معرفی استان خراسان رضوی
استان خراسان رضوی؛ بزرگ ترین قطب توریسم مذهبی جمهوری اسلامی ایران است که بناهای آرامگاهی، بیش ترین و مهم ترین چشم انداز معماری این منطقه را تشکیل می دهند. مجموعه های آرامگاهی؛ بناهایی هستند که طی سالیان طولانی بر روی مدفن و مزار شخصیتهای مذهبی و محبوب شکل گرفته اند و معمولا شامل حرم، مساجد، مدارس، کتاب خانه ها، کاروان سراها، آب انبارها، خانقاه ها و فضاهایی از این قبیل می شوند. گسترش چنین مجموعه هایی، با گسترش مذهب، اعتبار و احترام صاحب مدفن و ارزش هنری و معماری بناهای ساخته شده ارتباط مستقیمی دارد. برخی از مجموعه های آرامگاهی مانند آستان قدس رضوی، در شکل گیری و پیدایش شهرها، نقش اساسی و مهمی ایفا کرده اند و به مرکز فعالیت های مختلف مذهبی، سیاسی، اقتصادی و غیره تبدیل شده اند.
مجموعه آستان قدس رضوی یکی از باشکوه ترین بناهای آرامگاهی سراسر جهان اسلام است که وجود مبارک حضرت امام رضا (ع) را در برگرفته و سبب شده استان خراسان رضوی به بزرگ ترین قطب توریسم مذهبی ایران تبدیل شود.
قوچان
شهر قوچان را با شهر باستانی اشک یا ارسکه یکی دانسته اند. این شهر در قرون وسطی به نام خبوشان و خوجان معروف بوده است. جغرافی نویسان اسلامی آنرا استوا نامیده اند. این شهر در زمان هلاکو خان تجدید بنا شد و نوه هلاکوخان، ارغون خان بر وسعت آن افزود. در زمان غازان خان یک معبد بودایی در این شهر بنا گردید. شاه عباس اول برای جلوگیری از تاخت و تاز ازبکان و ترکمن ها به نواحی شرقی ایران، کردهای سلحشور را به این منطقه کوچ داد؛ که از آن جمله ایل زعفرانلو را می توان نام برد که در این منطقه ساکن شدند. در سال ۱۱۶۰ ه. ق. نادر در یکی از تپه های نزدیک این شهر که بعدها به تپه نادر مشهور شد، در سراپرده خود کشته شد. در طول تاریخ، این شهر چندین بار به علت زلزله ویران شده است؛ اما ساخته شده و رونق دوباره یافته است. آثار به جای مانده در این شهر، عمدتا به قرن ششم هجری تعلق دارند. به غیر از آثار تاریخی، چند اثر طبیعی در این شهر وجود دارد که از آن میان می توان به چشمه گرماب قوچان (۵ کیلومتری شمال شیروان به قوچان)، غار آبله (حد فاصل قوچان-مشهد) و غار برده رستم (حدفاصل قوچان-مشه) اشاره نمود.
مشهد
در سال ۲۰۲ ه. ق. پس از شهادت و دفن امام رضا (ع) در محلی از توابع توس به نام سناباد، هسته اصلی شهر مشهد کنونی پدید آمد. در قرن هفتم هجری قمری که شهر توس به دست مغولان ویران شد، جمعیت آن سامان رو به سوی مشهد آوردند و به تدریج بر وسعت و آبادانی این شهر افزودند. شهر مشهد که در آغاز بقعه ای در آبادی سناباد نوقان بود، به تدریج توسعه یافت. احتمالا اولین بار سلطان محمود غزنوی بقعه ای بر روی مزار آن امام ساخته باشد.
در داستان های ملی ایران؛ بنای اصلی شهر توس را به جمشید و تجدید بنای آن را به توس، پهلوان و سپهسالار ایران، نسبت میدهند. این شهر در زمان ساسانیان وجود داشته است. قسمتی از شهر توس در زمان خلافت خلیفه سوم، توسط اعراب فتح شد و ضمیمه سرزمین های قلمرو اسلام گردید. از سال ۴۲۱ ه. ق. سلاجقه به تدریج در شهرهای مهم خراسان نفوذ کردند تا آنکه ملکشاه سلجوقی در سال ۴۶۵ ه. ق. توس را در اختیار خواجه نظامالملک توسی وزیر خود گذاشت. در سال ۵۴۸ ه. ق. قبیله غُز، پس از غلبه بر سلطان سنجر سلجوقی، شهرهای بزرگ خراسان از جمله توس را متصرف شدند.
توس، به دلیل موقعیت خاص و حساسش در دوره حد فاصل ایلخانان و تیموریان، بارها میان زورمداران و حاکمان وقت دست به دست شد، تا آنکه در سال ۷۹۱ هجری قمری بعد از شورشی که موفقیتی نداشت، مردم آن قتل عام شدند و در پای دروازههای شهر، بر حسب معمول آن دوره برج هایی از کله کشتگان ایجاد شد. در سال ۸۰۷ هجری قمری، شاهرخ میرزا، فرزند امیر تیمور به سلطنت رسید. در زمان وی، در شهر توس آبادانی و سازندگی گسترش یافت. اهمیت فوق العادهای که مشهد از عصر شاهرخ به بعد یافت، و توجه سلاطین تیموری، مخصوصا بایسنقر میرزا به مشهد و روضه مبارکه، موجب کمرنگ شدن نام شهر توس شد به گونه ای که از نیمه دوم قرن نهم هجری قمری دیگر در متون و تواریخ، نامی از توس برده نمی شود و اگر گاهی سخنی از آن به میان آمده، به عنوان یکی از توابع مشهد معرفی گردیده است. چون توس بعد از قرن نهم هجری قمری دیگر روی آبادانی ندید، باقی مانده اهالی آن به مشهد کوچ کردند و حصاری که در عهد شاهرخ میرزا در پیرامون بیتوتات حرام احداث شده بود، مامنی برای توسیان مهاجر شد تا در آنجا اقامت کنند. از توس قدیم جز ویرانه، چیزی بر جای نمانده است و توسِ جدید نیز به دلیل قرار گرفتن آرامگاه فردوسی، شاعر پارسی گوی ایران زمین در آن، از اهمیت و اعتباری خاص برخوردار است. به هر حال، تاریخ مشهد کنونی با تاریخ شهر توسِ قدیمی پیوند ناگسستنی دارد و تحولات قرون اخیر آن در پرتو بارگاه مشهدالرضا بارِ تاریخی و دینی دو چندان یافته و اینک این شهر را به یکی از قطبهای زیارتگاهی شیعیان جهان بدل ساخته است. مشهد کنونی؛ شهری بزرگ، آباد و صاحب نام در میان شهرهای بزرگ ایران و بلاد اسلامی است.
علاوه بر حرم مطهر امام رضا (ع)، دیدنی های دیگری نیز در این شهرستان وجود دارد که برخی از آنها از این قرارند:
دریاچه بزنگان (کیلومتر ۱۳۰ جاده مشهد-سرخس)،
چشمه گراب (کیلومتر ۴۹ جاده مشهد-نیشابور)،
تفرجگاه کوه سنگی (دامنه کوه های جنوبی مشهد)،
تفرجگاه اخلومد (۸۴ کیلومتری جنوب غرب مشهد)،
پارک وکیل آباد (جاده مشهد به طرقبه)،
پارک ملت (وکیل آباد مشهد)،
تفرجگاه طرقبه (دامنه کوه های بینالود)،
تفرجگاه بند گلستان (۴ کیلومتری طرقبه)،
تفرجگاه شاندیز (۳۸ کیلومتری جنوب غرب مشهد)،
تفرجگاه جاغرق (۲۱ کیلومتری جنوب غرب مشهد)،
تفرجگاه زشک (۵۰ کیلومتری غرب مشهد)،
تفرجگاه نغندر (۱۱ کیلومتری طرقبه)،
تفرجگاه چشمه گیلاس (۵۰ کیلومتری شمال غرب مشهد)،
تفرجگاه سد کارده (کیلومتر ۴۰ جاده کلات)،
تفرجگاه میامی (۵۰ کیلومتری جاده مشهد-سرخس)،
غار مغان (جنوب غرب مشهد)،
غار کارده (شمال غرب مشهد)،
غار زری (۹ کیلومتری جنوب غرب مشهد)،
غار هندل آباد (۴۵ کیلومتری شهر مشهد)،
غار مزدوران (۲ کیلومتری شرق روستای مزدوران مشهد)،
کاخ خورشید (کوه سنگی مشهد)،
میل اخنجان (۲۲ کیلومتری شمال مشهد)،
قلعه رباط شرف (بین مشهد و سرخس)،
ویرانه های شهر قدیمی توس (حومه مشهد)،
مجموعه آثار تاریخی کلات نادری (۱۸۰ کیلومتری شمال مشهد)،
آرامگاه فردوسی (توس)،
آرامگاه شیخ طبرسی (مشهد)،
آرامگاه خواجه اباصلت (جاده مشهد-فریمان)،
آرامگاه نادر (مشهد)، آرامگاه امام محمد غزالی (توس)،
آرامگاه خواجه مراد راوی (۱۲ کیلومتری جنوب غرب مشهد)،
گنبد خشتی (مشهد)،
مصلای مشهد (شرق مشهد)،
مدرسه نواب (مشهد)، مدرسه میرزا جعفر (مشهد)،
مدرسه سلیمان خان (مشهد)،
مدرسه غیاثیه (روستای خارگرد مشهد)،
حمام شاه (مشهد)، مقبره پیر پالان دوز (مشهد)،
مسجد گوهرشاد (مشهد)،
مسجد امام یا مسجد شاه سابق (مشهد)،
گنبد هارونیه (توس)،
مقبره و مناره غزنوی (۲۷ کیلومتری شهر مشهد)،
بقعه خواجه ربیع (۴ کیلومتری شمال مشهد)،
گنبد سبز (مشهد)،
بقعه حر عاملی (جنوب شرق صحن آستان قدس رضوی)،
امام زاده محمد (خیابان طبرسی مشهد) و
امام زاده یحیی (۹۰ کیلومتری مشهد).
نیشابور
نیشابور را در زبان فارسی به صورت نیشابور، و در زبان عربی نیسابور تلفظ می کنند و به قول حمزه اصفهانی نام اصلی آن شهر، “نیک شاپور” است. این شهر در سال ۳۱ هجری قمری به دست مسلمانان فتح شد و در دوره اسلامی، یکی از چهار شهر بزرگ خراسان به حساب می آمده است. وسعت و عظمت این شهر در حدی بوده که آن را “امالبلاد” می خوانده اند. در اوایل دوره اسلامی، وسعت و عظمت این شهر به حدی بود که شهرتی جهانی یافت؛ به همین سبب بر روی سکه هایی که در دوران خلفای اموی و عباسی ضرب می شد، نام این شهر نیز دیده می شود. نیشابور در زمان غزنویان و سلجوقیان از شهرهای مهم و معتبر خراسان محسوب می شده است. در قرن ششم هجری قمری که غزنویان به دست سلجوقیان از بین رفتند؛ این شهر نیز ویران شد، لیکن اهالی این شهر به تدریج در رونق و آبادانی دوباره آن کوشیدند. این آبادانی دیری نپایید و این شهر در سال ۶۱۸ ه. ق. و در حمله مغول توسط “تغاجارنویان” داماد چنگیز به کلی ویران شد. در اواخر حکومت ایلخانان مغول؛ نیشابور ضمیمه متصرفات سلسله سربداران گردید. در سال ۷۸۲ ه. ق. به علت اطاعت خواجه علی مرید از تیمور، شهر از آسیب مصون ماند. این شهر چندین بار به علت زلزله ویران شده و مجددا بازسازی گردیده است. نیشابور یکی از مراکز تمدن و هنر ایران و خراسان محسوب می شده و شاعران و اندیشمندان بسیاری را در خود پرورانده است. این شهر در مسیر جاده ابریشم قرار داشته و اکتشافات باستان شناختی قابل توجهی در آن صورت گرفته است. نیشابور هم اکنون شهری بزرگ و آباد است و آثار دیدنی بسیاری دارد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
چشمه گرماب طاقانکوه (۴۴ کیلومتری نیشابور-سبزوار)،
چشمه شاهان گرماب (شمال غرب نیشابور)،
چشم خم ترکان (قدمگاه نیشابور)،
آتشکده نیشابور (نیشابور)،
آرامگاه نظام الملک بکروی (نیشابور)،
آرامگاه عمر خیام (نیشابور)،
آرامگاه شیخ عطار (نیشابور)،
آرامگاه فضل بن شاذان (حومه نیشابور)،
مقبره کمالالملک (نیشابور)،
امام زاده محمد محروق (نیشابور)،
بقعه قدمگاه (۲۵ کیلومتری نیشابور)
کاشمر
نام اصلی این شهر ترشیز است و جغرافی نویسان اسلامی به صورت طرتیت، و بعدها، ترتیش و ترشیس نگاشته اند. در گذشته این شهر جزو ولایتی بوده به نام بوشت و یا یوشت که غیر از ترشیز، شهر معروف دیگر آن، کندر بوده است. در سال ۵۲۰ هجری قمری؛ این شهر توسط سلطان سنجر سلجوقی محاصره و غارت شد و پس از این تاریخ، یکی از مراکز مهم فرقه اسماعیلیه گردید. پس از آنکه فرقه اسماعیلیه توسط هلاکوخان از بین رفت؛ این شهر دوباره رونق یافت؛ لیکن در قرن هشتم هجری قمری، بار دیگر این شهر توسط امیر تیمور گورکانی ویران شد. آثار به جای مانده در این شهر متعلق به قرون هفتم و هشتم هجری قمری است. از جمله آثار دیدنی این شهر می توان به موارد زیر اشاره نمود:
غار آتشگاه (خلیل آباد کاشمر)،
غار سیر (بردسکن کاشمر)،
برج علی آباد (۴۲ کیلومتری کاشمر)،
مناره فیروزآباد (فیروزآباد کاشمر)،
قلعه آتشگاه (۱۲ کیلومتری شمال غرب کاشمر)،
آرامگاه شهید مدرس (کاشمر)،
امام زاده سید حمزه (شمال کاشمر) و
امام زاده سید مرتضی (۵ کیلومتری کاشمر).
تربتجام
این شهر به مناسبت مدفن شیخ جام، یکی از عرفای قرن پنجم هجری قمری، به تربت جام شهرت یافته است. جامی شاعر معروف ایران نیز به این شهر منسوب است. مهمترین بخش این شهر به نام باخرز بوده که ناحیه ای تاریخی و بین هرات و نیشابور است. به عقیده یاقوت حموی؛ اصل واژه باخرز در زبان پهلوی بادهرزه است؛ زیرا در آن محل باد فراوان می وزد. آثار تاریخی به جا مانده در این شهر به قرون هشتم و نهم هجری قمری تعلق دارند. از آثار دیدنی این شهر می توان به موارد زیر اشاره نمود:
آرامگاه میرغیاث الدین (کیلومتری جنوب غرب تربت جام)،
آرامگاه خواجه عزیزالله (یک کیلومتری جنوب شرق مجموعه شیخ جام)،
آرامگاه شاه قاسم انوار (۲۴ کیلومتری غرب تربت جام) و
مجموعه تربت شیخ جام (خانقاه شیخ الاسلام تربت جام).
تربتحیدریه
تربت حیدریه در گذشته “زاوه” نام داشته است. در قرن هفتم هجری قمری، شیخ حیدر؛ عارف معروف در آنجا زندگی میکرده است. تغییر نام این شهر از زاوه به تربت حیدریه، به احتمال زیاد به زندگی و آرامگاه این عارف بزرگ مربوط است. آثار تاریخی و دیدنی به جای مانده در این شهر به دوران ساسانیان و برخی به قرن هفتم هجری قمری تعلق دارند که از آن میان می توان به موارد زیر اشاره نمود:
آتشکده بازه هور (رباط سفید تربت حیدریه)،
مزار قطبالدین حیدر (تربت حیدریه)،
مقبره شیخ حیدر (تربت حیدریه)،
آرامگاه شیخ ابوالقاسم (۳ کیلومتری جنوب شرق تربت حیدریه) و
بقعه شاه سنجان (دهکده سنگان، ۲۵ کیلومتری تربت حیدری).
خواف
خواف یکی از شهرهای استان خراسان است که تا چند سال پیش از بخش های شهرستان تربت حیدریه محسوب می شد. تاریخ این شهر با تاریخ تربت حیدریه در هم آمیخته است. از آثار باستانی شهر خواف می توان از مزار “مولانا زینالدین” نام برد که متعلق به ۸۴۸ ه. ق. است. مسجد گنبد (سنگان) و مسجد ملک زوزن (دشت زوزن) نیز از جمله آثار دیدنی این شهر می باشد.
درگز (دره گز)
درگز یکی از شهرهای استان خراسان رضوی در شمال شرقی ایران است. نام پیشین این شهر محمدآباد بود. به استشهاد مستندات تاریخی، درگز قبل از ورود اسلام به ایران مرکز حکومت اشکانیان بوده و پیش از آن هخامنشیان نیز بر آن سیطره داشته اند.
در حدود سال ۲۴۳ قبل از میلاد وقتی که دارا پادشاه ایران در جنگ با اسکندر در اربل شکست خورد، اسکندر به تعقیب او پرداخت و وی با ناحیه پارت یا خراسان کنونی پناهنده شد و در منطقه فعلی درگز به قتل رسید.
تیرداد پادشاه اشکانی وقتی به حکومت رسید در محل کشته شدن دارا با یادبود وی شهری به نام دارا بنا نهاد که بعدها درگز نامیده شد.
دارا در لغتنامه فرس قدیم به معنی پادشاه به کار رفته و از همین رو درگز را داراگرد نامیده اند. بعدها در زمان آقا محمدخان قاجار این شهر دره گز یا محمد آباد نامیده شد که به تدریج به سبب کثرت استعمال دره گز به درگز تبدیل شد.
درگز که تا تهران ۱۱۵۰ و تا مشهد ۲۵۵ کیلومتر فاصله دارد. از شمال به مرز ایران و ترکمنستان از مشرق و جنوب شرقی به مشهد از جنوب به چناران و از مغرب به قوچان محدود و مختصات آن ۳۷ درجه و ۳۶ دقیقه عرض شمالی و ۵۹ درجه و ۶ دقیقه طول شرقی است. از اماکن دیدنی این شهر میتوان به آب گرم اللهاکبر و پارک ملی تندوره اشاره کرد.
سبزوار
شهر سبزوار با بسیاری از داستان های پهلوانی ایران باستان ارتباطی نزدیک دارد. چنانکه مدتها، میدان مرکزی شهر به میدان دیو سفید معروف بود. در دوره های اسلامی، ولایت بیهق دارای دو شهر سبزوار و خسروگرد بود. شهر سبزوار در حمله مغول به کلی ویران شد؛ لیکن به تدریج دوباره آباد گردید. حوادث تاریخی بی شماری در این شهر اتفاق افتاده است؛ از جمله در سال ۷۳۷ ه. ق. این شهر پناهگاه و پایتخت سلسله سربداران شد. شهر سبزوار به “دارالمؤمنین” نیز معروف بوده است. هنوز زخم ناشی از حمله مغولان به مردم این شهر التیام نیافته بود که در زمان شاه عباس، بار دیگر، سبزوار زیر سم ستوران ازبک ها ویران گشت و مردم آن قتل عام شدند. پس از این واقعه؛ این شهر کم کم رو به آبادانی گذاشت. دوره صفویان برای این شهر، شروع مرمت و بازسازی تاریخ گذشته بود. این شهر طی دهه های اخیر رونقی دوباره یافته و همچنان در حال توسعه و نوسازی است.
مردم سبزوار معتقدند جنگ ایرانیان و تورانیان در حوالی سبزوار اتفاق افتاده است. همینطور معتقدند قبر سهراب در این شهر و در محل فعلی شهرداری سبزوار قرار داشته است. کلاه خود و زرهی به تازگی در این شهر کشف شده که به موزه آستان قدس رضوی تحویل گردیده و شهرداری سبزوار در حال حاضر بنای یاد بودی بر آن نهاده است. هر چند بسیاری داستان رستم و سهراب را اثری اساطیری می دانند. در تاریخ مسعودی مطالبی در این خصوص آمده و در شرح مسافرت شاه طهماسب صفوی به خراسان و گذارش از شهر سبزوار؛ از آشنایی مردم آن دیار با شاهنامه سخن گفته شده است.
آثار دیدنی فراوانی در این شهر وجود دارد که مهم ترین آنها به شرح زیر است:
مناره خسروگرد (۱۰ کیلومتری غرب سبزوار)،
آرامگاه شاه طهماسب یا گنبد سبز (سبزوار)،
آرامگاه حاج ملاهادی سبزواری (سبزوار)،
آرامگاه پیر استیر (۱۵ کیلومتری سبزوار)،
آرامگاه پیرمراد (سبزوار)،
آرامگاه مولانا حسین کاشفی (سبزوار)،
مدرسه فصیحیه (سبزوار)،
مدرسه کهنه (سبزوار)،
مدرسه فخریه (سبزوار)،
مدرسه شریعتمدار (سبزوار)،
مسجد جامع چشم (دهستان چشم)،
مسجد جامع فریومد (فریومد سبزوار)،
مسجد پامنار (سبزوار)،
امام زاده شعیب (سبزوار)،
مقبره ابن ابی طیب (سبزوار)،
بقعه بیلدار باشی (روستای فسنفر سبزوار)،
بقعه سید ناصر بن محمد (روستای چشم از توابع بخش داورزن سبزوار)،
امام زاده بی بی علیه خاتون (روستای باشتین در ۴۰ کیلومتری غرب سبزوار)،
امام زاده سید علی اکبر (بخش داورزن سبزوار)،
امام زاده سلطان حسین (روستای آزادوار سبزوار)،
امام زاده سید حسین (روستای آزاد منجیر، ۱۰۰ کیلومتری شرق سبزوار)،
امام زاده سید حسین و سید اسماعیل (روستای بهمن آباد سبزوار)،
امام زاده هفت معصوم (سبزوار، جوین) و
امام زاده یحیی (خیابان اسرا و بیهق سبزوار).
سرخس
از وجه تسمیه سرخس اطلاع کافی در دست نیست؛ قدمت آن به زمان ساسانیان می رسد و مانند سایر نواحی خراسان، در طول تاریخ صدمات فراوان دیده است. در سال ۶۱۷ هجری قمری و در حمله مغول به ایران، سرخس به عنوان سنگر اول، مورد غارت و ویرانی قرار گرفت. ناحیه سرخس از جمله نواحی مورد تصرف ترکمانان نیز بوده است. باید اذعان داشت که شهر سرخس، روزگاری از کانون های علم و دانش بوده و به واسطه مدارس و کتابخانه های متعدد، شهرت فراوانی کسب کرده بود. اکنون از آن همه شکوه و عظمت جز آثاری پراکنده و شهری کوچک، چیزی باقی نمانده است. از آثار دیدنی این شهر می توان به مقبره لقمان بابا (۳ کیلومتری سرخس)، غار بزنگان (جنوب غرب بزنگان سرخس) و غار مزدارند (شمال شرق مزدارند) اشاره نمود.
شیروان
درباره تاریخ قبل از اسلام این شهر و مردم آن، به طور دقیق و واضح، در کتب تاریخی ذکری به میان نیامده است. اما با توجه به قبور زرتشتی و آثار و ابنیه تاریخی موجود در نقاط مختلف شهرستان و وجود آبادی های نسا، تفتازان و آستاونه که با حدود و موقعیت شیروان فعلی تطبیق میکنند، همچنین با تحقیق و کاوش در آثار باقی مانده در روستاها و آبادی های قدیمی، میتوان گفت این منطقه قبل از اسلام مسکونی بوده و دارای قدمت طولانی است. در دوران طاهریان، صفاریان و سامانیان، با اینکه ذکری از نام شیروان نیامده؛ لیکن از بعضی قراین پیداست که این شهر به صورت قصبه ای پابرجا بوده است. قبور گورستان قدیمی شیروان با تاریخ حکومت این سلسله ها مطابقت دارد. سلطان محمود غزنوی در لشگرکشی خود به هندوستان؛ یک شبانه روز در حد فاصل ورگ-رزمغان توقف کرده بود، که این محل هنوز هم در میان مردم شیروان به تخت سلطان محمد معروف است. از نظر تاریخی، رونق شهر شیروان با دوره فرمانروایی خوارزمشاهیان مربوط است. بقعه امام زاده سلطان محمدرضا (ع) در شیروان از بناهای این دوره است. در حملات گورکانیان؛ این منطقه آسیب فراوان دید و کشتار فراوانی در آن صورت گرفت. در دوران صفویان، مهم ترین واقعه ای که در این شهر روی داد، کوچاندن چهل هزار خانوار عشایر کُرد به این منطقه بود که برای مقابله با حملات ازبک ها، توسط شاه عباس انجام یافت. این شهر در دوران حکومت قاجار یکی از مناطق مهم درگیری های حکام محلی بود. شهر شیروان در سال ۱۳۰۸ بر اثر زلزله به کلی ویران شد و پس از دو سال، بار دیگر با اسلوب جدید شهرسازی تجدید بنا گردید.
از آثار و دیدنی هایی که در این شهر قرار دارد می توان به موارد زیر اشاره نمود:
ییلاق زوارن (۲۸ کیلومتری جنوب غرب شیروان)،
ییلاق اوغاز (۴۵ کیلومتری شمال شرق شیروان)،
ییلاق گلبل نامانلو (۷۰ کیلومتری شمال شرق شیروان)،
منطقه حفاظت شده گلول (۷۰ کیلومتری شهر شیروان)،
غار پوستین دوز (۶ کیلومتری شمال شرق روستای لوجلی)،
غار کافر قلعه (۵ کیلومتری جنوب غرب روستای گلیان)،
آرامگاه تیموری (۶ کیلومتری شیروان)،
امام زاده حمزه رضا (۶ کیلومتری شیروان) و
بقعه شیخ رشیدالدین محمد (۲۴ کیلومتری جنوب غرب شیروان).
منابع:
istta (dot) ir
fa (dot) wikipedia (dot) org
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.