کـلانشهر هنـوز تعـریف مشخصی نـدارد

گفت‌و‌گو با دکتر علی نوذر‌پور دبیر کمیته مسکن و شهرسازی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام

تهران، مشهد، اصفهان، کرج، تبریز، شیراز، اهواز و قم، طبق نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ به ترتیب پرجمعیت‌ترین شهرهای ایران و دارای جمعیت بالای یک میلیون نفر هستند و در رده‌های بعدی جمعیتی به ترتیب کرمانشاه، ارومیه، رشت، زاهدان، کرمان و اراک قرار دارند. اما در حال حاضر تهران، مشهد، اصفهان، کرج، تبریز، شیراز، اهواز، اراک و رشت، کلانشهر محسوب می‌شوند و رشت و اراک با جمعیتی در حدود ۵۰۰ هزار نفر در دولت نهم و دهم با مصوبه دولت کلانشهر شدند. به هر رو مفهوم «کلانشهری» در جامعه ما به علت رشد نامتوازن و عدم تحقق همزمان شهرنشینی و صنعتی شدن، با مشکلات متعددی روبه روست.
در گفت‌و‌گویی که با دکتر علی نوذرپور دبیر کمیته مسکن و شهرسازی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتیم مشکلات و معضلات کلانشهرها و راه رفع این مشکلات به بحث گذاشته شد.

ما الان کلانشهرهایی در کشورمان داریم که معلوم نیست به چه دلیل کلانشهر شده‌اند. به عنوان مثال شهر اراک که چهاردهمین شهر کشور از نظر جمعیت است، کلانشهر محسوب می‌شود. به‌طور کلی چه تعریفی برای کلانشهر می‌توان عرضه کرد که دقیقاً بدانیم به چه شهری کلانشهر می‌گویند؟
متاسفانه شهرهای ما دارای تقسیم‌بندی قانونی نیست که دقیقاً مشخص باشد کلانشهر چیست و شهر بزرگ چیست و شهر متوسط چیست و شهر کوچک چیست. اقداماتی کارشناسی یا بحث‌های نظری در محافل آکادمیک و دانشگاهی انجام شده و بعضی وقت‌ها در دستگاه‌های اجرایی برای انجام بعضی فعالیت‌ها مثل توزیع اعتبارات به این موضوعات ورود پیدا کرده‌اند ولی این‌که این‌ها تبدیل شده باشد به یک ترم حقوقی، به جز بحث کلانشهرها و آن هم برای اولین بار در قانون تجمیع عوارض، اتفاق دیگری صورت نپذیرفته است. ما اولین بار لفظ کلانشهرها را در قانون موسوم به تجمیع عوارض، استفاده کردیم برای تعیین تکلیف این‌که چه بخشی از عوارض به شهرهای بالای
یک میلیونی برسد. بنابراین تنها تعریف قانونی که از کلانشهر هست این است که اگر جمعیت شهری بیش از یک میلیون نفر باشد، کلانشهر است.
بر همین اساس توزیع عواید متمرکز شهرداری‌ها نزد وزارت کشور در قانون تجمیع عوارض آمد و بعد هم به قانون مالیات بر ارزش افزوده تبدیل شد.
در سفری که آقای احمدی‌نژاد به شهر رشت داشته است در آنجا از ایشان درخواست شده که شهر رشت هم کلانشهر شود. ایشان هم بدون مطالعه و بدون بررسی کارشناسی قبول کرده است. همین قبول کردن ایشان، منجر به این شده است که در شورای عالی شهرسازی و معماری، به صورت دستوری این بحث مطرح شده و به خاطر این‌که رشت کلانشهر شود، گفتند شهرهای بالای ۵۰۰ هزار نفر هم می‌توانند کلانشهر، تلقی شوند.
برای این‌که این مطلب یک جایگاه پیدا کند لازمه‌اش این است که وزارت راه و شهرسازی، واقعاً یک کار جدی روی این موضوع داشته باشد و یک تعریف علمی و حقوقی از شهرها ارائه شود که به چه چیزی شهر کوچک می‌گوییم و با چه مقدار جمعیت. مثلاً بعضی به شهرهای زیر ۲۵ هزار نفر، شهرهای کوچک یا روستا- شهر می‌گویند. بعضی افراد به شهرهای زیر ۵۰ هزار نفر می‌گویند. برخی به شهرهای بین ۵۰ تا ۲۵۰ هزار نفر را شهرهای متوسط می‌گویند. بعضی‌ها شهرهای ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر را شهر متوسط می‌دانند و بعضی‌ها تا جمعیت ۵۰۰ هزار نفر را هم شهر متوسط می‌دانند. به شهرهای ۵۰۰ هزار نفر تا یک میلیون نفر را شهرهای بزرگ می‌گویند یا بین ۲۵۰ هزار نفر تا یک میلیون نفر را شهرهای بزرگ می‌گویند و بالای یک میلیون نفر را کلانشهر. متاسفانه این اتفاق در کشور ما رخ نداده و در محافل علمی ما این تعاریف، نهایی نشده است.
آن چیزی که در کشورهای دیگر
تحت عنوان متروپولیس مطرح می‌کنند و شهرهای پرجمعیت و بزرگ را مادر شهر یا کلانشهر می‌نامند واقعاً به چه شهرهایی گفته می‌شود و آیا در آن کشورها هم ممکن است این تصمیم‌گیری‌های خلق الساعه دولت اتفاق بیفتد یا این‌که دقیقاً طبق ضوابط، یک شهر را به عنوان کلانشهر نامگذاری می‌کنند؟
در آن کشورها موضوع جایگاه حقوقی دارد. یعنی کلانشهری مثل استانبول یا توکیو یا نیویورک، جایگاه حقوقی دارد. این جایگاه حقوقی منجر به این شده که این شهرها، از لحاظ حقوقی دارای مشخصات متمایزی از سایر شهرها شود و مدیریت شهر و شهرداری هم، ویژگی‌های خاصی پیدا کند. اصلاً قانون آن کلانشهرها، قانون مجزایی می‌شود. البته ما در قانون شهرداری، در جایی داریم که تهران استثنا می‌شود ولی اساساً برای شهرهای ۵ هزار نفری تا شهر تهران، یک قانون حاکم است. در قانون گفته شده است که کمیسیون ماده ۵ که در همه استان‌ها، در استانداری تشکیل می‌شود در مورد کمیسیون ماده ۵ شهرداری تهران گفته‌اند استثنائا دبیرخانه آن در شهرداری تهران باشد. اما در کشورهای دیگر، قانون خاص کلانشهرها دارند و برای آن‌ها تمایزها و تفاوت‌هایی از جهت مدیریتی، قائل می‌شوند که به اداره بهتر آن‌ها کمک می‌کند.
برای این‌که من بحث را کامل کنم بگویم که یک بار دولت ما آمده پدیده تهران، مشهد، شیراز و اصفهان را بررسی کرد و دید این پدیده، پدیده جدیدی است. شهر فراتر از محدوده‌های قانونی خودش رفته است و مجموعه‌ای از شهرها و روستاها را به خودش وصل کرده و فضایی شکل گرفته است که برای این فضا می‌شود فقط یک تعریف را مطرح کرد. نمی‌شود بین فضای شهر تهران و کرج و اسلامشهر و اوشان، فشم و میگون، دو فضا را تعریف کرد. چون همه آن‌ها یک فضا شده‌اند و کاملاً از نظر فضایی به هم وصل شده‌اند. بنابراین نمی‌شود دو تا برنامه برای آن‌ها طراحی کرد بلکه باید یک برنامه داشت و بعد هم برای آن‌ها باید یک مدیریت مجموعه شهری تعریف کرد.
در آن سال‌ها که در دولت آن بررسی را انجام دادند اسم این را مجموعه شهری گذاشتند. دنبال اصطلاح می‌گشتند که بگذارند منطقه شهری. ولی دیدند با مناطقی که در درون شهرها وجود دارد اشتباه می‌شود. چون ما قبلاً برای تقسیم‌بندی درون شهر، از اصطلاح منطقه استفاده کرده‌ایم.
بر این اساس، گفتند نمی‌توانیم بگوییم منطقه شهری تهران. بالاخره گفتند مجموعه شهری. این اصطلاح مجموعه شهری را برای اولین بار دولت در دهه ۷۰ تصویب کرد و مقرر شد برای شهرهایی که عنوان مجموعه شهری می‌گیرند مثل تهران و شیراز، طرح جدیدی به نام طرح مجموعه شهری، تهیه شود. این طرح مجموعه شهری، به جز طرح جامعی است که برای هر شهر تهیه می‌شود. قرار بود طرح مجموعه شهری، همه محدوده‌های جدید را در بر بگیرد. این طرح برای تهران تهیه شد. بعد هم قرار شد بحث مدیریت آن را حل کنند. چون برخی از این فضاها، فی‌ما‌بین هستند. برای مثال تکلیف فضای بین تهران و کرج چه می‌شود یا تکلیف فضای بین تهران و اسلامشهر چه می‌شود. بالاخره باید از نظر مدیریت شهری فکری برای این آن‌ها کرد. در بحث مدیریت مجموعه شهری، دستگاه‌های دولتی همکاری نکردند. وزارت کشور می‌گفت باید مدیریت این مجموعه به عهده ما باشد. وزارت مسکن می‌گفت که ریاست آن با ما باشد.
دولت نهم و دهم به دنبال تفکیک شهر ری از تهران بود ولی دو شهر کوچک حاشیه اراک یعنی کرهرود و سنجان را در شهر اراک ادغام کردند تا جمعیت کل اراک به بالای ۵۰۰ هزار نفر برسد و آن را کلانشهر اعلام کنند. این اقدامات ضد و نقیض نبود؟
این هیچ امتیازی برای اراک تلقی نمی‌شود. شاید مدیریت آن شهر فکر کند چون کلانشهر هستیم پس اعتبار و بودجه‌ای دریافت می‌کنیم. در حالی که از نظر حقوقی در این زمینه فقط قانون مالیات بر ارزش افزوده را داریم و سهم آن‌ها از محل عواید متمرکز نزد وزارت کشور افزایش پیدا می‌کند. اگر هم اسم آن‌ها کلانشهر نباشد از سهم برخوردار هستند ولی نسبت دریافت عواید یک مقدار، بیشتر است. آن هم برای شهرهای بالای یک میلیون نفر است.
در ۲۰ تیرماه سال ۸۸ رشت کلانشهر می‌شود. آقای نیکزاد در آن زمان معاون عمرانی وزیر کشور بود که بعداً وزیر مسکن شد، گفته بود با تأیید رئیس جمهور، رشت به عنوان نهمین کلانشهر کشور انتخاب شد و رشت در سال ۸۹ در اعتبارات عمرانی و حمل و نقل سهیم خواهد شد. معاون وزیر کشور اعلام کرده بود که بودجه عمرانی به رشت داده می‌شود.
بله، معاون وزیر کشور گفته بود ولی قانون اجازه نمی‌دهد. آن صحبت‌ها به دلیل عدم اشراف فرد بر قانون صورت پذیرفته است. تنها جایی که قانون آن‌ها را از نظر اعتبار و بودجه جدا می‌کند قانون مالیات بر ارزش افزوده است که همان قانون قبلی تجمیع عوارض است که تغییر نام داده، در این قانون، حقوقی برای کلانشهرهای بالای یک میلیون نفر در نظر گرفته شده است. بنابراین بر رشت و اراک حقوقی از بابت کلانشهر شدن،مترتب نیست.
اگر شورای عالی شهرسازی تصویب کند که یک شهر، کلانشهر است و دولت و رئیس جمهور هم تصویب و ابلاغ کنند آیا برای کلانشهر شدن نمی‌تواند شکل قانونی به خود بگیرد؟
یک بخش از مطلب همین است ولی اگر کلانشهرها پیگیر این هستند که از این عواید متمرکز و عوارض ملی، بهره بیشتری ببرند، نیازمند تصویب قانون در مجلس است. قانون مالیات بر ارزش افزوده گفته کلانشهر، شهر بالای یک میلیون نفر است. در آن قانون باید تعریف کلانشهر را اصلاح کنند.
ما هشت شهر بالای یک میلیون نفر در کشور داریم. در رتبه‌های بعدی شهر کرمانشاه در رتبه نهم است با ۸۵۱ هزار نفر جمعیت. بعد هم ارومیه است و رشت هم با جمعیت ۶۳۹ هزار جمعیت در رتبه ۱۱ قرار دارد. اراک ۵۲۶ هزار نفر جمعیت دارد و در رتبه ۱۴ است. این‌که بعضی شهرها با جمعیت کمتر و فقط با یک مصوبه دولت در مقایسه با بعضی شهرها که جمعیت بیشتری دارند، به کلانشهر تبدیل می‌شوند چه تاثیری در سطح جامعه و افرادی که در استان‌های پرجمعیت‌تر هستند دارد؟
فقط یک امر روانی و تبلیغی است و برخی شهرها و مدیران شهری فکر می‌کنند که کلمه کلانشهر بر ابهت آن شهر و ویژه بودن آن شهر می‌افزاید وگرنه بحث جدی زمانی معنا پیدا می‌کند که شورای عالی شهرسازی و معماری ایران بیاید در درجه اول با توجه به ویژگی جمعیتی و در درجه دوم با توجه به ویژگی‌های اقتصادی و سوم هم ویژگی‌های جغرافیایی و ویژگی‌های کالبدی، یک تعریف جدید از شهرهای کشور ارائه کند که معلوم شود ما به چه چیزی شهر می‌گوییم.
دومین شهر پر جمعیت کشور که کلانشهر محسوب می‌شود مشهد است با دو میلیون و ۷۴۹ هزار نفر جمعیت. شهر تهران در رتبه اول است با جمعیتی ۸ میلیون نفری. آیا شهر تهران که کلانشهر است و نسبت به کلانشهرهای دیگر کشورمان پرجمعیت‌تر است همان مگاسیتی یا شهر میلیونی به حساب می‌آید؟
اشکالی که در نظام مدیریت شهری ما وجود دارد این است که فاصله جمعیتی بین شهر اول و دوم ما خیلی زیاد است. یعنی نسبت آن نسبت بالایی است و حدود ۴ برابر است. همین نسبت بین شهر دوم و سوم وجود دارد. در بحث‌های شهرسازی و آمایش سرزمین به این می‌گویند شبکه شهری از حالت کهکشانی خارج شده است و به حالت ماکروسفالی تبدیل شده. یعنی شبکه‌ای شکل گرفته که یک سر بزرگ دارد مثل تهران و بقیه آن بدنه لاغری است. این شبکه شهری، نامتوازن است. نشان می‌دهد که در کشور، آمایش سرزمین به درستی انجام نشده است. نشان می‌دهد که در این کشور، فعالیت‌ها به درستی توزیع نشده است که جمعیت متناسب با فعالیت‌ها توزیع شود. اگر توزیع فعالیت‌ها در کشور بر اساس ظرفیت‌های واقعی صورت می‌پذیرفت جمعیت ما باید به صورت کهکشانی توزیع می‌شد و این طور نمی‌بود که اغلب جمعیت به یک جا بیاید و تهران شود و بعد کرج و بعد مشهد و غیره باشد و این ضد توسعه است. این یک اشکال جدی است.
وضع فعلی و موجود در کلانشهرهای ما باعث می‌شود که مسائل کلانشهرها اینقدر مسائل متعدد و سخت و پیچیده شود که به راحتی نشود آن‌ها را مدیریت کرد. موضوع زلزله، یک بحث جدی برای شهرهای بزرگ و کلانشهرهای کشور است. اگر در کلانشهربزرگی مثل تهران، زلزله اتفاق بیفتد مدیریت آن به سادگی امکانپذیر نیست. شاید نیاز باشد که ما در تقسیمات کشوری، تجدید نظر کنیم. حالا اگر وزارت کشور به دنبال تجدید‌نظر است شاید بهترین فرصت باشد.
چرا باید محدوده شهر با شهرستان متفاوت باشد و دو مسئول داشته باشد. چرا هم شهردار داشته باشد و هم فرماندار. در کلانشهری مثل تهران چرا باید استاندار و فرماندار باشد.
این نوع تعدد مقامات باعث می‌شود که تضاد و تعارض بین شهردار و فرماندار به وجود بیاید. این طور نیست؟
بله؛ حالا یک شهرستان ممکن است چند تا شهر داشته باشد در آنجا فرماندار امکان دارد معنا داشته باشد ولی در تهران، با حضور شهردار تهران فرماندار چه معنایی دارد یا استاندار چه معنایی دارد. ما می‌توانیم وظایف را بازتعریف کنیم. بخشی از امور حاکمیتی باید به شهردار کلانشهر داده شود. به خاطر همین است که من می‌گویم اگر در قانون تجدید‌نظر کردیم می‌توانیم یک قانون مخصوص کلانشهرها داشته باشیم. بسیاری از تعارض‌هایی که الان بین شهرداران کلانشهرها و استانداری‌ها یا فرمانداری‌ها وجود دارد، به خاطر این است که کارهای آن‌ها و حیطه مأموریت آن‌ها روی هم افتاده است. چرا ما باید این تعارض‌ها را ادامه دهیم.
تکلیف طرح‌های مجموعه شهری هم باید روشن شود که بالاخره تهران، مجموعه شهری هست یا نیست. اگر هست که مطالعات آن انجام شده، آن مطالعات بازنگری شود و به‌روز شود. برای مدیریت مجموعه شهری هم باید فکر کرد. نکته دیگر در ارتباط با خود شهر تهران است. ما تجربه شهر استانبول را داریم. خیلی از این شهرهایی که اطراف تهران هستند می‌توانند مدیریت شهری مجزا داشته باشند ولی در نهایت در قالب مدیریت کلانشهر تهران، مدیریت شوند. یعنی این طور نباشد که اوشان، فشم و میگون، یک شهرداری مستقل از تهران داشته باشد. خطر مستقل بودن این است که توسط مدیریتی اداره می‌شود که شأن و جایگاه مدیریت کلانشهری را ندارد. مدیری که برای آنجا انتخاب می‌کنند مدیری نیست که برای تهران انتخاب می‌کنند. در حالی که آنجا دیگر جزئی از تهران شده و اگر آن‌ها را جزو تهران تلقی نکنید ساخت و‌سازهای بی‌رویه اتفاق می‌افتد و معضلاتی برای این نقاط ایجاد می‌شود که وقتی بعداً آن‌ها بیایند به شهر تهران الحاق شوند به راحتی قابل حل نیستند. پس قبل از این‌که آن‌ها به معضل تبدیل شوند باید تکلیف این مدیریت‌های شهری پیرامون شهر تهران و سایر شهرها حل شود. الان کرج همین مشکل را دارد و شیراز و مشهد هم همین مشکل را دارند.
از نظر توسعه حمل و نقل عمومی و گستردگی جغرافیایی چه ویژگی‌هایی را برای کلانشهرها می‌توانیم تعریف کنیم و یا تعریف شده است‌؟
اولین مطلب این است که سیستم حمل و نقل ریلی برای این نوع شهرها لازم است. یعنی بدون سیستم ریلی نمی‌توانند باشند. درموضوع حمل و نقل، سیستم ریلی اولویت پیدا می‌کند. سیستم ریلی و مترو، فقط محدود به شهر نیست و باید کل مجموعه شهری را پوشش بدهد. به همین خاطر، سیستم ریلی تهران تا کرج امتداد پیدا کرده و از طرف دیگر باید تا پرند برود و از شرق تا پردیس. چون همه این‌ها یک مجموعه است.
اگر دولت پیشین به این نتیجه رسیده بود که همه این‌ها یک مجموعه است و تحت عنوان مجموعه شهری، باید یک طرح برای آن نوشته شود به همین دلیل بود. چون حمل و نقل کرج و اسلامشهر و شهریار و اندیشه را جدا از تهران دید. درحالی که آن‌ها را نمی‌شود جدا از همدیگر بررسی کرد. در واقع اندیشه هم جزو محلات شهری تهران است. هر روز صبح تعداد زیادی وسایل نقلیه از آنجا دارند به سمت تهران می‌آیند و بعدازظهر برمی‌گردند.
ما دو نوع توسعه شهری داریم که یکی توسعه متصل است و دیگری هم توسعه منفصل. شهرهای اطراف تهران، توسعه منفصل هستند. ما می‌توانیم آن‌ها را به عنوان شهرهای مجزا تعریف کنیم ولی باید طرح آن‌ها در یک مجموعه دیده شود و مدیریت آن‌ها باید یک مدیریت واحد باشد. یعنی مدیریت واحد بر آن‌ها اعمال شود.
شهرداری تهران باید باشد و بقیه شهرها را داشته باشیم و بعد شهرداری کلانشهر هم داشته باشیم که مدیران شهرداری آن کلانشهر تلقی شوند و یکی از مناطق تهران شوند. برای مثال ما منطقه یک یا منطقه دو شهرداری تهران را در درون شهر تهران داریم و شهرهایی که نزدیک تهران هستند و اصلاً به تهران وصلند یعنی فضای شهری آن‌ها عین فضای شهری تهران است جزو تهران تلقی شوند.
چون نمی‌شود کسب و کار و حمل و نقل آن‌ها را جدا دید. اصلاً زندگی و کسب و کار آن‌ها در تهران است. بحث خطرات طبیعی هم مطرح است. اگر در کرج و تهران اتفاقی بیفتد باید یک مدیریت داشته باشند. زلزله و سیل و حمل و نقل و زباله این مناطق یک مدیریت واحد می‌خواهد.
علاوه بر این‌که این شهرهای مجموعه شهری، یک مدیریت واحد باید داشته باشند. مدیریت یکپارچه هم باید اعمال شود که خدمات شهری توسط یک مجموعه ارائه شود.
مدیریت یکپارچه شهری مربوط به همه شهرهای کشور است ولی دستگاه‌های دولتی از واگذاری وظایف امتناع می‌کنند. لذا تا موقعی که این وظایف منتقل می‌شود باید یک هماهنگی در اداره خدمات شهری توسط دستگاه‌های دولتی و شهرداری‌ها با مدیریت شورای شهر اتفاق بیفتد. ما یک بحث یکپارچگی در حوزه جغرافیایی داریم و یک بحث در یکپارچگی عملکردها.
چند نفر از شهرداران کلانشهرها در سال ۷۸ دبیرخانه کلانشهرها را ایجاد کردند. آیا ایجاد این دبیرخانه در حل مشکلاتی که کلانشهرها دارند تاثیر داشته است؟
علت ایجاد این دبیرخانه و برگزاری این نوع جلسات، نبود اتحادیه شهرداری‌ها در ایران است. قبل از انقلاب تشکیلاتی به اسم اتحادیه شهرداری‌ها داشته‌ایم که از مجموعه شهرداری‌های کشور شکل می‌گرفت. یعنی شهرداری‌ها مجمع عمومی بودند و بعد مجمع عمومی می‌آمد هیأت مدیره انتخاب می‌کرد. اتحادیه شکل صنفی داشت و شکل دولتی نداشت. هدف از تأسیس اتحادیه، ایجاد همکاری بین شهرداری‌ها بود و انتقال تجارب به همدیگر و بیشتر کارکرد آموزشی و پژوهشی داشت. در کشورهای همسایه و کشورهای دیگر، اتحادیه دارند. ما به سمت سازمان شهرداری‌ها رفتیم که دولتی است. چون شهرداری‌ها نتوانستند خدمات مورد نیاز را از سازمان شهرداری‌های وزارت کشور دریافت کنند و سازمان شهرداری‌ها هم نتوانست آن نقش اتحادیه شهرداری‌های قبل از انقلاب را ایفا کند، شهرداری‌ها به سمت همکاری‌های خودشان رفتند ولی جایگاه قانونی ندارد.
در کشورهای دیگر تجربه همزمان صنعتی شدن و شهری شدن را با هم داشته‌اند. در کشور ما نقاط پرجمعیت تشکیل شده ولی صنعتی شدن به معنای واقعی اتفاق نیفتاده است. در نتیجه تأخر فرهنگی اتفاق افتاده و فرهنگ همزمان با امکانات تکنولوژیک توسعه و پیشرفت نکرده است. نمود آن را در نوع رانندگی و ورود موتورسیکلت‌ها به پیاده‌روها و یا نوع رفتار پیاده‌ها هنگام عبور از خیابان‌ها می‌بینیم. برای حل این مشکل چه کارهایی می‌توان انجام داد؟
اگر توسعه ما، یک توسعه درونزا بود، ماهم توسعه‌یافته می‌بودیم. توسعه ما، توسعه برونزا بوده است و لذا توسعه نیافته‌ایم. به همین خاطر هم، شهرهای ما شکل صحیح خود را پیدا نکرده‌اند و متناسب با آن هم فرهنگ شهری شکل نگرفته‌. بنابراین ما شهر نشین داریم ولی شهروند نداریم. شهرنشینی داریم که به حقوق خودش آشنا نیست و به تکالیف خودش هم آشنا نیست.
شهروندی دو وجه دارد که هم حق است و هم تکلیف است. یعنی هم تکالیفی بر عهده شهروند قرار دارد که رفتارهای صحیح در شهر انجام بدهد و هم حقوقی دارد که مدیریت شهری باید به آن توجه کند. مدیریت شهری خودش را به شهروند ما پاسخگو نمی‌داند. حتی به اعضای شورای شهر پاسخ نمی‌دهد که تعداد معدودی هستند. درحالی که شهرداری باید به کل جامعه شهری پاسخگو باشد. یعنی هر نفر شهروند ما که عوارض پرداخت می‌کند باید بتواند راجع به مسائلی که پیرامون خودش و محله‌اش اتفاق می‌افتد نظر بدهد و تصمیم بگیرد. تصمیم او هم اثرگذار باشد و نظرش منجر به تصمیم شود.
بعد از آن ما باید انتظار داشته باشیم که شهروند ما تکلیف خودش را انجام دهد و مثلاً زباله را در شهر نریزد و شهر را تخریب نکند و پیشنهادهای مؤثر می‌دهد. شهر باید در اختیار مردم قرار بگیرد. شورای شهر به شکلی که الان هست، شکل ناقص مشارکت مردمی هستند. موقعی شهر در اختیار مردم است که شورای محلات شهر شکل بگیرد و بعد شورای مناطق شکل بگیرد و بعد شورای شهر شکل بگیرد. آن موقع شورا به جای این‌که خصلت سیاسی داشته باشد خصلت محلی و اجتماعی خواهد داشت.
در تیرماه امسال شهرداران کلانشهرها و مراکز استان نامه‌ای به آقای روحانی رئیس جمهور منتخب نوشته و اظهار امیدواری کرده بودند که در دولت یازدهم تحول بنیادین در حوزه مدیریت شهری ایجاد شده و شرایط برای تحقق مدیریت یکپارچه و همکاری دولت ملی و نهادهای محلی و حل مشکلات آلودگی محیط زیستی و حمل و نقل عمومی فراهم شود. به نظرتان دولت چه اقداماتی می‌تواند انجام بدهد که این تغییرات به وجود بیاید و شهرهای ما از این حالت منبع آلودگی و سر و صدا بودن و شهرهای بی‌شور و نشاط خارج شوند؟
در برنامه آقای رحمانی فضلی وزیر کشور که به مجلس داده بود مسائلی که شهرداران در آن نامه مطرح کرده‌اند خیلی دقیق‌تر ذکر شده و مهمترین مسائل در حوزه مدیریت شهری مشخص گردیده و برای آن‌ها راهکار ارائه داده است.
به نظر می‌رسد اگر وزیر کشور همان راهکارها را اجرایی کنند بسیاری از مشکلات کلانشهرها و شهرهای ما برطرف خواهد شد.
به هر حال، در قانون برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران چند موضوع آمده است و اگر همین موارد اتفاق بیفتد کافی است. ما یک بار باید بیاییم بگوییم امور محلی چیست و امور ملی چیست. تا این تعریف صورت نگیرد ما این مشکلات و مسائل را خواهیم داشت.
قانون برنامه پنجم توسعه گفته است که برنامه جامع مدیریت شهری تهیه شود که در زمینه ایجاد درآمد پایدار شهری به جای درآمد ناپایدار است و همچنین بحث
مشارکت شهروندان.
در قانون برنامه پنجم گفته شده که اتحادیه شهرداری‌ها شکل بگیرد و با این کار مدیریت می‌تواند شکل محلی پیدا کند. با اجرای مفاد برنامه پنجم توسعه، دولت نظارت جدی بر شهرداری‌ها را اعمال می‌کند و شهرداری‌ها در قالب اتحادیه شهرداری‌ها تجربه‌های خود را به همدیگر انتقال می‌دهند. اگر این اقدامات انجام شود حداقل مسیر رو به اصلاح را طی خواهیم کرد.
یوسف ناصری

برای دانلود کلیک نمائید نکته بسیار مهم در مورد دانلود فایل: اگر لینک دانلود بالا با dl شروع شد، لطفا برای دانلود فایل به جای http از https استفاده نمائید.
برچسبها
مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید.

بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.

0