بررسی نظریات اندیشمندان – کوین لینچ
” لینچ ” از شهرسازان معاصر می باشد , که بر روی مفاهیم ادراکی فضا و تصورات ذهنی استفاده کنندگان از این فضا کار کرده است. هدف ” لینچ ” خوانایی و نمایانی شهر و فضاهای شهری است. او برای درک خوانایی شهر به مردم رجوع می کند و در پی آن است که از تصورات ذهنی و پس زمینه های فکری آن ها به این مهم قائل شود که چگونه شهری خوانا می شود. ” لینچ ” عقیده دارد که درک مردم از شهر صحنه هایی مقطعی و بریده بریده است و این تصوری خوانا در ذهن به جا نمی گذارد. بلکه فضاهای شهری باید تسلسل و پیوستگی داشته باشد تا بتواند صحنه هایی پیوسته زنده و روشن در ذهن بگذارد. یک تصویر عمیق که حاکی از نقش اجتماعی مردم است. تصویری که احساس امنیت به فرد می دهد و عمق و شدت تجارب انسانی را افزون می کند. در واقع درک تصویر حاصل ارتباط دوجانبه بین ناظر و محیط است. ناظر عوامل بصری که برای او مهم تر است را به ذهن می¬سپارد. بر آن حدی می نهد و آن را مطابق میل خود تغییر می دهد. به همین دلیل است که درک یک فضا از سوی افراد مختلف ، متفاوت است. اما ” لینچ ” در پی درک تصور ذهنی مشترک از محیط است. تصوری که برای همه توانا و قابل درک باشد. در واقع لینچ در پی یافتن نظمی است ، اما نه نظم نهائی ، بلکه نظمی گشوده که مدام رشد و توسعه می یابد.
از آن جا که ” لینچ ” در پی آشکار داشتن تاثیر و اهمیت فرم شهر است ، سیمای شهر را بر مبنای عوامل جسمی شهر بر پنج عامل استوار می داند : ۱- راه، ۲- لبه ۳- محدوده ۴- گره ۵- نشانه
راه : عاملی است که معمولا با استفاده از آن حرکت بالفعل و بالقوه میسر می¬شود.
لبه : عامل خطی است که به دید ناظر با راه تفاوت دارد.
محدوده : قسمت هایی از شهر که میان اندازه و بزرگ اند.
گره : نقاطی حساس در شهر که ناظر می تواند به درون آن ها وارد شود.
نشانه : عواملی در تشخیص قسمت های مختلف شهر با این تفاوت که ناظر به درون آن ها راه نمی یابد.
از آن جا که توانایی و نمایانی فضاهای شهری هدف اصلی ” لینچ ” است ، او به جهت یابی افراد برای درک فضاها و جلوگیری از احساس گم گشتگی و عدم امنیت آن ها اهمیت فراوان می دهد و در این میان نشانه ها هستند که مهم ترین کمک را در جهت دهی به افراد می کنند. در واقع به گفته خود ” لینچ ” هم هیچ یک از ۵ عاملی که ذکر کردیم به تنهایی وجود ندارد ، محله ها با گره ها پیوند می خورد و لبه ها حد آن را مشخص می دارد و با راه می توان به درون آن ها داخل شد و نشانه¬ها سیمای آنان را متمایز می کند. هر عامل معمولا عوامل دیگر را در بر می گیرد و در دیگر عوامل نفوذ می یابد. البته باید توجه داشت که این ۵ عامل جسمی مفاهیم انتزاعی بدست می دهند و در ذهن افراد گوناگون بسیار متغیرند.
به طور خلاصه و کلی می توان گفت ۵ عامل لینچ زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کنند که به سمت نشانه شدن پیش بروند. زیرا نشانه بیشتر از هر چیز دیگر در ذهن می ماند و ناظر برای آشنایی با مسیر و جهت یابی خود ملزم به ، به ذهن سپردن آن ها می باشد. در واقع ” لینچ ” شهر را به صورت یک پرتره می بیند و این پرتره زمانی خوانایی و نمایانی خود را می یابد که مظاهر آن روشنی و پیوستگی داشته باشند و به دید آیند و در ذهن سپرده شوند.
گرد آوری : آقای مهندس رضا لاهیجی
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.