شهرسازی ما جایی برای عاطفه ندارد
ناصر تقوایی گفت: بیشتر سفرهای زندگیام در دورانی بود که در ایران به دنبال مکانی برای فیلمبرداری میگشتم، به هرحال فیلمهایم را ساختم ولی حس کردم درحال تبدیل شدن به یک فرد مخرب هستم. بنابراین کافی بود هرجایی را که میخواستم نابود کنم، بروم و در آنجا فیلمی بسازم چون هرجایی که در آن فیلم ساختم اکنون دیگر وجود ندارد.
هفتمین جلسه سلسله گفتوگوهای تهران با موضوع «تهران؛ نشانههای عاطفی و خاطرات جمعی» یکشنبه ۲۷ مرداد ماه در موزهی «قصر» و با حضور گلی امامی ، عقیل بهرام، ناصر تقوایی، مرتضی درهباغی، محمد سالاری و اسکندر مختاری برگزار شد.
ناصر تقوایی نویسنده و کارگردان در سخنانی گفت: در شهرهای ما یک بینظمی و آشفتگی حاکم است. شاید در این بینظمی حقیقتی نهفته باشد و حتما وقوع این بینظمی دلیلی دارد، یک ذهن تیزهوش ممکن است دریابد که چرا همه چیز آشفته است و چرا سنگی روی سنگی بند نیست.
وی ادامه داد: نه در اقتصاد نه در سیاست و نه در ساختن یک فیلم، هیچ نظمی وجود ندارد. آیا واقعا در همه این حرفهها، آدمهایی نیستند که بتوانند با تجربههای خودشان مشکلات صنف خود را حل کنند؟ کسانی دیگر، تجربه و آگاهی خودشان را در اختیار کسانی میگذارند که سوادش را ندارند تا جیب آن افراد پر شود.
کارگردان «کاغذ بیخط» اذعان داشت:خود این آشفتگی همچنان ادامه دارد و سی و چهار سال است که از آن میگذرد. ما طبعا وقتی که مینویسیم یک شکل دیگر مینویسیم و وقتی حرف میزنیم به یک شکل دیگر حرف میزنیم. در حقیقت ما وقتی با عقل مینویسیم امکان اشتباه نباید در آن باشد چون عقیده ماست، ولی هنگامی که حرف میزنیم ممکن است چیزی را جا بیاندازیم و به راحتی آن را توجیه کنیم.
تقوایی گفت: من به دلیل آشناییام با این سرزمین هنگامی که حرفه اصلیام فیلم سازی شد لوکیشنهای زیادی در خاطر داشتم. بیشتر سفرهای زندگی من در دورانی بود که در ایران به دنبال این مکانها میگشتم و تقریبا اکثر عکسهایی که گرفتم حاصل همین دوران و سفرها است. خوب یا بد این فیلمها ساخته شد اما حس کردم در حال تبدیل شدن به یک فرد مخرب هستم و کافی بود هر جایی را که میخواهم نابود کنم بروم به آنجا و فیلمی بسازم. از آن لوکیشنهایی که در ایران ساختم هیچکدام باقی نمانده است. بندر لنگه یکی از زیباترین بنادر ایران و از لحاظ معماری و تجارت خاص بود. فیلم «ناخدا خورشید» در دو بندر لنگه و کنگ ساخته شد ولی اکنون دیگر اثری از این بنادر و آن ظاهر قدیمی نیست.
مرتضی درهباغی نقاش و هنرمند ایرانی در بخشی از متنی که نوشته بود، گفت: تمدن در لغت یعنی زندگی اجتماعی، همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و همکاری مردم یک جامعه برای ترقی و پیشرفت. فرهنگ نیز در لغت به معنی آداب و رسوم ، اندیشه، هنرو شیوه زندگی است که طی تجربه تاریخی اقوام به دست میآید و قابل انتقال به نسلهای بعدی است. اما با نگاهی به شهر تهران میتوان دید که به آهستگی ونرمی چیزی باقی نخواهد ماند که قابل انتقال به نسلها باشد و یا رد پایی از آداب و رسوم، اندیشه و هنر در آن به چشم بخورد.
وی درباره مراحل بازسازی خانه قدیمی در نزدیکی تالار وحدت که برای مقابله با ساخت و سازهای زیاد و حفظ هویت شهری و فرهنگسازی انجام داده بود که پس از مرمت برای زندگی مناسب شد، توضیحاتی داد و گفت: تعداد این خانهها بسیار زیاد است اکثر اینها خانههای پدرها و مادرهایی بودند که سالها در آن زندگی کردند و حال از دنیا رفتهاند و اغلب بچههایشان در ایران نیستند. آن دسته از افرادی که تا به حال این خانهها را حفظ کردهاند فکر میکنند به هر حال دارای یک هویتی است اما راهی برای آن که بخواهند در آن تغییر کاربری ایجاد کنند، ندارند. نمونههایی از این دست مرمت و بازسازی میتواند دوباره فرهنگسازی کند و امکانی باشد برای اینکه بتوانیم خیلی کوچک در مسیری که هستیم تاثیرگذار باشیم.
این هنرمند درباره حفظ خانههای قدیمی و جلوگیری از ساخت و سازهای بیمورد پیشنهاداتی نیز ارائه داد و در پایان سخنانش گفت: همیشه منتقد اتفاقاتی که میافتد از جنس منفی نباشیم و بتوانیم همت کنیم و نکات منفی را ببینیم و از آن درس بگیریم و دوباره فضاهایی که به آنها نیاز داریم و میتواند برای ما آن هویت از دست رفته را به ارمغان بیاورند، احیا کنیم.
عقیل بهرام معمار و نماینده دفتر شاخه تجربی معماری کلان شهر در این نشست با موضوع و محوریت باغ موزه قصر مطالبی را ارائه داد. وی ابتدا به معرفی باغ موزه قصر پرداخت و پس از آن پیشینه و موزه قصر از زمان فتحعلیشاه تا کنون را مورد بررسی قرار داد و گفت: بعد از دوره طولانی که این مکان به عنوان زندان استفاده میشد، سال ۸۱ در حفظ اثار ملی ثبت شد و دوستانی متولی شدند و مطالعاتی انجام دادند و شهرداری بخشی از بناهایی که به وجود آمده بود را تفکیک کرد، براساس تفکیک طرح مرمت برایشان تعیین شد و این پروژه به ما واگذار شد.
وی به صورت خلاصه مداخلاتی که در این امر صورت گرفت را برشمرد و گفت: ابنیههای بیکیفیت از این مجموعه حذف شدند. سه ساختمان ارتش مرمت ، ساختمان مارکوف مقاوم سازی و ساختمان سیاسی بهسازی شد، حدود باغ قاجار را نیز احیا کردیم و هندسه باغ را دوباره به وجود آوردیم.
بهرام در پایان با جمعبندی که انجام داد،گفت: باغ اختصاصی پادشاه قاجار را داشتیم که بعد به پادگان نظامی و سپس به زندان سیاسی و عمومی و اکنون باغ موزه همگانی تبدیل شد و امیدوارم که بقیه فضاهای این باغ نیز آزاد شود و به این محوطه اضافه و در اختیار شهروندان قرار گیرد.
محمد سالاری جامعه شناس و اقتصاددان درباره فضای پادگان جی و تراکم و شرایط جمعیت و راههای ارتباطی در دو منطقه ۹ و ۱۰ توضیحاتی را ارائه داد و درباره فضای موجود و تاثیرگذار «پادگان جی» در آن مناطق مطالبی را گفت و ادامه داد: مالک پادگان جی قسمتی از یک بخش عمومی است. این بخش زمانی زمین را برای اینکه به امنیت شهر تهران بپردازد مجانی دریافت کرده بود و حال که دیگر کارکردی ندارد، طبیعتا باید خارج شود. ولی متاسفانه کسانی که مدعی این زمین هستند در پاسخ به ما میگویند ما این زمین را میخواهیم تا به نیاز پرسنل نظامی خود پاسخ دهیم . این در حالی است که از زمان پهلوی اول که نظامیها در تهران مستقر شدند به اندازه کافی خوردند . یوسف آباد ، سلطنتآباد، امیرآباد و … زمینهایی بودند که قطعه قطعه میشدند و به نظامیان اختصاص داده میشد.
سالاری در بخش دیگری از سخنانش اشارهای به کارخانه چیت سازی در منطقه ۱۶ داشت و درباره آن توضیحاتی داد: کارخانه چیت سازی در سال ۸۸ زنده و سرپا و در حال کار کردن بود، در سال ۹۲ خالی از فعالیت است و اکنون مقبره آن قابل مشاهده است. وی در ادامه به پیشینه و سابقه این کارخانه پرداخت و توضیحاتی درباره علل از کار افتادن آن ارائه داد.
اسکندر مختاری معمار و پژوهشگر مطالعات تهران در این جلسه در بخش گفت وگوی اعضای پنل اظهار کرد: ما در موسسه تهران تصمیم گرفتیم که غمگین نباشیم یا حداقل به روی خودمان نیاوریم چون عاشقیم و عشق هم با امید زنده است. اگر امید داشته باشیم میتوانیم تاثیرگذار باشیم و اگر دوست داشته باشیم، شهر ما هم دوست داشتنی میشود، اکنون شهرسازی ما جایی برای عاطفه ندارد. این عاطفه را باید به ادبیات شهرسازی آنچنان که در گذشته بود برگردانیم. بحث ، بحث زیبایی شناسی است و اهمیت بسیار دارد و اکنون از موضوع زیبایی غافل شدهایم. با آقای مهندس بهشتی که این مطلب را بازگو کردم ایشان گفتند تا زیبا نیاندیشیم، نمیتوانیم خلق زیبایی کنیم. ما قرنها تولید ارزش میکردیم و هر آنچه میساختیم با ارزش و پایدار بود.
وی افزود: برای اینکه زیباییها را ببینیم باید به خلق و خوی خودمان نیز نگاه کنیم، بسیاری از وقتها اوقات خودمان را تلخ میکنیم از این تلخی جز آفرینش زشتی چیزی حاصل نمیشود. خودمان میتوانیم کمک کنیم که حالمان بهتر شود. تصور میکنم اتفاقاتی که برای تهران و سایر شهرها میافتد این است که شاید در یک مرحله تحول قرار گرفتهایم، این تحولات هم اکثرا کمیت محور هستند و اگر ما به یک مرحله ثبات توسعه شهری برسیم حالمان بهبود مییابد.
گلی امامی نویسنده و مترجم در این جلسه متنی از دست نوشتههای دربارهی انتشارات «زمینه» که با همراهی شوهرش تاسیس کرده،خواند. در این جلسه فیلمی مستند نیز از شیرین برقنورد به نام «سهم من از زیبایی» به نمایش درآمد .
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.