تحلیلی بر شهرهای صنعتی و آراء تونی گارنیه
شهر از همان آغاز تولدش، مفهوم خود را در فلسفه و حکمت جستجو می کند از نخستین اندیشمندانی که “اور” و “موهنجودارو” و ” شوش” و “تئوچه تیتیلان” و… را بر پا داشتند تا آخرین کسانی که مفهوم شهر را در ” ناشهرسازی” و “شالوده شکنی” جستجو می کنند، همه در پی تعمیق فلسفی این مفهوم هستند و برآنند تا از حکمت نظری به حکمت عملی دست یابند و آن را شکلی کالبدی ـ فضایی بخشند.
اگر رنسانس در جست و جوی یافتن حکمت عملی و کاربردی در بازگشت به مفاهیم کهن و نوپردازی آنهاست وسعی دارد که فضای شهر خویش را بر این مبنا رقم زند، انقلاب صنعتی با عرضه حکمت عملی خویش مفهوم فلسفی جدیدی از شهر را به دست می دهد. اگر در دوران قدیم فلسفه از طریق حکمت عملی چهره شهر را می آراست و فضای آن را می پرداخت، در دوران جدید فلسفه شهرسازی راه خویش را از حکمت عملی آن جدا می کند؛ اندیشه و عمل از هم دوری می جویند؛ ناکجاآبادها در مقابل شهرهای قارچ گونه، سست پایه، خود به خودی و یا طراحی شده قرار می گیرند.
در حالی که فلاسفه قرن نوزدهم نقد شهر را از نقد جامعه صنعتی جدا نمی سازند و بر مبنای این نقد مدینه فاضله خویش را بنا می نهند ، عمل گرایان شهر موجود را بر مبنای عملکــــرد هایی می سازند و می پردازند که انقلاب فن شناختی سبب شــــــده است هـنــر جــای خــویــش را به فــن می سپــارد و ” معـمار ـ هنـــــــرمند ” در مقابل ” معمار ـ مهندس ” عقب می نشیند. اندیشه های شهرسازی پیش از هر زمان دیگری در زمینه های فلسفی، حکمت عملی و ضناعت به جولان در می آیند.
از قرن نوزدهم اندیشمندان از شهر صنعتی توصیفی هراس انگیز را مطرح می کنند و بی نظمی آن را در همه متون خویش گوشزد می سازند ـ وضوعــی که برخی از اندیشمـندان قـرن بیسـتم نیز برآن باورند ـ در چنین هول و هراســی است که مفهـوم ” شهرسازی ” در معنای جدید آن تولد می یابد.
شهر سازی زمانی متولد می شود که انگاره ها و الگو هایش به گونه ای ماتقدم شکل گرفته است. الگوهایی که برآنند تا با اجبار خود بر واقعیت تحمیل کنند. انگاره ها و الگوهایی که شماری معدودند و عمدتاً همانهایی هستند که از آغاز توسط تخیل گرایان قرن نوزدهم پایه گذاری شدند. الگوهایی که عمدتاً در سه زمینه اصلی مطرح گردیدند: الگوی خردگرا که ترقی، فناوری و کارایی را مد نظر داشتند. الگوی سنت گرا که بر ارزش های احساسی، ادراکی و زیباشناسی تکیه می کند و الگوی “ضدشهری” که برآن است تا مفهوم کهن شهر و روستا را در هم ریزد و شکل جدید از استقرار را بیان دارد. با فاصله صد ساله از تدوین این انگاره ها و الگوها، امروزه نیز طرح هایی با ظاهر بسیار متفاوت همان استخوان بندی مطروحه در قرن نوزدهم را در خود دارند، به همان گونه در پی چهره پردازی الگوه ها هستند و به همانگــونه به تجربه واقعیات می پردازند. شکست های شهرسازی امروز نیز ریشه های خود را در این بازنگری و تجربه الگویی باز می یابد. اکنون سخن برآن است که این مسائل بدون جست وجوی یک شهرسازی کمتر نظریه ای و بسیار انسانی تر قابل حل نخواهد بود و به همین دلیل است که پرداختن عملی به محیط در دستورکار قرار گرفته است. محیطی که برای انسان و نه مسلط بر او برنامه ریزی و طراحی شده باشد.
ضرورت بررسی:
طبق بررسی های انجام شده در شروع قرن نوزدهم در حدود ۳ درصد جمعیت جهان در شهر ها زندگی می کردند. یکصد سال بعد حرکت مردم به سوی شهر ها سرعت گرفت امّا نسبت جمعیت شهرنشین جهان تا سال ۱۹۰۰ فقط ۱۵ درصد بود. تا سال ۱۹۵۰ این رقم به ۲۰ درصد رسید و از آن هنگام تا کنون افزایش قابل توجهی رخ داده و در سال ۲۰۰۰ بیش از ۵۰ درصد جمعیت جهان شهری است.
اینک جمعیت جهان حدود ۶ میلیارد نفر است و بر اساس پیش بینی ها در سال ۲۰۲۰ به ۸ میلیارد نفر بالغ خواهد شد و ۹۵ درصد افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته ساکن خواهند بود . اسکان چنین جمعیت عظیمی در شهر ها بر اهمیت روزافزون شهرسازی و ضرورت توجه به سیاستهای شهری آگاهانه و مدبرانه تاکید دارد.
بدیهی است که تاسیسات و تسهیلات و امکانات موجود شهرهای جهان توانایی پاسخگویی به نیازهای فزاینده شهرنشینان را ندارد و استفاده از ظرفیت های تازه الزامی به نظر می رسد. یکی از راهبردهای مهم شهرنشینی که جایگاه ویژه ای در تحلیل های توسعه شهری برخوردار است ،اسکان جمعیت در سکونتگاه های جدید می باشد.
مطالعه و بررسی یک سیاست با توجه به اقدامات ناشی از آن می باید در بستر و چارچوب الگویی نظری صورت گیرد. نقد خط مشی ها یا راهبرد های اعمال شده در خصوص شهر های جدید صرفاً با تکیه بر چند عامل اقتصادی ـ اجتماعی و جمعیتی باعث تقلیل گرایی می گردد لذا برای بررسی و ارزیابی و بازنگری یک سیاست، اولین نکته توجه به چارچوب نظری در برنامه ریزی ها و سیاست گذاریهای انجام شده است.
تعریف جامعه صنعتی:
جامعه صنعتی جامعه ای است شهری و شهر افق آن است. این جامعه کلانشهر ها ،شهر منطقه ها، شهرهای صنعتی و مجتمع های عظیم را تولید می کند و با این همه در نظم و نسق دادن به این مکان ها ناتوان است. جامعه صنعتی، متخصصان استقرار مناطق شهری را در اختیار دارد و با وجود این ابداعات شهر سازی همه جا و متناسب با پیدایششان مورد بحث و سوال قرار گرفته اند.
نقد شهر صنعتی:
از دیدگاه کمی، انقلاب صنعتی و زمان بلافصل آن افزایش تصور ناپذیر جمعیت شهری را با تخـلیه روستا ها به نفع توسعه بی سابقه شهر ها به دنبال داشت. پیدایش و اهمیت این پدیده متناسب با درجه و سطح صنعتی شدن کشور هاست. در اروپا و انگلستان اولین صحنه نمایش این جنبش است. مسئله ای که در نخستین سرشماری ۱۸۰۱ محسوس است . در فـرانسه و آلمان این جنبش در سالهای ۱۸۳۰ احســاس می شود.
از دیدگاه ساختی، در شهر های قدیم اروپایی، دگرگونی وسایل تولید حمل و نقل، و نیز پیدایش عملکرد های جدید شهری، چارچوب های قدیم شهر ها را در هم می شکنند، شهر هایی که اغلب ترکیبی از شهرقرون وسطی و شهر باروک قرن هفدهمی هستند. بنابر فرایند سنتی، تطبیق شهر با جامعه ای که در آن نظم جدیدی را ایجاد می کند. به این منظور هنگامی که هوسمان برآن شد که پاریس را با ضرورت های اقتصادی ـ اجتماعی امپراطوری هماهنگ کند، اثری واقع گرایانه به وجود آورد. (شوای، ترجمه حبیبی، ۱۳۷۵ )
پیامد های انقلاب صنعتی:
۱- افزایش جمعیت به علت بهبود تغذیه و بهداشت و کاهش نرخ مرگ و میر.
۲- توزیع جمعیت در منطقه بدلیل تغییرات اقتصادی.
۳- توسعه صنایع و جذب جمعیت روستایی به شهر ها.
۴- رشد شهرها با توسعه شبکه حمل و نقل.
۵- استفاده از ماشین در فرآیند تولید و استفاده از صنایع ماشینی به جای صنایع دستی.
۶- رشد اقتصادی در پی پیشرفت های فنی به کمک بانکهاـ بازار های بورس.
۷- تاکید بر سرمایه به عنوان عامل تعیین کننده در نتیجه پدید آمدن دو قشر سرمایه دار و فقیر.
۸- شرایط غیر انسانی کار ، نقش های اجتماعی و بی عدالتی ها و شرایط غیــر قابل تحمل زندگی (بنه ولو، لامپونیانی ۱۹).
تحولات اقتصادی ـ اجتماعی قرن هیجدهم و نوزدهم کلانشهر ها ـ شهر ناحیه ها و مجتمع های عظیم را بوجود آورد . در این زمان با گسترش شاهراهها، اختراع ها، تمرکز صنایع، مهاجرتهای روستایی، تراکم جمعیت و آلودگی، دگرگونیهای اساسی در ساختار و بافت شهر ها به وجود آمد. بدین ترتیب نظمی که در دوره های پیشین حاکم بود از بین رفت و عملکرد شهر دگرگون و انقـلاب صنعتی بر شهر مسلط شد.(زیاری، ۱۳۸۳)
بنابراین در همان زمانی که شهر قرن نوزدهم در آستانه یافتن سیمای خاص خود است رفتاری نو در مشاهده و اندیشه را نیز سبب می شود. شهر همچون پدیده ای خاص خارجی برای افرادی که در بر گرفته جلوه می کند. این افراد شهر را در مقابل خود چون پدیده ای نا آشنا شگفت آور و بیگانه می یابند.
نقد این افراد ار نقد کلی جامعه صنعتی جدا نبوده و نقایص شهری افشا شده به منزله نتایج کمبود های اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی است. صنعت و صنعت گرایی ـ مردم سالاری، رقابت طبقاتی، استثمار انسان از انسان سلب حقوق از کار، از همان دهه های اول قرن نوزدهم پایه های اندیشه اوئن، فوریه، کارلایل در چگونگی نگرش آنها به شهر بوده است. تمام این نظریه ها بر بی نظمی و آشفتگی شهر صنعتی تاکید و نوعی آمایش شهر صنعتی را پیشنهاد می کند، آمایشی که توسط اندیشه ای گسترش یافته در تخیل ساخته و پرداخته می شوند و به علت ناتوانی از شکل عملی بخشیدن به ارتقا دانش از جامعه در بعد تخیل قرار می گیرد.
این اندیشه ها با چهر هایی ” هجران زده ” و یا ” مترقی ” در دو جهت اصلی زمان یعنی گذشته و آینده سمت گیری می کند . از مجموعه فلسفه های سیاسی و اجتماعی (آون ،فوریه ،کونسیدران، پرودون ، راکسین و موریس) دو نوع تصور از شهر آتی به وجود می آید که ” الگو ” نامیده می شود.
این الگو ها ” پیش ـ شهرسازی ” ساخت های انتزاعی نیستند بلکه بر عکس تصوراتی یکدست و تفکیک ناپذیر از مجموعه اجزایشان می باشند.
آرمانشهر:
با وقوع انقلاب صنعتی و وضع نابسامان شهر ها و نارضایتی و انتقاد همه به وضعیت شهر ها همه از جمله فیلسوفان، سیاستمداران، جامعه شناسان، جغرافیا دانان و … به انتقاد از شهر موجود می پردازند و از این بین بعضی از این افراد در خلال انتقاد های خود به ارائه الگو و راهکار می پردازند و تعدادی هم فقط انتقاد می کنند و الگویی برای شهر آینده نمی دهند. در این میان اندیشه هایی هم وجود دارند به علت ناتوانی از شکل عمل بخشیدن به آنها از سوی جامعه در بُعد اندیشمندانی تخیل جای می گیرند.
این افراد تحت آرمانگریان مطرح می شوند که از اصلاح جامعه خود ناامیدند و هیچ نوع اصلاحات درون جامعه خود راقابل دست یای نمی دانند.
آرمانگرایان ، شهر های آرمانی را انتخاب انسان در برابر جوامع صنعتی می دانند زیرا این شهر ها را مستقل از جوامع صنعتی و بر اساس عدالت اجتماعی، محدودیت بخش خصوصی و دگرگونی محیط کالبدی ـ اجتماعی بیان می کند. مبانی نظری این مکتب یافتن راه حل مشکلات شهر های بزرگ در خارج از این شهر هاست که به ایجاد نوعی اجتماع ها یا شهر های جدید منجر می شود. در این مکتب انسان به عنوان یک عنصر بیولوژیک مطرح است. مشخصه های این مکتب عبارتند از: دست یابی به کمال ـ بهداشت و ناحیه بندی بر حسب عملکرد شهر، وجود نظم، حد متناسب جمعیت، موقعیت مناسب، عدالت اجتماعی، هماهنگی و هارمونی. رابرت آون، شارل فوریه، پیرژوزف پرودون، ویکتورکونسیدران، بنجامین ریچاردسون، سن سیمون از بزرگان این مکتب هستند.
تونی گارنیه و شهر صنعتی:
بین سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۴، معمار جوان سوسیالیست فرانسوی، تونی گارنیه پروژه ای را برای یک شهر صنعتی در روند دقیق و سختگیرانه طراحی کرد. زیرا اعتقاد داشت این طرح یک طرح نهایی و کامل برای اکثر شهر های صنعتی جدید قرن بیستم خواهد بود. در دوره ای که نظریه های شهر سازی چندان از یادآوری های قرون وسطایی کامیلوزیته، روستا سِتاییهای جمعه شناسی انبزرهاوارد فراتر نرفته بود، گارنیه تصور انقلابی از شهر پدید آورد که همه عناصر ضروری طراحی شهری خرد گرایانه را در بر داشت. جنبه های نظری اصول شهر سازی گارنیه در گنگره بین المللی معماری مدرن (CIAM ) تکمیل شد و تاثیرات نهایی آن در منشور آتن بازتاب یافت.
ـ مشخصات شهر صنعتی:
ـ امکان اسکان ۳۵۰۰۰ نفر
ـ بوجود آوردن یک مجموعه عظیم صنعتی شامل معادن ، کوره های ذوب آهن ، صنایع فولاد وآهن ، کارخانه کشتی سازی ، کارگاههای تعمیراتی، کارخانه های لوازم کشاورزی ، صنایع اتومبیل و هواپیما.
ـ اختصاص زمینهایی مناسب برای توسعه آینده صنایع پیش از تعیین سایر بخشهای شهر.
ـ تعداد بنا های عمومی در مرکز شهر از جمله: فضا های اداری، آموزشی، تفریحی.
ـ یک پیاده روی روی سرپوشیده برای محافظت پیاده ها در مقابل باد و باران.
ـ قرار گرفتن محلات مسکونی در دو طرف مرکز شهر با خانه های دو طبقه و جدا از یکدیگر بدون باغچه.
ـ تفکیک صنایع به علت مضراتی که برای محیط پیرامون خود داشتند از جمله کوره های ذوب آهن در دورترین نقاط شهر و صنایع نساجی که به مراتب پاکیزه تر و کم زیانتر هستند در قسمتهای نزدیک به مناطق مسکونی.
ـ تقسیم بندی خیابانها بر اساس حجم ترافیک و نوع آن.
ـ مبارزه علیه خیابانهای دالانی و تامین نور و هوای کافی برای ساختمانها و خانه ها (اوستروفسکی، ۱۹۷۰ ).
مشخصه اجتماعی شهر صنعتی:
ـ متکی بر اصول سوسیالیستی
ـ فاقد دادگاهها ـ مراجع قانونی ـ پلیس ـ زندان ـ کلیسا
دلیل گارنیه:
در جامعه جدیدی که براساس اصول سوسیالیستی اداره می شود ناهنجاری اجتماعی یا دزد و جانی وجود نخواهد داشت.
آیا طرح شهر صنعتی گارنیه موفق بود؟
ـ در سال ۱۹۲۰ یک محله مسکونی را بر اساس نظریاتش ساخت.
ـ فضای ساخته شده متراکم بود و فضای سبز بین ساختمان ها کاهش یافته بود.
ـ عملی نشدن اندیشه شهر همانند (( باغ ملی بزرگ ))
ـ ناقص بودن خدمات عمومی شهر
ـ رویای هیجان آور شهر صنعتی در عمل به یک مجموعه مسکونی کارگری کوچک در حاشیه یک شهر بزرگ و ثروتمند تبدیل شد.
ـ مقایسه نظریات گارنیه و هاوارد:
ـ بر خلاف هاوارد سعی در تجزیه شهر های بزرگ نداشت و اشاره ای به چگونگی سرمایه گذاریها و تامین نیازهای مالی برای احداث شهر های جدید نمی کرد.
ـ گارنیه شیفته شکل معماری یک شهر قرن بیستمی بود که بتواند جوابگوی نیازمندیهای ناشی از پیشرفتهای اجتماعی و فنی باشد.
مقایسه نظریات گارنیه و سویای ماتا:
ـ مهمترین نکته طرح گارنیه ،برابری طبقات اجتماعی در کل شهر بود . در حالی که سوریا زمینها را بر اساس طبقات اجتماعی تقسیم کرده بود او به ثروتمندان زمینهای کنار خیابان اصلی (( شهر خطی )) و برای طبقه متوسط محلهایی در خیابان فرعی در نظر گرفته بود و سایر طبقات جامعه را در دورترین فاصله از خیابان مرکزی جای داده بود.(اوستروفسکی، ۱۹۷۰)
منابع و مآخذ:
اوستروفسکی، واتسلاف؛ ” شهرسازی معاصر ، از نخستین سرچشمه ها تا منشور آتن ” ؛ ترجمه لادن اعتضادی ، تهران، مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۱٫
امکچی و همکاران، جزوه شهر های جدید، مرکز مطالعات و تحقیقات معماری و شهر سازی ایران، تهران، تیرماه ۱۳۷۹٫
بنه ولو، لئوناردو؛ ” سرچشمه های شهرسازی نوین “؛ انتشارات امیرکبیر، تهران ۲۵۳۵ شاهنشاهی.
سواد کوهی فر، ساسان؛ ” سیر اندیشه های آرمانی در معماری و شهرسازی تعدادی از متفکران “؛ انتشارات بهراد ، تهران ۱۳۷۹٫
شوای، فرانسواز؛ ” شهرسازی، تخیلات و واقعیات “؛ ترجمع دکتر محسن حبیبی، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۷۵٫
مانیاگو لامپونیانی ، ویتوریو ؛ ” معماری و شهرسازی در قرن ۲۰ ؛ ترجمه لادن اعتضادی ، دانشگاه شهید بهشتی ، تهران ، ۱۳۸۱٫
توسط: سلدا نظری
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.