جمعیت روزافزود کلانشهرها و اراضی بلااستفاده
یکی از مشکلاتی که طی سال های اخیر توجه مسئولان را به خود جلب کرده، افزایش جمعیت در پی مهاجرپذیری بالای کلانشهرهاست. جمعیتِ سرازیر شده به شهر، نیازمند مسکن و خدمات هستند. از طرفی مساحتِ هر شهر، عدد یکسانی است که قابل تغییر نیست. ناگزیر میتوان از اراضی درون شهری که کاربری خاصی نداشته و بلا استفاده در گوشه و کنار شهر رها شدهاند، برای تامین سرانه های مورد نیاز شهر استفاده کرد. امری که متاسفانه نادیده گرفته می شود.
در افسانه های یونانی هرگاه خدایان، از فردی خطاکار می رنجیدند، او را محکوم به کاری عبث و تکراری تا ابد می کردند. مثلا در مقاله افسانه سزیف از آلبر کامو، می خوانیم که وی قهرمانی یونانی است که مورد خشم خدایان واقع شده و مجبور است سنگی را تا قله ی کوهی بغلتاند. سنگ که به قله کوه می رسد، به سمتِ دیگر سقوط می کند و سیزیف باید دوباره سنگ را به بالا برساند و همین سیکل را تا ابد طی کند.
امید واهی در این افسانه ها همیشه به عنوان بدترین شکنجه روحی برای افراد در نظر گرفته شده است. حالا همین شکنجه و امیدهای واهی را به نوعی دیگر در محلات شهرمان می بینیم. در گزارش های مردمی از محلات بارها شنیدهایم که مردم از آغاز به کار شهرداری برای ساماندهی بخشی از محله شان ابراز امیدواری و خرسندی کرده اند. اما چند ماه بعد هم چنان پروژه ای نیمه کاره باقی مانده و تبعاتِ آن ساکنان را دچار مشکل کرده است. این فرآیند چندین بار در طول سالیان تکرار شده و هم چنان کارها بی نتیجه مانده است.
شاید این مقایسه، قیاس مع الفارق به نظر برسد اما اگر پای گلایه های مردم بنشینید، بی اعتنایی مسئولان شهری به محلات و طرح های ادواری که نیمهکاره، رها میشود، مصداقِ همان سنگی خواهد بود که مدام به بالای کوه رفته و باز به پایین میغلتد. به خصوص ساکنانِ بافتهای فرسوده در سطحِ شهرها که از تبدیل اراضی بلااستفاده به فضاهایی ناامن خبر می دهند. این اراضی چه مالک خصوصی و چه دولتی داشته باشد، مدیریت شهری موظف به پیگیری مسائل مربوط به آن هاست.
اراضی زیادی با مساحت بالا در سراسر کشور وجود دارد که به حال خود رها شده و به قولی به فضاهایی بیدفاع در شهر بدل شدهاند. این اراضی ظرفیت بالقوهای برای تبدیل شدن به کاربریهای مورد نیاز شهر دارند اما متاسفانه مسئولان هیچگونه عملیات اجرایی روی آن ها انجام نمیدهند. هزاران نوع طرح برای آن ها تصویب می شود اما طی سالیان، این فضاها به همان شکل در شهر باقی می مانند. این فضاها را می توان به عنوان پارکینگ و راه حلی برای ترافیک سرسام آور کلانشهرها نیز استفاده کرد.
همچنین اراضی فراموش شده می توانند به عنوان فرصتی طلایی برای حل معضلات شهری و کمبود سرانههای محلات در طرحهای ساماندهی بافت فرسوده و نوسازی آنها، در نظر گرفته شوند، اما اکنون تنها به محلی برای ارتکاب جرایم تبدیل شدهاند و ساکنان محلات را با معضلات فراوان مواجه کردهاند.
استفادهی صحیح از این اراضی و ساماندهی آنها اولویتی است که در شهرهای امروز نادیده گرفته شده است. در خصوص منظر شهری قوانینی وجود دارد که گاه مسئولان را موظف به جریمه افرادی میکند که با نصب بنر یا تابلو از زیبایی شهر کاسته اند. آیا قوانین و مقرراتی در خصوص اراضی بلااستفاده شهری نباید وجود داشته باشد که نه تنها ظاهری نازیبا به شهر بخشیدهاند بلکه در بلندمدت نهادهای مختلفی را در پی وقوع جرایم درگیر خود میکنند؟
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.