علل آسیب پذیری خانه های روستایی
روستاهای کشورمان به عنوان مراکز تولید فرآوردههای متنوع زراعی و محصولات باغی در سالیان اخیر مورد توجه خاص قرار گرفته است. در این میان ایجاد فرصتهای تولید تجاری اقلام کشاورزی سبب شده است که روستاییان با تولیدات مرغوب فرآوردههای باغی و زراعی قادر باشند، جهشی قابل توجه در میزان درآمدهای سالانه خود به وجود آورند.
اما مشاهده میشود که اکثر روستاییان هنوز نتوانستهاند از فرصت تولید تجاری اقلام کشاورزی به نحو احسن استفاده کنند و همچنان در شرایط خط فقر و آسیبپذیری مالی گذران روزمره زندگی قرار دارند.
با آن که کشاورزی فعالیتی غالب در روستاها به شمار میآید، ولی تنگناهای ظرفیت محدود برای گسترش کشاورزی، تعداد بالای افراد خانوار و فقر و تنگدستی ریشهدار موجب شده است که درآمد سالانه ناشی از فعالیتهای کشاورزی با میزان مخارج تطابق نداشته باشد و در نتیجه اکثر خانوارهای روستایی در چنبرهِ معضلات گوناگون روزگار، فقر همراه با تلاش را طی کنند.
چنین شرایطی سبب شده است که روستائیان چنان که لازم است توجهی به ساختمانهای محل زندگی خود نداشته باشند و مسکن روستایی به علت قدمت، ضعف ساخت و ساز، نبود دانش فنی کافی و اجرایی و بهرهگیری از مصالح در دسترس، کم دوام و نامرغوب، از وضعیت نامطلوب برخوردار باشد. خانههای خشتی و سنگی روستایی فاقد پی و دارای ابعاد نامناسب با اندک تکانی فرو میریزد و از دیدگاه آماری بیشترین علت مرگ و میر در زلزلههای بم، رودبار و منجیل، گلباف کرمان و بالاخره طبس مقاوم نبودن واحدهای مسکونی روستایی بوده است.
این واقعیت را همواره باید درنظر گرفت که کشور ما یکی از زلزلهخزیترین کشورهای دنیاست و همواره با خطر زمین لرزههای شدید که از مهمترین سوانح طبیعی در ایران محسوب میشود روبهروست.
یک کارشناس مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن در مورد چگونگی آسیبپذیری واحدهای مسکونی روستایی در برابر زمینلرزه میگوید: وقوع زلزلههای متوالی و قرار گرفتن بخشهایی از کشورمان برروی گسلهای خطرآفرین و وحشتو اضطراب از پیامدهای سوانح طبیعی سبب شده است که مردم شهر و روستا درصدد مقاوم سازی و یا بهسازی محلهای مسکونی خود برآیند.
در این راستا، سیاستگزاران و سازمانهای کنترل کننده ساخت و ساز اقداماتی برای کنترل، طراحی و اجرا به عمل آوردهاند که با تمامی گستردگی، کافی نیست و در نتیجه ناهمگونیهای مشهودی در ساخت و سازها به چشم میخورد. شدت این وضعیت در جوامع کوچک و روستاها بیشتر است.
امروزه اغلب روستاییان در واحدهای مسکونی قدیمی ساکن هستند و به لحاظ بهرهگیری از خانههای کهن و فاقد استقامت و استواری، سبک ساخت و ساز معماری قدیمی را مردود دانسته و از این خانهها دلزدهاند.
بیشتر روستاییان براین باورند که استفاده از مصالح جدید و گاهی همگونی و تلفیق آن با مصالح در دسترس بومی و تقلید از نقشه و تیپ و سبک ساخت و ساز شهری میتواند در افزایش پایداری و عمر مفید بناهای روستایی موثر واقع شود.
اما واقعیت این است که نبود دانش فنیکافی و کارگران زبده و ماهر و نهایتا غیبت سازمانهای کنترل کننده در بخشهای دور افتاده و روستاها، سبب شده است که بیشتر ساختمانهای جدید روستایی نیز همانند ساختمانهای کهن و قدیمی، بسیار آسیبپذیر باشند. این موضوع یکی از مشکلات اساسی جوامع روستایی است، که لازم است چارههای کاربردی برای جلوگیری از گسترش این شیوههای احداثی اندیشیده شود، تا با اتخاذ رویههای نوین خطرات و پیامدهای بلایای طبیعی در مناطق گوناگون روستایی کاستی گیرد.
ساخت و ساز متکی به دانش فنی و مهندسی در روستاها، با استفاده از سیستمهای نظارتی و کنترلی برساخت و بهسازی واحدهای موجود مسکونی و استفاده درست از مصالح مرغوب ساختمانی سبب میشود به تدریج خانههای روستایی استوار و مقاوم پدید آیند.
ارزیابی مشکلات مسکن روستایی نشان میدهد که عوامل زیر بیشترین تاثیر را در آسیبپذیری ساختمانهای روستایی دارند:
الف: وجود مصالح کم دوام و نامرغوب.
ب: تلفیق مصالح ساختمانی محلی و جدید به صورت غیراصولی.
ج: نبود دانش فنی کافی و دید مهندسی و در نتیجه ضعف در طراحی و اجرا.
حاصل عوامل فوق در ساخت و ساز واحدهای مسکونی روستایی، وجود خانههای گلی و سنگی قدیمی است که بسیار آسیبپذیر میباشند و نیاز به بهسازی و نوسازی دارند. باتوجه به جمعیت بیش از چهل درصدی روستانشین از کل نفوس کشور، لازم است معایب خانههای روستایی را به دقت شناسایی کرده و با برنامهریزیهای کوتاه مدت و بلند مدت درصدد مقاومسازی و بهسازیآنها برآمد.
نبود یکپارچگی عناصر سازهای
این کارشناس مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن آنگاه به معایب ساختمانهای روستایی و نحوه اجرای شیوههای نوین ساخت و ساز و بهسازی واحدهای مسکونی در بخشها و مناطق دور افتاده کشور اشاره میکند و در این باره توضیح میدهد:
در بیشتر ساختمانهایی که طی سالیان اخیر در روستاها احداث شده است، «پی» بنا به علت عدم رعایت دانش فنی و مهندسی دارای ابعادی نامتناسب با دیگر اجزاء بناست؛ در نتیجه انتقال بار سقف ساختمان و دیوارها به زمین به نحو مطلوبی صورت نمیگیرد. انتخاب مصالحی از قبیل سنگ و ملات گل در «پی» به لحاظ عدم رفتار یکسان سازهای موجب شکستن ملات و در نتیجه جدا شدن قطعات سنگ از یکدیگر و در نهایت کاهش سطح مقطع «پی» میشود.
به طور کلی ضعف در «پی» ساختمانهای روستایی موجب عدم نشست یکسان در ساختمان و لغزش بنا میشود. همچنین فقدان کلاف کردن «پی» در سطح زمین و یا اجرا شدن آن در روی زمین از جمله نقاط ضعف در بناهای روستایی است، که همواره در زمان وقوع زلزله موجب بیثباتی، لغزش و جابهجایی و در نهایت تخریب ساختمانهای روستایی میشود.
در بیشتر بناهای روستایی، ابعاد نامتناسب دیوارها یکی از نقاط ضعف در استحکام ساختمان بوده است. ارتفاع نامتناسب دیوارها، طول محاسبه نشده و مهار نشده دیوارهای ساختمان و نسبت بالای ارتفاع به ضخامت دیوار همگی از مواردی هستند که در زمان وقوع زمینلرزه، دیوار ساختمانهای روستایی را دچار ضعف کرده و ایجاد «مود» های خمشی و شکست برشی میکند. از موارد دیگری که در زمینه ضعف دیوارها میتوان به آن اشاره کرد.
یکی از دیگر معایب، وجود بازشوها با سطح زیاد ونزدیک بودن آنها به یکدیگر در گوشههای ساختمان است که جملگی موجب ضعف عدم یکپارچگی در این عناصر سازهای میشوند. فقدان نعل درگاهها، در محل بازشوها نیز از جمله موارد ضعف در دیوارهاست، که در بسیاری از موارد در زمان وقوع زمین لرزه، موجب شکست ناگهانی در محل اتصال دیوارها به بازشوها میشود.
عدم اتصال مهندسی دیوارها در ساختمانهای روستایی به یکدیگر و در واقع عدم انتقال درست نیروهای اعمالی به اجزای سازهای موجب تخریب کلی و یکباره ساختمانهای روستایی میشود.
از سوی دیگر به طور کلی از مشکلات عمده موجود در سقف ساختمانهای روستایی وزن زیاد، عدم اتصال و گیرداری اعضای تشکیل دهندهی آن به یکدیگر و اتصالات نامناسب سقف به دیوارهای اطراف است، که در زمان وقوع سوانحی مانند زلزله به دلیل ضعف موجود در سقفها و سایر اعضای سازهای، مانند دیوارها، حداکثر تخریب در ساختمانهای روستایی رخ داده است.
بنابراین با آگاهی از نقاط ضعف ساختمانهای روستایی میتوان با آموزش دستاندرکاران ساخت و ساز محلی، شیوههای مقاومسازی و بهسازی ساختمانها را در سطح فرهنگ عامه روستاها گسترش داد.
ساختن بناهای استوار و مستحکم دولتی با استفاده از نیروهای کاری محلی ونظارت عالیه متخصصان، شیوهای نوین و راهی اساسی برای ترویج فرهنگ درست ساخت و ساز در روستاهاست. همچنین در کنار آموزش چگونگی صحیح ساختن، باید شیوههایی برای بهرهگیری اساسی از مصالح در دسترس بومی و راههای تقویت آنها نیز ارائه شود.
به طور کلی مصالح مصرفی در ساخت و ساز واحدهای مسکونی روستایی را میتوان به دو دسته زیر تقسیم کرد:
- مصالح بومی.
- مصالح ساختمانی کارخانهای.
مصالح بومی از دیرباز به روشهای ساده و عملی و بودن نیاز به هیچگونه تکنولوژی خاص و اغلب با ابزارهای ابتدایی دستی تولید میشوند. تجربه نشان داده است که این مصالح اغلب دارای خواص مناسب ساختمانی نیستند، اما میتوان با شیوههای سادهای، خواص آنها را بهبود بخشید و یا با انجام تمهیدات خاص در اجرا، از تاثیر کیفیت نامطلوب آنها کاست.
همچنین از طرفی با رشد فرهنگ روستایی وجود ارتباطات بیشتر شهر و روستا، به منظور بهسازی خانه های روستایی که براثر سوانح طبیعی مانند زمین لرزه، رانش زمین و سیل و سیلاب آسیب دیدهاند، به کارگیری مصالح جدید کارخانهای مانند سیمان، فولاد، میلهگرد و آجر گسترش یافته است. استفاده از مصالح تازه ساختمانی در روستاها، سبک و شیوه ساخت و ساز روستایی را متحول ساخته است.
گفتنی است اغلب روستاییان به خصوص درمناطق دور افتاده، بنا به وجود پارهای مسایل اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی ناگزیرند برای احداث سرپناههای روستایی از همان مصالحی که در محل زندگی آنان عرضه میشود، استفاده کنند، مگر در موارد استثنایی که برخی از مصالح ساختمانی مانند چوب برای ساخت در و پنجره و کمدها، آهک برای ساخت شفته و ملات، و سنگ برای پیکنی و کرسیچینی اولیه ساختمان مورد استفاده قرار میگیرد. براین اساس میتوان مصالح عمده مصرفی در ساخت و ساز روستایی را به این شرح برشمرد:
- چوب موجود از مناطق کوهستانی و یا نقاطی که درخت فراوان در دسترس است.
- خشت مناطق در دور دست کویری که خاک رس فراوان در دسترس است.
- سنگ موجود در مناطق کوهستانی، که معمولاً برای ساختوساز واحدهای مسکونی از دیرباز مورد استفاده قرار میگیرد.
این نکته را نیز باید یادآور شد که در روستاهای کشورمان، اغلب از ملات، گل، کاهگل، ماسه، آهک و گچ و خاک در ساختمانسازی استفاده میشود و بهرهگیری از ملاتهای سیمانی به علت گران بودن قیمت سیمان و گاه مشکل بودن تهیه آن به خصوص در مناطق دوردست و یا صعبالعبور کوهستانی چندان رایج و متداول نیست. ولی از چوب در روستاها به فراوانی در ساخت و ساز استفاده میشود.
روستاییان اغلب چوبهای فراهم آمده از مناطق جنگلی و یا حاشیه اراضی کشاورزی را بدون توجه به اصول چوب خشککنی در فضای آزاد قرار میدهند، تا از میزان رطوبت آنها کاسته شود. اما چوبهای درختی در مقابل قارچ، باکتری و به خصوص حشرات موذی چوبخوار بسیار آسیبپذیرند و اغلب در هنگام ساخت و ساز بخشی از چوبها که صدمه دیده و یا تخریب شده است، مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
چنین شیوههایی ناپسند و غیرمعمول در ساخت و ساز روستایی موجب کاهش عمر مفید ساختمان میشود. از سوی دیگر باید گفت که چوب دارای دو عیب عمده زیر است که کمتر مورد توجه روستاییان قرار میگیرد:
- چوب درختی، یکی از مصالح ساختمانی ناهمگون بوده و ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی آن در جهات مختلف از نظر طولی و شعاعی با یکدیگر تفاوت دارند.
- انقباض ناشی از خشک شدن چوب بسیار زیاد است و به خصوص خشک شدن تدریجی چوبهای درختی مرطوب پس از مصرف و کارگذاری در قسمتهای گوناگون ساختمان در سیستم سازهای «ایجاد تنش و تکان» میکند.
گاهی روستاییان به علت نداشتن شناخت از ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی چوب، از چوبهای با مقاومت اندک به خصوص در قسمت حساس ساختمان اعضای «باربر» ساختمان استفاده میکنند، که در نتیجه استواری و پایداری مناسبی در برابر فشار بارهای نقلی و جانبی ندارد. نکته بسیار حایز اهمیت در ساخت و ساز روستایی، استفاده از چوب برای ساختن شمعکوبهای بنا میباشد که در صورت وجود رطوبت، به تدریج میپوسد و استواری ومقاومت خود را از دست میدهد.
بنابراین برای استفاده صحیح از چوب در ساخت و ساز مطلوب روستایی، موارد زیر توصیه میشود:
- چوبهایی که در ساختمانسازی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد باید سالم، بدون ترک، خشک و عاری از صمغ و شیرههای رایج گیاهی باشند. وجود گرههای پوسیده، ترکیدگی، قارچ زدگی، تمرکز صمغ برروی سطح نمایان چوب، نشانه نامرغوب بودن آن است.
از چوبهای بامقاومت بالا نظیر ممرز، انجیلی و افرا برای ساخت اعضای «باربر» ساختمان استفاده شود، تا مقاومت و استواری بنا افزایش پیدا کند.
- برای جلوگیری از پوسیدگی، قارچزدگی و موریانه خوردگی چوب باید به شیوههای رایج و متداول از آن محافظت به عمل آید. قیراندود کردن، خیس کردن در روغن و یا محلولهای شیمیایی از روشهای مطلوب و عملی هستند که به راحتی میتوان در روستاها آنها را به کار گرفت.
یکی از مصالح ساختمانی رایج دیگر برای ساخت و ساز روستایی خشت است. خشت، یکی از مصالح سنتی ساختمانی است که در بیشتر نواحی کشورمان، اعم از شمال، روستاهای مناطق کویری و کوهستانی به صورت فراگیر مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
در روستاهای دورافتاده، خشت ساختمانی را به روش دستی و در قالبهایی با ابعاد مورد نظر و با فشار دست تهیه میکنند، به طورکلی خشت دارای دو عیب عمده آب شستگی، وارفتن در آب و ترک خوردن بعد از خشک شدن است. معمولاً مقاومت چندان زیاد و به سان آجر فشاری نیست.
برای تولید خشت با کیفیت بهتر، موارد زیر به دستاندرکاران ساخت و ساز روستایی توصیه میشود:
- استفاده از مقدار بهینه آب در ساخت خشت.
- تثبیت خاک مصرفی در ساخت خشت با استفاده از تثبیت کنندههایی مانند آهک، سیمان، کاه، قیر، ماسه و رس. به طور کلی برای جلوگیری از ایجاد ترک در خشت باید سعی شود که رطوبت خشتها پس از خشک شدن درحد مناسب و بین دو تا چهار درصد باشد.
همچنین ابعاد قالب خشت باید به نحوی انتخاب شود که خشتهای به دست آمده از آن دارای تراکم کافی بوده و حداقل خلل و فرج داشته باشند. خشتهای تولید شده باید ابعاد متناسب و مشابه داشته باشند تا یک کارگر به راحتی بتواند آنها را حمل کند. با این که هیچ محدودیتی از لحاظ اندازه خشتها وجود ندارد، ولی بهتر است که نسبت ابعاد آن یکسان انتخاب شود.
دیدگاهی بنویسید.
بهتر است دیدگاه شما در ارتباط با همین مطلب باشد.