جایگاه میراث فرهنگی در توسعه ی پایدار شهری – (۱)
امروزه در شهرهای ایران پدیده ی دو گانگی و سردرگمی میان هویت تاریخی و فرهنگی ، از یک سو و رشد روز افزون تحولات اجتماعی و فضایی شهرنشینی جدید،از طرف دیگر ، به یک مساله ی ملی و همگانی تبدیل شده است.پیشینه ی نیرومند تاریخی و فرهنگی سنت شهرنشینی در ایران و رشد فزاینده ی پدیده ی جهانی شدن ، به تشدید این چالش و ظهور بحران هویت ،از جمله بحران هویت شهری و فضایی کمک کرده است .مقابله با این دوگانگی و بحران به یک رویکرد راهبردی درازمدت و نگرش علمی و جامع نیاز دارد .شاید مناسب ترین راهکار در این زمینه توسل به رویکرد« توسعه ی شهری پایدار»و تدوین دستور کار ملی توسعه ی شهری پایدار است که زمینه ی آن تا حدودی فراهم شده است.یکی از محورهای توسعه ی شهری پایدار ایجاد پیوند و تعامل میان ارزشهای تاریخی و فرهنگی با توسعه ی کالبدی-فضایی است که در ایران هنوز جایگاه شایسته ی خود را پیدا نکرده است.
این وظیفه ی خطیر به سه گام اساسی نیاز دارد:
الف-مفهوم سازی و تدوین یک نگرش راهبردی درزمینه ی میراث فرهنگی
ب-نهاد سازی در زمینه ی ایجاد تشکیلات و قوانین مناسب با نیازهای جدید
پ-ترویج و آموزش همگانی و تقویت مشارکت عمومی و تشکلهای مردمی
توسعه ی پایدار و ارزشهای تاریخی و فرهنگی
آثار به جا مانده از گذشتگان یک عنصر اساسی در ایجاد و حفظ هویت ملی-فرهنگی ماست.آنها منابعی بدون جایگزین هستند که می توانند میان آینده و گذشته ی ما وحدت ایجاد کنند.
اما نکته و مساله ی مهم این است که چگونه آثار تاریخی و میراث فرهنگی را در متن برنامه های توسعه و عمران شهری و منطقه ای به کار گرفت،به نحوی که به جای ایفای نقش میراث بتوانند به عنوان منبعی توسعه آور ،زنده و هویت بخش با زندگی واقعی ،جاری و روزمره ی عموم مردم عجیم شوند.
در برنامه ریزی فضای و توسعه ی پایدار شهری آن دسته از آثار تاریخی و فرهنگی نقش تعیین کننده دارندکه به مکان و فضا وابسته هستندو در واقع پیوستاری از زمان-مکان یا تاریخ-جغرافیا محسوب می شوند.
با توجه به این تعریف می توان به برخی از ویژگیهای آثار تاریخی و فرهنگی، از منظر برنامه ریزی و طراحی شهری اشاره کرد.
نخست اینکه هر بنا ،مجموعه و یا فضای شهری ،برای پاسخگویی به نیازهای محسوس و متنوع انسانی پدید آمده است،بنابراین عمده کردن هویت کالبدی و ارزشهای معماری و تاکید یکجانبه بر حفظ بناها و آثار قدیمی به صورت منفرد و نادیده گرفتن ابعاد پیوستگی آنها با وضع زندگی ، فضاهای عمومی و فرهنگ مردم پیرامون آنها ،معمولا با نوعی مقابله با توسعه ی پایدار شهری و ستیزه با برنامه ریزی فضایی می انجامد.بنابراین لازم است که ارزشهای آثار تاریخی و معماری ،به عنوان بخشی از ارزشهای عمومی حیات شهری و در ارتباط زنده با شهر و شهروندان در نظر گرفته شود.به بهانه ی حفظ آثار تاریخی و فرهنگی نباید آنها را از مردم جدا ساخت،بلکه باید امکانات بهره برداری بهینه از آنها را فراهم آورد.
دوم اینکه هر چند گذشت زمان و حیات تاریخی به بناها و فضاها ارزش می بخشد ،ولی زندگی و حیات روزمره ی مردم یک شهر نیز ارزش آفرین است و به سهم خود به ماندگاری و تجسم فضایی نیاز دارد. از این نظر توسعه ی پایدار شهری ایجاب می کند که در کنار حفظ و احیای ارزشهای تاریخی و قدیمی ،با ایجاد یادمانها و نشانه های شهری جدید به ارزشهای نوین نیز هویت کالبدی و فضایی ببخشد و میان گذشته و آینده ارتباطی زنده و خلاق برقرار سازند.
سوم اینکه آثار و بناهای تاریخی و قدیمی ،بخش معینی از ارزشهای عمومی یک شهر را تشکیل میدهند.از این نظر در ساماندهی فضاهای شهری نباید فقط به حفظ و تقویت یک بعدی ارزشهای معماری و کالبدی اکتفا کرد ،بلکه لازم است که ارزشهای تاریخی و فرهنگی در متن حیات عمومی شهر و ارتباط با سایر ارزشهای زندگی جمعی در نظر گرفته شود.
چهارم اینکه ارزشهای تاریخی و فرهنگی شهرها منحصر به یادمانهای حکومتی و ناحیه ی مرکزی شهر نیست ،بلکه هر گوشه و ناحیه ی شهر برای خود سرگذشت و ارزشهایی دارد که به سهم خود به هویت های محلی و محله ای شکل می دهند و به تنوع و سرزندگی در سراسر شهر کمک می کنند.
بنابراین لازم است که در کنار برنامه های حفظ واحیای مراکز شهری ،برنامه های نوسازی و بهسازی مراکز محله ای نیز در دستور کار قرار گیرد.به ویژه اینکه شهرهای امروزی با ابعاد وسیع جمعیتی و کالبدی خود ابعادی وسیع تر از هویت تک مرکزی پیدا کرده است.
پنجم اینکه در دنیای معاصر ارزشهای فرهنگی به منبع مهمی برای تولید ارزشها ی اقتصادی تبدیل شده است با گسترش اقتصاد پسامدرن و تغییر سبک زندگی و گرایش به فضاهای فرهنگی و مصرف کالاهای فرهنگی و نیاز به جستجوی زیبایی و هویت تاریخی-فرهنگی،در زندگی فردی و اجتماعی روندی فزاینده پیدا کرده است.
شاید بتوان گفت که پس از یک قرن غلبه ی نظریه های توسعه ی اقتصادی ،اینک توسعه ی اقتصادی و فرهنگی با هم توام شده اند.
نگاهی به تجارب جهانی در برنامه ریزی میراث فرهنگی
موضوع حفاظت از میراث فرهنگی و برنامه ریزی برای آن اگر چه پیشینه ای دراز در تاریخ جهان دارد ولی رویکرد گذشته بیشتر بر اهداف حفاظتی یا پژوهشی استوار بوده است .اما در طول چند دهه ی اخیر همراه با رشد بحرانهای شهرنشینی و رواج نظریه ی توسعه ی پایدار شهری ،موضوع برنامه ریزی برای آثار تاریخی و فرهنگی به عنوان بخشی از پایداری اجتماعی و فرهنگی وارد برنامه ریزی توسعه،به ویژه برنامه ریزی و طراحی شهری شده است. همراه با رشد پدیده ی جهانی شدن ،گسترش ارتباطات و رواج اقتصاد پسامدرن نقش فرهنگی شهرها ابعاد وسیع تر و جدی تری پیدا کرده است.شهرها دیگر فقط مرکز تولید و توزیع صنایع و خدمات سنتی نیستند،آنها امروزه برای دوام و بقای خود به هویت فضایی ،جاذبه های فراغتی و گردشگری و تعامل فرهنگی نیاز دارند.
بازنگری در مفهوم حفاظت میراث فرهنگی
آثار تاریخی و فرهنگی با دو کارکرد متعارض یعنی حفاظت و استفاده روبه رو هستند.امروزه موضوع چگونگی استفاده از میراث فرهنگی به یکی از مباحث مهم در برنامه ریزی فضایی (شهری و منطقه ای )تبدیل و دیدگاهها و راه حلهای جدیدی برای آن مطرح شده است.در زبان انگلیسی روزمره اگرچه دو واژه ی ”preservation“ و ”conservation“ معمولا به طور مترادف در مفهوم حفاظت به کار میرود،ولی در متون شهرسازی جدید میان آنها تمایز قایل میشوند.
اولی بیشتر بر حفظ و نگهداری آثار به صورت اصل و بدون تغییر دلالت دارد،ولی واژه ی دوم با عناصری از تغییر و اصلاح و تقویت همراه است.در زبان فارسی برای نشان دادن این تمایز می توان از اصطلاحات حفاظت ایستا و حفاظت پویا(فعال)استفاده کرد.حفاظت فعال از میراث فرهنگی مستلزم ایجاد پیوند و وحدت میان میراث گذشته با زندگی امروز و بهره گیری پایدار از آنها در جهت غنی تر کردن هویت فضایی و کیفیت محیط زندگی و پاسخگویی به نیازهای امروزی جوامع انسانی است.بنابراین در رویکرد نوین ،مدیریت میراث فرهنگی بخشی از وظایف آمایش سرزمین و طرحهای توسعه و عمران شهری و منطقه ا ی است.
اما حفاظت و بهره برداری از میراث فرهنگی باید به نحوی صورت گیرد که نه تنها کوچک ترین آسیبی به موجودیت پایدار این آثار وارد نسازد،بلکه در ضمن جلوگیری از انهدام ،فرسایش و انزوا و فراموشی آنها باعث بهسازی و پایداری ثمر بخشی آنها شود.
به موجب تجارب جدید جهانی و توصیه ینهادهای بین المللی حفاظت پویا و فعال از میراث فرهنگی به معنای جلوگیری از انزوا و متروک شدن آثار تاریخی – فرهنگی و بهره گیری از آنها در جهت فعالیتها و کاربریهای سازگار ، مثل فعالیتهای علمی آموزشی ،تفریحی و گردشگری است.در عین حال بهره برداری از میراث فرهنگی به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از توسعه ی اقتصادی-اجتماعی هر جامعه محسوب می شود.
وضعیت برنامه ریزی میراث فرهنگی در ایران
در ایران پیشینه ی قوانین و تشکیلات مربوط به میراث فرهنگی ،به طور عمده بر رویکرد سنتی استوار است که نگرشی موزه ای –حفاظتی و ایستا به آثار تاریخی و فرهنگی دارد.محتوای حقیقی میراث فرهنگی در اصل معرف «منابع و ثروت فرهنگی»است که در کنار منابع طبیعی و مادی ،بخشی از هویت وثروت ملی محسوب می شود.
طبق ماده ی ۱ قانون اساسنامه ی سازمان میراث فرهنگی کشور مفهوم«میراث فرهنگی»به صورت زیر تعریف شده است:«میراث فرهنگی شامل آثار باقیمانده از گذشتگان است که نشان دهنده ی حرکت انسانها در طول تاریخ می باشد و با شناسایی آن زمینه ی شناخت هویت و خط حرکت در فرهنگی او میسر می گردد و از این طریق زمینه های عبرت برای انسان را فراهم می آید(۳/ ص ۵)
با توجه به دیدگاههای نوین به نظر می رسد که این تعریف از جامعیت کافی برخوردار نیست ،چرا که در آن میراث فرهنگی نه به عنوان یک عنصر اساسی و ماهوی در تشکیل هویت و ثروت جامعه ، بلکه به عنوان زمینه ای برای شناخت هویت و عبرت در نظر گرفته شده است.
در ایران پیشینه ی قوانین و تشکیلات مربوط به میراث فرهنگی ،به طور عمده بر رویکرد سنتی استوار است که نگرشی موزه ای –حفاظتی و ایستا به آثار تاریخی و فرهنگی دارد.محتوای حقیقی میراث فرهنگی در اصل معرف «منابع و ثروت فرهنگی»است که در کنار منابع طبیعی و مادی ،بخشی از هویت وثروت ملی محسوب می شود.
طبق ماده ی ۱ قانون اساسنامه ی سازمان میراث فرهنگی کشور مفهوم«میراث فرهنگی»به صورت زیر تعریف شده است:«میراث فرهنگی شامل آثار باقیمانده از گذشتگان است که نشان دهنده ی حرکت انسانها در طول تاریخ می باشد و با شناسایی آن زمینه ی شناخت هویت و خط حرکت در فرهنگی او میسر می گردد و از این طریق زمینه های عبرت برای انسان را فراهم می آید(۳/ ص ۵)
با توجه به دیدگاههای نوین به نظر می رسد که این تعریف از جامعیت کافی برخوردار نیست ،چرا که در آن میراث فرهنگی نه به عنوان یک عنصر اساسی و ماهوی در تشکیل هویت و ثروت جامعه ، بلکه به عنوان زمینه ای برای شناخت هویت و عبرت در نظر گرفته شده است.
نظری به تحولات جدید در مدیریت میراث فرهنگی کشور
تصویب و اجرای برنامه ی سوم توسعه ی اقتصادی کشور (۱۳۸۳-۱۳۷۹)با جهت گیری عمومی در راستای توسعه ی پایدار ،آغاز رویکرد تازه ای نسبت به میراث فرهنگی محسوب می شود.
به طور کلی در برنامه ی سوم توجه زیادی نسبت به نقش میراث فرهنگی در روند توسعه و عمران شهری و منطقه ای و حفاظت و بهسازی بافتها و محوطه های باارزش مبذول شده است.طبق ماده ی ۱۶۶ قانون برنامه ی سوم ، انجام اقدامات زیر در جهت حسن اجرای وظایف قانونی سازمان میراث وفرهنگی مقرر شده است:
× الف-عضویت سازمان میراث فرهنگی کشور در شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و نمایندگان آن در کمیسیون های ماده ی ۵
× ب-ایجاد تغییرات جدید در تشکیلات شهرداری ها به منظور حفاظت از بافت های تاریخی ارزشمند
× پ-اختصاص درصدی از درآمد شهرداری هر شهر در مرمت بناها،مجموعه ها
بافت های تاریخی
× هم چنین در برنامه ی سوم مقرر گردید که ساختار اداری سازمانهای میراث فرهنگی و ایرانگردی وجهانگردی ،به منظور بهبود مدیریت و برنامه ریزی در جهت توسعه ی پایدار ،مورد بازنگری واصلاح قرار گیرد.بدین منظور ادغام سازمان میراث فرهنگی و سازمان ایرانگردی در دستور کار قرار گرفت و سرانجام قانون تشکیل «سازمان میراث فرهنگی و جهانگردی» در تاریخ ۱۴/۱۱/۱۳۸۲ به تصویب نهایی رسید.به نظر می رسد که این اقدام اگر در عمل به درستی پیگیری و اجرا شود ، زمینه و پشتوانه ی نیرومندی در جهت ارتقای نقش میراث فرهنگی و گردشگری در توسعه ی پایدار کشور از جهات قانونی ،سازمانی ومالی فراهم آورده است
در ماده ی ۱۱۴ قانون برنامه ی چهارم کشور اقدامات مهم دولت در در زمینه ی شناسایی ،حفاظت ،معرفی،احیا و بهره برداری از میراث فرهنگی در ۱۰ محور تعیین شده است که چند محور آن به برنامه ریزی شهری ومنطقه ای اختصاص دارد و جای آن دارد که اجرای آن مورد تاکید مسئولان ،نهادها و برنامه ریزان قرار گیرد.از جمله:
- ایجاد و توسعه ی موزه های پژوهشی – تخصصی وابسته به دستگاههای اجرایی
- شناسایی و مستندسازی آثار تاریخی-فرهنگی در محدوده -های جغرافیایی اجرای طرح ،با همکاری دستگاه مجری و با نظارت و تایید سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
- اعطای مجوز کاربری و بهره برداری مناسب از بناها واماکن تاریخی قابل احیا با استفاده از سرمایه گذاریهای بخش خصوصی داخلی و خارجی…
تدوین معیارهای استفاده ی پایدار از میراث فرهنگی
* آثار تاریخی وفرهنگی بسیار متنوع هستند و از جهات مختلف مورد استفاده و بهره برداری مردم مختلف در مقیاس محلی،ملی و منطقه ای قرار می گیرند،
می توان کارکردهای عمده و اصلی آثار را از نظر برنامه ریزی کالبدی – فضایی به سه گروه عمده تقسیم کرد:
– کارکردهای حفاظتی
– کارکردهای عمومی
– کارکردهای اختصاصی
× با توجه به این تقسیم بندی،در طرح های توسعه و عمران شهری و منطقه ای ضروری است که با عنایت به کارکردهای سه گانه آثار تاریخی و فرهنگی و سیاست ها و تمهیدات مناسب برای استفاده ی بهینه از هر یک از آنها در نظر گرفته شود بدیهی است که تعیین ضوابط مشخص و انجام اقدامات اجرایی در این زمینه به عهده ی نهادهای مسئول است.ولی وظیفه ی طرحهای توسعه و عمران شهری و منطقه ای این است که با توجه به مقیاس طرح علاوه بر تاکید بر رعایت ضوابط و مقررات قانونی در این زمینه ، سیاستها و رهنمودهای لازم را ،برای تقویت و تسهیل کارکردهای سه گانه ،با توجه به اهداف آمایش سرزمین و توسعه ی پایدار ارائه دهند.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.