معماری ایرانی و پیوندش با هنرهای سنتی
هنرهای تجسمی، صنایع دستی و معماری بخش عظیم و اثرگذاری از هویت فرهنگی و ملی هر جامعه ای را تشکیل می دهند که بی توجهی یا کم توجهی به هر کدام از آنها می تواند نسل های آینده را با این میراث گهربار پیشینیانمان بیگانه کند.
طی تاریخ بشریت، هرگز هنر از زندگی و زندگی از هنر جدا نبوده و در آینده هم نخواهد بود زیرا در واقع هنر تلاشی برای معنا بخشیدن به زندگی است و تا نسل آدمی به زندگی مشغول است، این رنگ بخشیدن به حیات نیز وجود دارد.
در تاریخ هنر ایران مرز مشخصی میان اثر هنری با اسباب و لوازم زندگی، سخن گفتن و یا نگارش کتب ادبی، عملی و مذهبی وجود نداشت زیرا این هنرها، مهارت ها و دانش ها، همه نوعی موهبت الهی هستند که نزد انسان به ودیعه گذاشته شده اند تا افراد به کمک عنصر خیال، مهارت و دانش به خلق اثر هنری بپردازند و در نتیجه همه این اقدامات زندگی را رنگ و بویی دیگر ببخشند.
هنر همواره در ذات و زندگی ایرانیان ساری و جاری بوده است و سابقه طولانی در فرهنگ ایران زمین دارد؛ در واقع به خاطر تلاش و خلاقیت هنر دست اساتید و پیشکسوتان این عرصه است که ما امروز مجموعه ای غنی از نقوش، رنگ ها، آرایه ها، نواها، ریتم ها و هنرهای سنتی و صنایع دستی را پیش روی خود داشته باشیم.
در میان همه هنرهای تجسمی و سنتی، معماری ایرانی که به صورت های گوناگون در بناهای مختلف تجلی دارد، از جایگاه خاصی برخوردار است. در واقع همواره عقاید، رسوم، آیین ها و شرایط جغرافیایی و اقلیمی در قالب معماری بناها نمود بارزی داشته و دارد.
از جمله مهمترین ویژگی های معماری این است که این رشته هنری آیینه ای از سایر هنرهای ایرانی است. در واقع معماری با سایر هنرهای سنتی ایرانی چون تارهای به هم تنیده به هم پیوسته است و نمی توان آنها را از یکدیگر جدا کرد.
تزیین و آرایش ساختمان که جز لاینفک معماری محسوب می شود در آجر کاری، کاشی کاری، گچبری و آینه کاری در کنار قالی بافی، گلیم بافی، قلم کاری، سفالگری، منبت کاری، کنده کاری چوب، گره چینی و همچنین سایر دست آوردهای صنایع دستی همه در پیوند با معماری بناها، فضایی آکنده از هنر، زیبایی و معنویت را مقابل دیدگان قرار می دهد.
معماری با سایر هنرهای ایرانی نیز مرتبط است و از آنها تاثیر پذیرفته است، بویژه صنایع دستی که علاوه بر تزینی بودن و جنبه های زیبایی شناسانه، نقش کاربردی در زندگی روزمره افراد جامعه دارد.
بناهای ایرانی مانند مساجد، مناره ها، خانه ها، باغ ها، پل ها، قلعه ها و آب انبارها هر کدام به نوعی خاص از صنایع دستی و سنتی ایرانی متاثر است که برخی از آنها کاشی کاری، مشبک کاری، نقاشی دیواری، منبت کاری است.
هماهنگی صنایع دستی با معماری نه تنها از نظر فرم و رنگ، بلکه از نظر محتوایی نیز هم خوانی دارد و هنرمند سعی کرده، ارتباط خویش با طبیعت و دیدگاه معنوی خویش نسبت به هستی را متجلی سازد.
صنایع دستی به علت تنوع و وسعت در رشتههای گوناگون، کاربردهای زیادی در تزیین معماری داخلی و خارجی ساختمان ها دارد. از سوی دیگر تنوع اقلیم آب و هوایی در ایران موجب گوناگونی بسیار در معماری و تزیین آن شده است و در نتیجه انواع و اقسام صنایع دستی در تزیین معماری، نقش عمده ای دارند.
اما امروزه از همه آن نقش ها و رنگ ها کمتر نشانی در شهر و در میان بناهای ایرانی دیده می شود.
علاوه بر گسترش معماری های مدرن در ظاهر ساختمان ها کمتر شاهد استفاده از هنرهای سنتی چون کاشی کاری و یا منبت کاری در تزیین فضای داخلی و یا خارجی ساختمان ها هستیم.
در واقع همانطور که به نظر می رسد فراموشی و کمرنگ شدن این هنرهای سنتی و اصیل بر زیبایی و کیفیت هنر معماری ایرانی نیز اثرگذشته است.
با توجه به گزارشهای مطبوعات و همچنین مقالات و سخنان هنرمندان و استادان هنرهای سنتی، باید اذعان داشت که هنرهای سنتی ایران در عصر جدید مورد بیتوجهی واقع شدهاند و متاسفانه در دهه اخیر کالاهای مشابه خارجی، بازار ایران و جهان را اشغال و اقتصاد این عرصه را برای هنرمندان ایرانی به ورطه نابودی کشانده است.
بنابراین ضرورتی در انتشار این پژوهشها و توجه به راهکارهای عملی ارایه شده در آنها وجود دارد.
بی تردید بی توجهی، نامهربانی و یا از یاد رفتن هر کدام از بخش های هنرهای تجسمی، صنایع دستی و یا معماری ایرانی بر سایر بخش ها هم اثرگذار است و می تواند ضربه جبران ناپذیری بر پیکره فرهنگ و هویت ملی هر جامعه داشته باشد.
این نکته ای است که در سال های گذشته بسیاری از کارشناسان برلزوم توجه بیشتر به هنرهای سنتی ایرانی تاکید کرده اند و همگی براین باورند که جایگاه معماری و هنرهای سنتی امروز شایسته پیشنیه و قدمت آن نیست و لازم است توجه بیشتری نسبت به شود.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.