بازار
دومین عامل اصلى در شکلگیرى شهرهاى اسلامى بازار است. هر شهر حداقل یک بازار به صورت خطى داشت که از دروازه آغاز و به میان شهر مىرسید و در پیرامون مسجد جامع امتداد مىیافت. بعضى بازارها از یک دروازه تا دروازه دیگر به طور پیوسته امتداد مىیافتند و کیلومترها طول داشتند. در شهرهایى که ممکن بود بارندگى به مغازهها و کالاها آسیب برساند، سقفى آجرى بر روى راسته بازار مىساختند و براى نورگیرى و تهویه منافذى در سقف تعبیه مىکردند. در شهرهاى کمباران و کوچک از سقفهاى چوبى که با حصیر پوشانده مىشد نیز استفاده مىشد. در دوره رونق شهرها علاوه بر شارستان، ربض هم از بازار جداگانهاى برخوردار بود و چه بسا در برخى جایها بازارهاى شارستان گردبرگرد مسجد آدینه است و بهغایت انبوه و آبادان و بازارهاى ربض هم آبادان است. هر صنفى رستهاى خاص خود داشت که مشاغل و صنفهاى دیگر در آن راه نداشتند و آن بخش معمولا به نام آن صنف مشهور مىشد. مثل بازار کفاشان، بازار مسگران و غیره.
بطور کلى بازار از مشخصه هاى مهم شهرهاى اسلامى محسوب می شود که هنوز هم با گذشت قرنها ارزش و اعتبار خود را از دست نداده است. اساساً فضاى بازار تنها به دادوستد و بازرگانى اختصاص نداشتبلکه به مثابه مهمترین شاهراه حیاتى شهر برخى عناصر مهم شهرى را در خود جاى مىداد. بازار از نظر کارکردهاى اقتصادى – اجتماعى قدرت و دامنه نفوذ وسیعى داشت. «ویژگیهاى کارکردى بازار و پیوند با مراکز مهم سه گانه سیاسى – اقتصادى و مذهبى موجب جریان یافتن همه فعالیتهاى اجتماعى به سوى بازار مىشد در هنگام بحرانهاى اجتماعى، سیاسى، بخصوص در مقابله با عوامل خارجى، بازار به عنوان سنگر اجتماعى مردم فعال می شد.پیش از اسلام، هم در سرزمینهاى زیرسلطه ساسانیان و هم در شهرهاى قلمرو رومیان بازار وجود داشت ولى تفاوت بارز بازارهاى دوره اسلامى با بازارهاى پیش از اسلام در این است که در راسته بازارهاى تخصصى شهرهاى اسلامى تحت تاثیر روحیه تساهل و تسامح مذهبى، مجال کار و فعالیتبراى پیروان ادیان مختلف فراهم بوده است. از دیگر امتیازهاى بازارهاى اسلامى بر بازارهاى دوره ساسانیان این بود که تقسیمبندى بازار بر مبناى تخصصى حرفهاى استوار بوده است نه طبقه و کاست و نهایتا راسته بازارهاى جدیدى چون بازار کتابفروشیها، بازار کاغذفروشان، بازار صحافها پدید آمد که پیش از آن وجود خارجى نداشت.و از سوى دیگر فعالیتهاى مربوط به دباغى، رنگرزى و کارگاههایى که بوهاى تند و ناراحتکننده تولید مىکردند در بیرون از دروازههاى شهر قرار داشتند. از طرفى کارگاهها و تولیداتى که به فضاى وسیع احتیاج داشتند در بیرون از دیوارهاى شهرى مکانیابى مىکردند. گاهى نیز بازارهاى مکاره، نمایشگاه، انواع بازى و سرگرمى در بیرون از دروازهها دایر مىشد.
ساختمانهاى مربوط به کاروانها در پشت دیوارهاى شهر بنا مىگشت. در پارهاى اوقات مهاجران تازهوارد در پشت دیوارهاى شهرى، حومه خوابگاهى ایجاد مىکردند. باغهاى ثروتمندان و خانه هاى تابستانى آنها نیز در این بخش قرار داشت. گورستانها نیز از جمله مؤسساتى بود که در بیرون از دیوارهاى شهرى ایجاد می شد. با ایجاد حومه خوابگاهى و یا ساختمان در پشت دروازهها، بلافاصله بازارچه اى نیز به وجود می آمد تا پاسخگوى نیازهاى روزانه و هفتگى ساکنان باشد. گاهى نیز در اطراف شهرها میدانهاى تیراندازى و اسبسوارى ایجاد مىشد تا مسلمانان با تمرینهاى مرتب، خود را در برابر دشمنان قوى سازند.نهایت آن که شهرهاى سرزمینهاى اسلامى واجد جلوههایى است که در سایر شهرها نمودى ندارد. علاوه بر وجود ارگ، مسجد جامع، و بازار که از خصایص ویژه و کالبدى شهرهاى اسلامى است مدارس علمیه نیز از ویژگیهاى منحصر این گونه شهرها است. اغلب مدارس بزرگ اسلامى در امتداد یا در جوار بدنه بازار و راستههاى اصلى شهر احداث مىشدند. شهرهایى مانند تبریز، اصفهان و یزد نمونههایى بارز از این موضوع هستند. ایجاد مدارس از قرن چهارم به بعد در شهرهاى ایران اهمیتیافت و حتى موقوفاتى نیز به آنها اختصاص یافت. جنبههاى مذهبى به عنوان خصوصیتبرجسته آنها بدانها موقعیتى با اهمیت مىبخشید. مسجد و مدرسه چهارباغ اصفهان نمونه جالبى از بناهاى اسلامى است که تاثیر فرهنگ مذهبى، و ویژگیهاى معمارى ایرانى – اسلامى در آن آشکارا بچشم مىخورد.
اگر گذر جهانگردان غربى را در شهرهاى اسلامى پى گیریم درمىیابیم که اولین آثارى که توجه جهانگردان غیرمسلمان را به خود جلب مىنمود مساجد و بقاع متبرکه در این سرزمینها بود. از همینگونه است وجود آرامگاههاى خاندان پاک پیامبرصلى الله علیه وآله که در جاىجاى سرزمینهاى اسلامى گسترده اندو معنویتى خاص به این سرزمین ها بخشیده اند بویژه آرامگاه هاى ائمه اطهارعلیهم السلام در کربلا، نجف اشرف، مشهد مقدس، کاظمین، سامرا، مدینهالنبى وغیره.آرامگاههاى فوق در ایجاد شکل خاص در شهرهاى اسلامى تاثیرى بسزا داشتهاند. علاوه بر عناصر ذکر شده شهرهاى اسلامى از عناصر و مراکز دیگرى نیز برخوردار بودهاند. از آن جمله است رصدخانه ها، کتابخانه ها، حسینیه ها و تکایا، خانقاه ها یا زاویه ها، سقاخانه ها و مؤسسات خیریه و عام المنفعه.«مقبرههاى مذهبى در بیشتر شهرها و روستاها به امامزاده معروف شدهاند و در مقایسه با سایر بناهاى اسلامى (بجز مساجد) از اعتبار ویژهاى برخوردارند. امامزاده ها بیش از دیگر بناهاى دوره اسلامى مورد احترام و علاقه مسلمانان بویژه شیعیان هستند. بناهاى فوق در طول زمان توسعه یافته و از یک آرامگاه معمولى به مجموعه هاى بسیار باشکوهى تبدیل شدهاند، مانند مجموعه بناهاى مشهد، قم، بسطام و شیخ صفى.تنها در ایران دوره اسلامى است که ایجاد مقبرهها و زیارتگاهها از چنین پیشینه طولانى، ویژگی هاى معمارى منحصربهفرد و تزئینات باشکوه برخوردار است. این گونه بناها به نامهاى برج، گنبد، بقعه و مزار نیز معروف بودهاند، مانند برج رادکان، گنبد قابوس یا بقعه شیخ صفى. نهایت آن که عناصر کالبدى شهرهاى اسلامى اکثرا برگرفته از فرهنگ غنى اسلام و نشانگر تمدن و فرهنگ اسلامىاند. در سیماى شهرهاى اسلامى با عناصرى مواجهیم که هر کدام منشا خاصى دارند و از سوى دیگر هر یک نشانگر موضوعى خاص برگرفته از این آیین مقدساند. به عنوان مثال اگر در شهرهاى اسلامى سقاخانهها به وجود آمدهاند ضمن آن که با بزرگداشتسنت آب دادن و سیراب کردن مردمان ارتباط داشته، برتر از آن، با هدف یادآورى واقعه جانسوز کربلا و تشنگى حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و فرزندان او بوده و نمودى از مبارزه با ستمگرى و در واقع امرى سیاسى – مذهبى به شمار مىرفته است. بر همین اساس است که غالبا جهت حفظ سقاخانه ها موقوفاتى خاص قرار دادهاند تا در طول تاریخ پایدار و پابرجا بمانند. اما واقعیت آن است که در اکثر کشورهاى اسلامى و حتى کشور خودمان ایران حداقل در نیم قرن اخیر چنان که باید به حفظ و پاسدارى و نمایان نمودن ارزشهاى به جاى مانده فرهنگى مذهبى در شهرها توجه نگردیده است. زمانى که سراغ مساجد جامع و یا بقاع متبرکه و سایر مراکز مهم مذهبى – فرهنگى کهن شهرهاى کشورمان را مىگیریم آنها را در کدام قسمتشهر مىیابیم؟ حداقل آن است که در کنار گذرها و خیابانهاى اصلى شهر قرار نداشته و در منظر عمومى شهرها نمودى ندارند. بجاست تا مسؤولان، ضمن حفظ و نگهدارى آثار اسلامى شهرها در رونق و شکوه آنها کوشش شایسته کنند. هنگامى که می شنویم مثلا میدان مرکزى زاگرب پایتخت کشور کوچکى همچون «کرواسى» که مدتى نسبتا طولانى تحت تسلط استعمار شرق و غرب قرار داشته «میدان مسجد» نامیده می شودما در این زمینه چه جایگاهى را داریم؟ چه تعداد از شهرهاى ما جهت انتخاب عناوین خیابانها و گذرهاى اصلى شهر از واژه هایى همچون «مسجد»، «امام»، «امامزاده» و غیره بهره بردهاند؟ آیا شایسته نیست تا مثلا خیابانى را که مسجد جامع در آن واقع استبه نام خیابان مسجد جامع بنامیم و همچنین استسایر عناصر.
کتابنامه:
۱- میرمحمدى، حمیدرضا، «تاثیر فرهنگ اسلامى بر پیدایش و دگرگونى شهرها»، مشکوه، شماره۵۲، پاییز ۱۳۷۵، ص۷۹٫
۲- میرمحمدى، حمیدرضا، «پژوهشى در مکانهاى ملقب به مشهد در ایران»، مشکوه، شماره ۴۸، پاییز ۱۳۷۴، ص۶۲٫
۳- نظریان، علىاصغر، جغرافیاى شهرى ایران، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۱۷٫
۴- ابنحوقل، صورهالارض ترجمه دکتر جعفر شعار، تهران، انتشارات امیرکبیر،۱۳۶۶، ص۱۶۷٫
۵- اصطخرى، مسالک الممالک، به کوشش ایرج افشار، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۰، ص۱۷۰٫
۶- سلطانزاده، حسین، روند شکلگیرى شهر و مراکز مذهبى در ایران، تهران، آگاه، ۱۳۶۲، ص۱۲۴٫
۷- شکوهى، حسین، جغرافیاى اجتماعى شهرها، انتشارات جهاد دانشگاهى، تهران، ۱۳۶۵، ص۲۰۱٫
۸- سعیدى رضوانى، عباس، بینش اسلامى و پدیده هاى جغرافیایى، مشهد، آستان قدس رضوى، ۱۳۶۸، ص۱۰۴٫
۹- مشهدیزاده دهاقانى، ناصر، تحلیلى از ویژگیهاى برنامه ریزى شهرى در ایران، تهران، دانشگاه علم و صنعت ایران، ۱۳۷۳، ص۲۴۵٫
۱۰- تحلیلى از ویژگیهاى برنامه ریزى شهرى در ایران، ص۲۸۱ و۲۷۹٫
۱۱- پاکنژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، جلد ۲، تهران، انتشارات اسلامیه، بىتا، ص۱۱۷٫
۱۲- روند شکلگیرى شهر و مراکز مذهبى در ایران، ص۱۲۶٫
۱۳- جهتبررسى اکولوژى اجتماعى شهرهاى اسلامى مراجعه کنید به: جغرافیاى اجتماعى شهرها، ص۱۹۱ تا ۲۰۱٫
۱۴- کیانى، محمدیوسف، تاریخ هنر معمارى ایران در دوره اسلامى، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۴، ص۱۰٫
۱۵- واعظزاده خراسانى، محمد، «بوسنى و هرزگوین و سمینار قرآن کریم»، مشکوه، شماره ۵۰، بهار ۱۳۷۵، ص۶٫
فرستنده : خانم مهندس مهناز اکبری
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.