سیمای شهر از منظر هرمنوتیک
چکیده
انسان با نیروی فهم، قادر به تفسیر جهان است. انسان، جهان را میسازد. هر شهر، بخشی از این جهان ساخت بشر بوده و ابژهای است که اندیشه آدمی آن را با مواد و مصالح مختلف و گوناگون ساخته و نشانهای از تجسم تاریخمند حیات و تجربه زنگی است. پیکرهای انداموار و تجلیگاه زندگی و حیات اجتماعی بر است.
از طریق درک و تحلیل نشانههای شهر و فهم موجودیت این نشانهها و شناخت هویتشان، میتوان به فهمی معتبر از شهر، دست یافت. نشانههای شهر، هر یک به مثابه زبانی گویا میباشند که ماهیت شهر را آشکار میکنند. فرم و شکل شهر از مجموعه «بافتهایی نشانهمند» تشکیل شده است که زبان شهر نامیده میشوند. هر زبان برای فهم، نیازمند تفسیر است. شهر، کلیتی متشکل از اجزای متنوع و بافتمندی است که میتواند موضوع علم هرمنوتیک باشد. از طریق تفسیر شکل شهر، میتوان به محتوای آن و مبادی ساختن راه پیدا کرد.
مقدمه
قوه فهم آدمی، امکان تفسیر را فراهم میکند. تفسیر عبارت است از به فعالیت رسیدن قوه فهم انسانی، آنگاه که چیزی را مورد مهم قرار می دهد. بعضی از دانشمندان علم هرمنوتیک همچون گادامر، فهم را همان تفسیر میدانند. فهمهای متفاوت و حتی مختلف از یک چیز تفسیرهای متفاوت مفسران را عرضه میکند. در اینجا مسأله اعتبار در تفسیر پیش میآید. کدام دسته از تفسیرها معتبر و کدام نامعتبرند؟ ملاک تفسیرهای معتبر را میتوان در دو حیطه مورد بررسی قرار داد. الف : متن مورد تفسیر ب : روش تفسیر یا روش فهمی که با متن لزوماً باید مستقل از متن مورد تفسیر و بدیهی است که در این حالت با دو متن مواجه هستیم که هیچ ارتباطی با هم ندارند. هرمنوتیک یا علم تفسیر، به مثابه علم فهم و درک تمام پدیدههای انسانی و طبیعی است. پدیده انسانی یا آثار هنری و ادبیاند که در قالب نوشتار یا تصویر یا حرکات و احجام شکل گرفتهاند یا آن که وسایل و ابزاری تکنولوژیک اند که برای رفع حوایج مادی صرف ساخته شدهاند یا آمیزهای از فن و هنرند.
شهرسازی تار و پود به هم بافتهای از فن و هنر است. بدین جهت واژه هنر شهرسازی دلالت به مکانی دارد که فناوری آدمی آن را برای حوایج مادی و معنوی به عنوان محل سکونت و زندگی، ساخته است. پیش از موضوع تفسیر و هرمنوتیک نخستین گام در رویکرد به ابژهای چند وجهی است که شهر نامیده میشود. اگر سیمای شهر موضوع علم التفسیر یا هرمنوتیک است. باید نخست بدانیم که شهر چیست؟
سیمای شهر وجهی است که آدمی در زندگی اجتماعی و فردی خود با آن عجین شده است و به عبارتی تجلی حیات انسانی در زمان و “مکان” به معنی اعتباری آن است. حیات انسانی تاریخمند است و سیمای شهر نیز یکی از مهمترین تجلیات این موجود تاریخمند یعنی انسان بشمار میرود. زمان و مکان به مثابه ظرفیاند که حیات آدمی در آن شکل میگیرد و متقابلاً نحوه حیات آدمی نیز به زمان و مکان شکل می دهد. شهر به مثابه مکانی شکل یافته در افقهای زمانی حیات بشری است که نیازمندی او را در ابعاد مادی و معنوی تأمین میکند.
شهر کلیتی است که به اجزای خود با اهدافی متفاوت نظام بخشیده است. اجزا به کل، نظام نمیبخشند، بلکه این کل است که به اجزا نظام میبخشد. شهر تجلی روح جامعه در کالبدی محسوس به مثابه ظرفی است که زندگی در آن شکل میگیرد و حیات اجتماعی آدمی نیز متقابلاً نیروی معنوی است که به کالبد شهر، شکل میبخشد. کالبدی که از مجموعه بناهایی تشکیل شده و میبایست نیازمندیهای مادی و معنوی نوع انسان را در روند تاریخمندیاش، تأمین کند.
شهر، موجودیتی ساختمند دارد که مؤلفههایی عملکردی و معناییاش به آن هویت میبخشد. هویتی که محصول نحوه زیست و هستی آدمی است. طراحان: نخست کلیت آنچه را مطلوبشان است، تصور و ترسیم میکنند و بر اساس طرح کلی خویش به اجزا تشخیص داده و آنها را با یکدیگر به گونههای مرتبط میکنند که اهدافشان را در ساخت شیء تحقق بخشد. شهر، موجودیتی چند وجهی دارد و همچون نگین تراش خورده الماسی است که میتوان مانند جواهرشناسی وجوه متفاوت آن را نظاره کرد. تفسیر عملی اندیشگون است در فهم وجوه حقایقی که هولوگرام۱ و چند وجهیاند. شهر متنی از انواع بافتهای به هم تنیده شده است که مدام همچون امواج دریا در تلاطم و تغییر است. رودخانهای است با گردابهای گوناگون. همانطور که نمیتوان مرز دقیق رودخانه و گردابها را تعیین کرد، سه عامل فضا، زمان و مکان در منظر شهر آن گونه به هم تنیده شدهاند که مرزبندی وجدایی از یکدیگر غیر ممکن است.
برای تفسیر شهر باید دانست که هرمنوتیک چیست! ثانیاً شهر از مجموعه اجزایی تشکیل شده است که هر یک به مثابه نشانههایی معنیدار به شمار میروند.
تعریف علم هرمنوتیک
در فرهنگ بینالمللی”و بستر” ذیل عبارت HermeneutiS ملاحظه میشود که حرف S در پایان این لغت به معنای”قواعد”و” نظریه” (یا علم) است.
علم هرمنوتیک مطالعه فهم و به ویژه وظیفه فهم ستون است. واژه interpretation به معنی تعبیر، برداشت، توضیح، ترجمه، اجرا است. در مییابیم که در عمل رمزگشایی و فهمیدن معنای اثر، کانون علم، هرمنوتیک است. علم هرمنوتیک را میتوان به فهمیدن آثار انسان تعبیر کرد و دامنه آن را به فهم هستی و طبیعت و تمام پدیدههای قابل فهم از جمله نحوه تحقق فهم انسان و ماهیت این فهم نیز توسعه داد. هرمنوتیک و تفسیر نسبت به پدیدهها(ذهنی و عینی) کنش فهم است.
میشل فوکو در کتاب واژهها و چیزها، هرمنوتیک را مجموعه معارف و فنونی میداند که نشانهها را به سخن گفتن وا میدارند و به ما امکان میدهند تا معنایشان را دریابیم. پس میتوان از سخن فوکو نتیجه گرفت که هرمنوتیک و نشانه شناسی ارتباطی وثیق با یکدیگر دارند. هرمنوتیک علم تفسیر متنهاست. شناخت رخداد فهم است که در تعامل بین مفسر و متن تحقق پیدا میکند.
تفسیر منظر شهر نیازمند به سه دانش است.
۱- دانش هرمنوتیک یا علم التفسیر
۲- روشهایی که زبان شناسی (گفتاری و نوشتاری) بخشی از آن به شمار میرود.
۳- شناخت زبان تخصصی تجسم منظر شهری.
تعریف نشانه شناسی
هر پدیده قابل دریافت و محسوس میتواند به شکل نشانه، موضوع فهم آدمی قرار گیرد. نشانه، شکل ابژهای است که فهمندهای آن را تفسیر میکند. معنی از طریق شکل دریافت میشود. نشانهها شکلهای معنیدارند. نمادها نیز شاخهای از نشانهها به شمار میروند. نشانهها در تمام در تمام صورتهای متنوعی که دارند، در یک خصوصیت مشترکند و آن خصوصیت، خصوصیت زبان نشانههاست. از طریق شناخت کارکرد زبانی نشانهها میتوان معنای آنها را دریافت. نشانهها غیر زبانی همچون ژستهای فردی، رفتارهای اجتماعی و نظام پوشاک و آرایش نیز شبیه نظامهای زبانیاند. زیرا آنها نیز نشانههایی حامل معانیاند.
هر پدیدهای خواه تجسمی و تصویری یا نوشتار و گفتار یا حرکتی و آوایی، به مثابه زبانی است که به معنی یا معانیای دلالت دارد. نشانه به معنای وسیع کلمه، ابژهای است قابل ارجاع به معنا یا معناها یا حاصل معنی و معانی هستند. شهر ابر متنی تشکیل شده از بافتهای نشانهای معنادار است. نشانه شناسی را میتوان دانش و روش بررسی تمام پدیدههای مربوط به فرهنگ و تمدن و فهم انسانی دانست.
اگر بپذیرم که انسان آن گونه میاندیشد و آن گونه میاندیشد که زندگی میکند. شهر نیز از چنین الگویی تبعیت میکند. به عبارتی میتوان گفت که : فضا و زمان و مکان که موجودیت شهر را تحقق بخشیده است، نقشی اساسی در شکل دادن به فهم و سلیقه و عادات انسانی دارد و از طرفی دیگر شهرسازان به مثابه طراحان اندیشمندشهر، براساس مقتضیعات زمان و مکان و نیازهای انسانی چهره شهر را تغییر داده یا آن را توسعه میدهند. هر گونه دخل و تصرف در شهر همچون تخریب، توسعه، دگرگونی، تغییر، بازسازی عملی است که لزوماً بایستی از طریق تامل و تفکر و اندیشمندانه صورت پذیرد. محصول این عمل اندیشمندانه سیمای شهر را رقم میزند که خود در ساخت شخصیت اجتماعی و فکری ساکنان نقشی به سزا دارد. شهر پیکرهای هدفمند و غایتمند از مجموعه اجزایی است که نظامی کلی بر آن حکمفرمایی میکند و به عبارتی ارادهای معطوف به قدرت به آن شکل بخشیده است. تفسیر یا هرمنوتیک منظر شهری با شناخت عواملی که به ساخت شهر منجر شده آغاز میشود و با تجلیل وجوه هولوگرام و چند وجهی شهر از طریق نظام یا نظم محسوس به فهم نظم مستقر یعنی ذهنیت نظاممندی که به شهر شکل بخشیده دست پیدا میکند. نقص و کاسبی در نظام و کالبد و منظر شهر از طریق نقد و اصلاح ذهنیت یا ذهنیتهای که به سیمای شهر،تعیین بخشیدهاند، امکان پذیر است و این مقصود تنها با “هرمنوتیک سیمای شهر” میسر خواهد شد. شهر، علاوه بر ساختار تجسمیاش حامل مفاهیم ذهنی و تشکیل دهنده خاطره جمعی و قومی و ملی است. جامعه شهری عبارتست از شهر به علاوه شهروندان که از تعامل کالبد و روح، تشکیل شده است. کالبد مکان و خانه روح است و روح کالبد را براساس نظم و غایتی که مطلوبش است میسازد و به آن شکل میبخشد.
شهر به مثابه”تصویری شناور”است. ابر متنی است که اجزای آن تغییر میکند، اما همواره کلیتی که میتوان نام روح جمعی را به آن اطلاق کرد، بر هر گونه تغییری نظارت داشته و نظمی را اعمال میکند. شهر بافتی از نشانههای تصویریای که براساس تامین اهداف مادی و معنوی تألیف شده است. تألیفی که مدام مؤلفههای آن را میتوان تغییر داد و متن جدیدی ارائه کرد.
چه چیزهایی را میتوان نشانههای شهر نامید؟
آیا زبالهها نیز بخشی از سیمای شهرند؟ اتومبیلها و ازدهام جمعیت و ترافیک چطور؟ آیا آلودگی هوا هم که محصول فعالیتهای موتوری است، جزیی از سیمای شهری است؟ آیا فقدان طبیعت شهرمیتواند یکی از مولفههای شهر باشد؟ آلْودگیهای صوتی و تصویری چطور؟ آیا همنشینی بافت فرسوده و مدرن ساختمانی نیز مولفههای اصلی سیمای شهر نیست؟
شهر، کالبدی معنادار است و منحصر به پیکرهای صرفاً خدماتی و دارای عملرد نمیباشد. اندام شهر با منشهای معنوی هر جامعه، گره خورده است. همچون معنایی است که صورت یافته و صورتی که به معنایش دلالت میکند. کالبد شهر را نمیتوان از وجوه معناییاش منفک کرد و اصلاً این کار امکانپذیر نیست. هرمنوتیک از طریق تحلیل اجزای کالبد شهر و تحقیق در نحوه ارتباط اجزا با یکدیگر و با کل پیکره شهر علاوه بر نشان دادن کارآیی اجزاء و بررسی و نگی نظام تأمین اهداف معطوف به ساخت هر یک از اجزاء وجوه معنایی و محتوایی سیمای شهر را نیز آشکار میکند. هرمنوتیک شهر یعنی آشکار شدن معنی یا معانی متنی که نیازمند تفسیر است. هرمنوتیک قادر است که با روشهای معرفتی و شناخت شناسانه علمی و آماری، به کشف تفسیر جمعی شهروندان از شهرستان نایل شود.
سیمای شهر، تجسم زندگی آرمانی و حیات معقول و معنوی آدمی است و سیمای شهر آرمانی، تجسم ذهنست آرمانی نوع بشر است. پادشاه چنین شهری دوستدار دانش و خرد، یعنی شاه– فیلسوف است.
نتیجهگیری
• شهر، کالبدی تشکیل شده از شکل و معنی است.
• شکلها علاوه بر عملکردهایشان حاصل معانیاند.
• شکل و محتوا یا صورت و معنی را در سیمایی شهر نمیتوان از یکدیگر جدا و هریک را به تنهایی مورد مطالعه قرار داد و تحلیل کرد.
• شهر پدیدهای هولوگرام و چند وجهی است و به مثابه ابر متنی تصویری است که از مجموعه تصاویری شناور در هم بافته شده (و تمام نگار) است. تصویری کامل از ابعاد وجود آدمی است. از طریق علم هرمنوتیک و نشانهشناسی به مثابه ابزار فهم و دریافت معنی میتوان به عرصه بررسی، تحلیل، فهم و نقد سیمای شهر راه یافت. واقعیت عینی شهر، هیچگاه از واقعیت ذهنی آن جدا نیست. شهر واقعیتی عینی– ذهنی است که در هم بافته میشود. بافتی که مدام در تحرک و گسترش و تخریب و ساخت است و این واقعیتی است که مدام سیمای شهر را رقم میزند. سیمای که نمایانگر چهره زندگی و حیات آدمی است.
پی نوشتها
۱) هولوگذام (hologram) تصویری سه بعدی است که به روش لیزری گرفته میشود. تصویری تمام نگار وچند وجهی است که شیء را از تمام وجوه آن، مجسم میکند.
۲) واژه hologram نیز به معنی تمام نگاری است.
فهرست منابع
۱) ریچارد پالمر، علم هرمنوتیک، ترجمه : محمد سعید ضایی کاشانی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۷۷٫
۲) پی یرگیرو، نشانهشناسی، ترجمه : محمد نبوی، تهران نشر آگه،۱۳۸۰٫
۳) فرهنگ بین الملل «وبستر».
۴) مایکل تالبوت، جهان هولوگرافیک، ترجمه: مهرجویی، انتشارات هرمس، تهران، چاپ ششم ۱۳۸۷٫
۵) هرمنوتیک مدرن، گزینه جستارها، ترجمه : بابک احمدی، مهران مهاجر، محمد نبوی، نشر مرکز، تهران ۱۳۷۷
ع.نوروزی طلب
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.