرها عبارتند از:

۱) محیط‌های نخستین تربیتی و تجارب دوران کودکی؛ زندگی در محله های فقیر نشین، خشن و محرومیت از امکانات مناسب بازی و فعالیت در سالهای نخست زندگی می تواند روحیه ی انتقام جویی و خشم را در نوجوانان افزایش دهد.

۲) توارث؛ که این متغیر شامل عواملی نظیر ضریب هوشی است. بیشتر مجرمان از ضریب هوشی پایین‌تری نسبت به دیگران برخوردارند.

۳) ویژگی های شخصیتی؛ که به شخصیت پرخاشگر، برون‌گرا، ضد اجتماعی و انتقام‌جو تقسیم می‌شود.

۴) وضعیت اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی؛ اغلب وندال‌ها جوان و از جنس مذکرند. همچنین دارای تحصیلات پایین هستند، از نظر شغلی غیرماهر و از نظر وضعیت تاهل مجرد و در طبقات فرو دست و پایین جامعه قرار دارند.

۵) وضعیت فعلی زندگی بزهکاران و وندال‌ها نشان می‌دهد که آنها در مناطق درون شهر ساکن‌اند و بیشتر در مناطق فقیرنشین زندگی ‌می‌کنند و دارای دوستان بزهکار هستند.

۶) این افراد اغلب در محیط‌های تحصیلی درگیر سلسله رفتارهای خشونت‌آمیز‌ند. این عده دارای تجربه ی تنبیه بدنی در محیط تحصیلی هستند.

۷) شرایط  و وضعیت مکانی و موضوعاتی که وندال‌ها نسبت به آنها حساسیت دارند، عبارت است از خیابان‌های خلوت و بدون گشت که پلیس در آن رفت و آمد ندارد.

۸) متغیر آخر مربوط به جریان‌های ادراکی، شناختی و انگیزشی است. وندال‌ها اغلب قدرت خطرپذیری پایینی دارند. نکته ی دیگر آنکه برای اعمال خود توجیه‌پذیری دارند و تصور کیفر پایینی را برای رفتارشان درنظر می‌گیرند. این عده در رفتارهایشان با یک سلسله اختلالات روحی‌-روانی و عاطفی دست به گریبان هستند.

فیضی و همکاران(۲۰۰۸)، علل بروز وندالیسم را به دو دسته ی عوامل بیرونی و درونی تقسیم کرده اند. منظور از عوامل بیرونی، ویژگی های ذاتی محیط های شهری و موضوعات مورد رفتارهای وندالی و عوامل درونی، ویژگی های شخصیتی و فردی وندال ها می باشد. برخی از کارشناسان و پژوهشگرانی که بر روی وندالیسم کار می کنند، معتقدند رفتارهای وندالیستی در واقع واکنشی به محیط اجتماعی است که رضایت بخش نمی باشد، این امر، احساس تعلق اجتماعی به آن مکان را از بین برده و رفتارهای تخریب گرایانه را افزایش می دهد. مرادی(۲۰۰۲) بر این باور است که وندال ها فاقد احساس مالکیت در مورد وسایل و امکانات شهری می باشند. به دیگر سخن، اموال عمومی شهر را از آنِ خود نمی دانند.

هیرشی به عنوان یکی از پیشگامان نطریه ی کنترل اجتماعی معتقد است که وندالیسم یکی از جلوه های رفتارهای جنایی می باشد و نتیجه ی فقدان یا ضعف نظارت و کنترل اجتماعی است(به نقل از تروی[۳]، ۲۰۰۵).

وین مایر[۴](۲۰۰۲)، معتقد است که طراحان شهری را باید خرابکاران اصلی در شهر دانست چرا که آنان با طراحی های نامناسب در فضاهای شهری و نیز استفاده از مواد و تجهیزات بدون کیفیت، زمینه های بروز وندالیسم را فراهم می نمایند. البته نتایج پژوهشی اخیر از این نظر حمایت نمی کنند چرا که در بسیاری از شهرها که طراحی فضاهای شهری و وسایل مورد استفاده ی عموم نیز از سطح کیفی بالایی  برخوردار بوده است، نشانه هایی از وندالیسم به چشم می خورد.

 


[۱]- Hauber

 

[۲] -Feuer

[۳] -Turbey

[۴]- Weinmyer

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0